کدام ، دستش به شمشیر آشناتر است؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

کدام ، دستش به شمشیر آشناتر است؟

پست توسط محمد علي »

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گفت: اسلام دین [External Link Removed for Guests] است . اصلا اگر به زور [External Link Removed for Guests] نبود از همان چاه های اطراف بادیه آن طرف تر نمی رفت.
گفتم : یا خیلی بی انصافی یا خیلی کم اطلاع!
 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
- : بی انصاف نیستم اما در مورد مقدار اطلاعاتم ، من دارم همان حرفی را می زنم که بیشتر مردم همین را می گویند.
- : ملاک درستی و حقیقت بودن یک مطلب چیست؟ آیا اگر همه یا بیشتر مردم چیزی را بگویند درست است ؟ [External Link Removed for Guests] یک نفر بود و یک چیز را فریاد می زد. کلیسا هم اکثریت بود و در مقابل او . کدام حقیقت بود؟ فریاد [External Link Removed for Guests] که خفه شد یا نظر کلیسا که آن را در کرنا نواختند؟!
 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فکری کرد و گفت: خوب ! آن موقع هنوز علم پیشرفت نکرده بود تا کلیسا حقیقت آنچه را [External Link Removed for Guests] کشف کرده بود ، درک کند!
- : من به دنبال عکس العمل خوب یا بد کلیسا نیستم ! می خواهم تو جواب سوالم را بگیری . سوالی که ملاک حقیقت چیست؟ آیا هر چیزی که با صدای بلندتر گفته شود، همان حقیقت است؟
 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
- : قبوله. گرفتم چی می خواهی بگویی!
- : با همین جمله ثابت کردی که از اون دسته بی انصاف ها نیستی. حالا که یک رفیق خوش انصاف پیدا کردم ، بیا با هم برویم سراغ تاریخ جنگ‌های صلیبی . وقتی شیوه جنگی مسلمان ها و مسیحی‌ها رو با هم مقایسه کنیم ،‌ به راحتی می‌فهمیم که اسلام دین [External Link Removed for Guests] بود یا نه ؟
 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
- : نه،‌ من از کتاب‌هایی که نتیجه آنها از قبل مشخصه را نمی‌خوانم.
- : خوب می رویم سراغ تاریخ‌نویس‌های با انصاف. سراغ یکی هم نه. هر چی که گیر آوردیم می‌خوانیم . بعد خودمان در دلمان دادگاهی را تشکیل می‌دهیم و قاضی هم خدا. دست آخر هم می‌آییم و نتیجه را به یکدیگر می‌گوییم. موافقی؟!
 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]- :‌ پیشنهاد خوبی است. 
لحظه‌هایی پرتقالی داشتیم. از خانه بیرون زدیم. در سرمای بی پیر پارک رفیقمان چنان بی رحمانه چای فلاسک را در استکان می‌ریخت و هورت می‌کشید که من که مدت‌ها چایی نمی‌خوردم هم به هوس افتادم . روز خوبی بود . مقداری به جفنگیات گذشت و قرار بعدی شد ، هفته بعد .
ابتدا برای این که کم نیاورم کتابخانه‌ها را زیر و رو می‌کردم. اما یکی دو روز که گذشت به اصل موضوع علاقمند شدم. این بار با اشتیاق به مطالعه تاریخ جنگ‌های صلیبی پرداختم .
در ملاقات بعدی که در بوستان بهاره بود،‌ سخن همه از جاذبه‌ها ، نامردی‌ها ،‌خوشی‌ها و خیالبافی‌هایی بود که از جنگ‌های صلیبی تحویل یکدیگر می‌دادیم. اما یک بحث جدی هم مطرح شد.
نشانش دادم که جنگجویان مسیحی در سال ۱۰۹۹ میلادی در مقابل برج وباروی بیت المقدس که آن موقع از سلطه ترکان سلجوقی تازه به امیری تابع حکومت مصر در آمده بود،‌ نیزه به زمین کوفتند .
نشانش دادم که تاریخ در این باره چه جنایاتی را ثبت کرده است.
«.. شهر هنوز وسایل دفاعی مورد نیاز را نداشت. مردم دروازه‌ها را به روی صلیبی‌ها بسته بودند. محاصره بیت المقدس چهل روز(با اختلاف در تاریخ‌ها) طول کشید. سرانجام صلیبی‌ها در ۱۵ ژولای ۱۰۹۹ م شهر را اشغال کردند. صلیبی‌ها ده هزار نفر(با اختلاف در آمار) ساکنان بیت المقدس را در مسجد الاقصی ، مسجد صخره و سایر نقاط حرم به قتل رساندند. جای جای بیت المقدس از خون مردم بی دفاع از زنو کودک گرفته تا مردان مدافع،‌رنگین بود.
به این ترتیب کشوری مسیحی در قلب ملت اسلام تاسیس شد. و این پیروزی به رویا پاپ تحقق بخشید… » .

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گفت :‌ خوب که چی؟! یک تکه از تاریخ را چسبیده‌ای تا چه چیزی را اثبات کنی؟!
- : صبر کن. عجله کار شیطان است .
 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
قسمت دیگری از جنگ صلیبی را هم نشانش دادم :‌
« .. صلاح الدین ایوبی در ۲۰ سپتامبر ۱۱۸۷ م با سپاه خود بر تپه‌ای مشرف بر بیت المقدس قرار گرفت . مدافعان شهر از بلندی دیوارها مسلمانان را در هم می‌کوبیدند.
مسلمانان محاصره را شدیدتر کردند تا سرانجام توانستند دیوار را نقب بزنند. هیئتی از سوی امیران مسیحی بیت المقدس نزد صلاح الدین آمده و امان خواستند. صلاح الدین ابتدا به آنها یادآوری کرد که چگونه مسیحیان هنگام فتح بیت المقدس هزاران نفر از مسلمانان بی پناه را قتل عام کردند. سپس امان را پذیرفت و شهر بدون خون‌ریزی به آغوش اسلام بازگشت… »

 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]- : چیه؟ خیلی از صلاح الدین ایوبی خوشت آمده؟! حال می‌کنی تاریخ او را می خوانی!
- : نه اتفاقا ما شیعه‌ها دل خوشی از صلاح الدین ایوبی نداریم . او با شیعیان کاملا ظالمانه برخورد می‌کرد.
 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]- : تو مثال آوردی، حالا نوبت من است. من هم در این یک هفته بیکار نبودم . از این گلچین‌ها چند تایی دارم.
- : آفرین. حرف اصلی من همین جاست. تا اینجا همه مقدمه بود. ببین رفیق خوبم،‌ نه ماهیت و چهره اصلی مسیحیت آن است که توسط برخی از مسیحیان ارائه می‌شود ،‌ نه ماهیت و چهره اسلام آن است که توسط برخی از مسلمانان دیده می‌شود.
اگر یک مسلمان خشن رفتار کند،‌ در آن رفتار خود،‌ از آموزه‌های اسلام دور شده است. اگر هم یکی مسیحی نامهربانانه به قتل و عام بپردازد، به توصیه‌های مسیح علیه‌السلام عمل نکرده است.
در اینجا اگر یک مسیحی غیر منصفانه، بگوید اسلام دین شمشیر است ،‌ مسلمانان هم می‌گویند، مسیحیت دین شمشیر است.

باید رفتار نادرست یکی مسیحی یا مسلمان را ا آنچه باید باشد، جدا کرد.
 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]- : نتیجه جالبی بود. خوشمان آمد.
- : ولی چندان هم خوشتان نیاید. چون خدا وکیلی شما وقتی تاریخ را می‌خوانی، مسیحی ها آن قدیم‌ها بیشتر دستشان به شمشیر و امروزه به سلاح‌های کشتار جمعی آشناست!
 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
- : که این طور. پس بگیر که آمد..
مشتش را آماده کرده بود تا بر سرم بنوازد ، اما گریختم . مدتی به دنبال یکدیگر دویدیم تا از نفس افتادیم و بعد هم کلی خندیدیم.
 


منبع:سایت پدر
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
ارسال پست

بازگشت به “مسیحیت”