حکایاتی از شهدا (حسینیان زمانه)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Senior Member
Senior Member
پست: 120
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۹, ۶:۲۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 219 بار
سپاس‌های دریافتی: 467 بار

حکایاتی از شهدا (حسینیان زمانه)

پست توسط soldier young »

راز ان پیشانی بند
شب عملیات توی بچه ها پیچیده بود که هر کس پیشانی بند یا حسین مظلوم ع را ببندد رفتنی است. بخاطر همین هرکس سعی می کرد به هر ترتیب که شده این پیشانی بند را به دست اورد.
عملیات که تمام شد شهدا را اوردند. گردان ما هفت شهید داده بود که بر پیشانی تمام انها عبارت یا حسین مظلوم ع می درخشید.
برگرفته از خاطرات سیف الله ممقانی


**************************************************
تشویق
در عملیات والفجر 1 از میدان مین به همراه گروهان می گذشتیم تا به قلب دشمن هجوم اوریم. صدایی به گوش می رسید: برادران! سربازان امام زمان! یاران امام خمینی! به پیش روید، نزدیک او شدم. دیدم این فریاد رزمنده ای است که روی زمین افتاده و پایش قطع شده است. پایش شدیدا خونریزی داشت، اما او به روحیه دادن بچه ها مشغول بود! صبح روز بعد از همان مسیری که او مجروح شده بود می گذشتیم. وقتی او را دیدم با چهره ای مصمم و ملکوتی به شهادت رسیده بود.
برگرفته از خاطرات محمد قطبی

**************************************************

زائر امام رضا ع
شهید سیف الله قاسمی همانند دیگر رزمندگان و همه مسلمانان علاقه خاصی به مرقد مطهر امام رضا ع داشت. او با اینکه خیلی مشتاق زیارت بود به لحاظ شرایط جنگ و ضرورت حضور فعال در جبهه نتوانست در طول مدت جبهه به زیارت مشرف شود، اما از انجا که که علاقه مندی دوطرفه بود امام رضا ع او را طلبید، چون جسد او را اشتباها به مشهد برده و در حرم نیز طواف داده بودند و بعد به اصفهان منتقل کردند.
بر گرفته از خاطرات حسن قاسمی ( پدر شهید )
Senior Member
Senior Member
پست: 120
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۹, ۶:۲۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 219 بار
سپاس‌های دریافتی: 467 بار

Re: حکایاتی از شهدا (حسینیان زمانه)

پست توسط soldier young »

قمقمه ها

توی معبری که رزمندگان شب عملیات از ان عبور کرده بودند، از اسلحه های بر زمین افتاده، قمقمه ها، کوله پشتی ها و سرنیزه ها عکس می گرفتم تا اینکه با دیدن یک صحنه حلقه اشک جلو چشمان من و لنز دوربین را گرفت. پیکر دو شهید در سمت چپ و راست معبر بود که بین انها تعداد زیادی قمقمه اب قرار داشت. نمی دانم انها ساقی گردان بودند یا دو زخمی که از بچه ها اب خواسته بودند و بچه ها هم قمقمه هایشان را به ان دو هدیه کرده بودند.

نشانه __ خاطرات احمدیان در تفحص شهداء

********************************************************************************
عروسی شهید حاج محمد گرامی

شهید حاج محمد گرامی جانشین رئیس ستاد لشگر 41 ثار الله در مراسم عروسی اش سفارش می دهد پلاکاردهائی با این مضامین بنویسند و بر دیوارها نصب کنند: عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید. و زن در اسلام زنده و سازنده و رزمنده است به شرط انکه لباس رزمش لباس عفتش باشد.
مراسم عروسی این شهید بزرگوار با یک سخنرانی و نمایش فیلمی از جبهه و سپس پذیرائی از میهمانان به پایان رسید.
ارسال پست

بازگشت به “نکته ها و لطایف”