حساسيت قضاوت !

در اين بخش ميتوانيد به بحث پيرامون مسائل عدل بپردازيد.

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Old-Moderator
Old-Moderator
پست: 802
تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1712 بار
سپاس‌های دریافتی: 2245 بار
تماس:

حساسيت قضاوت !

پست توسط محب فاطمه »

 تصویر 



وَ مِنْ كَلام لَامام علي عَلَيْهِ السَّلامُ :
.
فِى صِفَةِ مَنْ يَتَصَدّى لِلْحُكْمِ بَيْنَ الاُْمَّةِ وَ لَيْسَ لِذلِكَ بِأَهْل .
.
إِنَّ أَبْغَضَ الْخَلائِقِ إِلَى اللهِ رَجُلانِ:
.
رَجُلٌ وَكَلَهُ اللهُ إِلى نَفْسِهِ، فَهُوَ جائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِيلِ، مَشْغُوفٌ بِكَلامِ بِدْعَة وَ دُعاءِ ضَلالَة، فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ، ضالٌّ عَنْ هَدْىِ مَنْ كانَ قَبْلَهُ، مٌضِلٌّ لِمَنِ اقْتَدى بِهِ فِى حَياتِهِ وَ بَعْدَ وَفاتِهِ، حَمّالٌ خَطايا غَيْرِهِ، رَهْنٌ بِخَطِيئَتِهِ.
.
وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلاً، مُوضِعٌ فِى جُهّالِ الاُْمَّةِ، غارٌّ فِى أَغْباشِ الْفِتْنَةِ، عَم بِما فِى عَقْدِ الْهُدْنَةِ، قَدْ سَمّاهُ أَشْباهُ النّاسِ عالِمًا وَ لَيْسَ بِهِ. بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعِ ما قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمّا كَثُرَ، حَتّى إِذَا ارْتَوى مِنْ ماء اجِن، وَ اكْتَنَزَ مِنْ غَيْرِ طائِل جَلَسَ بَيْنَ النّاسِ قاضِيًا ضامِنًا لِتَخْلِيصِ مَا الْتَبَسَ عَلى غَيْرِهِ، فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ إِحْدَى الْمُبْهَماتِ هَيَّأَ لَها حَشْوًا رَثًّا مِنْ رَأْيِهِ ثُمَّ قَطَعَ بِهِ، فَهُوَ مِنْ لَبْسِ الشُّبُهاتِ فِى مِثْلِ نَسْجَ الْعَنْكَبُوتِ، لا يَدْرِى أَصابَ أَمْ أَخْطَأَ. فَإِنْ أَصابَ خافَ أَنْ يَكُونَ قَدْ أَخْطَأَ، وَ إِنْ أَخْطَأَ رَجا أَنْ يَكُونَ قَدْ أَصابَ.
.
جاهِلٌ خَبّاطُ جَهالات، عاش رَكّابُ عَشَوات، لَمْ يَعَضَّ عَلَى الْعِلْمِ بِضِرْس قاطِع، يُذْرِى الرِّواياتِ إِذْراءَ الرِّيحِ الْهَشِيمِ. لا مَلِىءُ وَاللهِ بِإِصْدارِ ما وَرَدَ عَلَيْهِ، وَ لا هُوَ أَهْلٌ لِما فُوِّضَ إِلَيْهِ، لا يَحْسَبُ الْعِلْمَ فِى شَىْء مِمّا أَنْكَرَهُ، وَ لا يَرى أَنَّ مِنْ وَراءِ ما بَلَغَ مِنْهُ مَذْهَبًا لِغَيْرِهِ، وَ إِنْ أَظْلَمَ عَلَيْهِ أَمْرٌ اكْتَتَمَ بِهِ لِما يَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ. تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضائِهِ الدِّماءُ، وَ تَعِجُّ مِنْهُ الْمَوارِيثُ.
.
إِلَى اللهِ أَشْكُو مِنْ مَعْشَر يَعِيشُونَ جُهّالاً، وَ يَمُوتُونَ ضُلاّلاً. لَيْسَ فِيهِمْ سِلْعَةٌ أَبْوَرُ مِنَ الْكِتابِ إِذا تُلِىَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ لا سِلْعَةٌ أَنْفَقُ بَيْعًا وَ لا أَغْلى ثَمَنًا مِنَ الْكِتابِ إِذا حُرِّفَ عَنْ مَواضِعِهِ.
.
وَ لا عِنْدَهُمْ أَنْكَرُ مِنَ الْمَعْرُوفِ وَ لا أَعْرَفُ مِنَ الْمُنْكَرِ.
.
.
حسّاسيت قضـاوت
.
در ويژگىِ نااهلى كه بر كرسىِ قضاوت نشسته است

دشمن ترين آفريدگان در پيشگاه آفريدگار دواَند:
.
نخست: مردى كه خدا او را به خود وانهاده و در نتيجه از «درست راه» منحرف گشته، آزمندانه سخن بدعت گويد و به گمراهى دعوت كند. پس او فتنه است براى ديگران كه راه او را روند. از راه راست پيشينيان سر باز زند و هركس را كه بدو اقتدا كند، گمراه سازد چه در زنده بودن و يا پس از مرگش. بار سنگين لغزشهاى ديگران را بر دوش كشد و گروگان بزهكارى خويش است.
.
[COLOR=#ffffff].دو ديگر: عالم نماى نادانى كه سروكارش با نادانان است، و در تاريكيهاى فتنه سرگشته و غفلت زده، و از پيمان صلح و سازگارى بيخبر و كوردل است. آدم نمايان او را عالم دانند، كه نه چنين است.  
..
او از آغاز عمر در پى انباشتن علومى برآيد كه اندكش با عمل، برتر از بسيارِ بى عمل است، تا آنگاه كه از انبار كردن دانشهاى رسمىِ بى حاصل فراغت يابد و انبانش از لاطائلات پر گردد، بين مردم بر مسند قضاوت نشيند و تازيانه قانون و قدرت داورى به دست گيرد.
.
پس اگر مشكلى بر او پيش آيد، رأى بيهوده و فرسوده خود را ملاك قرار دهد و بدان حكم كند.
.
او در كوران شبهه ها چونان عنكبوت درتنيده خود دست و پا زند و نداند كه درست رفته يا خطا. پس اگر درست رود، ترسد كه نادرست باشد، و اگر خطا كند، نابخردانه اميدمندِ به هدف رسيدن است.

نادانى است كه دائم در دامچاله هاى نادانى فرو افتد و در ظلمتها براند و هيچ گاه از روى آگاهى و بررسى تصميم نگيرد.
.
متون و علوم دين را بازيچه انگارد و به سليقه و رأى خود تفسير و تأويل، و در نهايت تحريف كند.
.
به خداى سوگند، در داوريها توانِ بريدن دعوا را ندارد و شايسته واگذارى مسؤوليّت نيست.
.
چيزى را كه نپذيرد و به نظرش درست نايد، از گردونه علم خارج داند و آراءِ ديگران را به هيچ شمارد.
.
اگر حكمى را نداند، دم برنيارد چون نادانيش آشكار شود. خونهاى مظلومان از بيداد قضاوتش به جوش آيد و فرياد كشد و ميراثهاى به تاراج رفته ناله سر دهند.
..
به خدا شكوه مى كنم از جماعتى كه نادان مى زيند و گمراه مى ميرند.
.
هيچ كالايى در بازارشان نارايج تر و بى رونق تر از كتاب خدا ـ آنگاه كه بحق تفسير شود ـ نيست، و هيچ متاعى پررونق تر و گرانبهاتر از كتاب الهى- درصورتى كه تحريف گردد ـ نخواهد بود.
.
در ديدگاه اينان چيزى ناشناخته تر و غريب تر از نيكى و نيكوكارى، و چيزى مطلوب تر و شناخته شده تر از ناپسندى نيست.


  خطبه 17 / نهج البلاغه 

 
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “عدل”