اصولیون یا اخبارین؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
Junior Member
Junior Member
پست: 20
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۶:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 31 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

Re: اصولیون یا اخباریون؟

پست توسط hamed123 »

حمید جان من با خیلی از جملات شما مشکل دارم (همان طور که شما هم ممکن است داشته باشید)، اما اگر من تک تک جملات شما را نقد کنم بحث منحرف میشود و به جایی نمی رسیم.

بنا براین نکات اساسی مرتبط را بررسی میکنیم.

1.فقه چیست و فقیه کیست؟

با دقت در احادیث متوجه میشویم که معنای فقه، تسلط بر دین (به معنای اینکه هر حکمی در هر زمانی را بتوان تشخیص داد) نیست.
و با توجه به حدیثی که عرض شد؛
قال الصادق علیه السلام: انتم افقه الناس اذا عرفتم معانی کلامنا
شما فقیه ترین مردم هستید وقتی معنای کلام ما را بشناسید
فقیه کسی است که معنای احادیث را بفهمد. نه اینکه از احادیث استباطی کند غیر از حدیث! یا فتوا دهد.
مثلا همین اینترنت.
hamid1635 نوشته شده:اما در مورد اینترنت که به اصطلاح جزو احام مستحدثه و جدید است و در زمان ائمه سابقه نداشته است.
حکم آن اینگونه به دست می آید:
امام علیه السلام فرموده اند: کل شیئ لک حلال حتی تعلم انه حرام بعینه.
هر چیزی برای تو حلال است مگر علم به حرمت پیدا کنی.
اینترنت هم یکی از آن هر چیزی (کل شیئ) است و حکم اولی آن حرام است مگر اینکه در آن فعل حرامی صورت بگیرد مثل ایذاء مومن، دیدن تصاویر محرک، مستهجن و یا هر گناه دیگری که در این صورت حرام خواهد بود.
در اینجا حکم از روایت استنباط شد و من حرفی از خودم نزدم.
البته من سعی کردم آسان ترین راه را برای استنباط به تصویر بکشم.

شما از کجا میدانید که امام زمان علیه السلام از اینکه بنده از اینترنت استفاده میکنم راضی هستند؟
جالب اینکه یکسری از فقها بر عکس فهم شما را از احادیث دارند و میگویند استفاده از اینترنت حرام است! این چه فقهی است؟ این چه علمی است؟

  • وقتی شیخ صدوق در یک فتوا اشتباه میکند. از بقیه چه انتظاری میرود؟
  • اگر اینطور بود پس به وجود امام زمان علیه السلام چه احتیاجی است؟
بنده میگویم نمیشود امام زمان علیه السلام ظاهر نباشد و آب از آب تکان نخورد.


hamid1635 نوشته شده:
پس اشکالی ندارد که احکام نیمه باشد یا عمده واجبات را ندانسته انجام ندهیم! چون حاکم در دوران غیبت است.


منظور شما واضح نبود
اگر مراد کامل نبودن احکام است که صحیح نیست چون دین با ابلاغ ولایت حضرت امیر کامل شد و احکام بیان شده است و لو به صورت کلیات.


عزیزم دین با ابلاغ ولایت حضرت امیر کامل شد.
ولی کاملا مشخص است که اگر ولایت حضرت امیر را حذف کنی دوباره ناقص میشود. وجود حضرت امیر به عنوان ولی باعث کامل شدن دین میشود. (در خطابه غدیر تمام احکام مورد صحبت قرار گرفت؟)
بله، احکام به احادیث کامل است(چون امام زمان علیه السلام حاضر هستند)، ولی نه به فتوا
فتوا یعنی اجتهاد بر اساس فهم از احادیث در مورد احکام.

فکر میکنم این حرف اخباریون باشد.
ولی اصولیون به فتوا با تعریف بالا معتقدند. (اصلاح کنید اگر اشتباه است)

فکر میکنم اولین قدمی که اصولیون خارج از احادیث برمیدارند همینجا باشد.
اینجا اصلا جای استفاده از عقل نیست.(جای استفاده از عقل با توجه به احادیث مشخص است)
وقتی اینجا عقل را دخیل کنیم میبینیم در مورد اینترنت hamid1635 یک فتوا میدهد و یکسری از مراجع یک فتوای دیگر و این علم نیست.
Member
Member
پست: 81
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷, ۱:۰۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های ارسالی: 22 بار
سپاس‌های دریافتی: 101 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamid1635 »

برای پاسخ دهی و به نتیجه رسیدن بحث (ان شاء الله) لطف کنید به این سوالات پاسخ دهید:

1- شما خود از جمله اصولیون هستید یا اخباریون؟
2- در هر دو صورت آیا تقلید می کنید؟
3- در صورت تقلید از چه کسی تقلید می کنید؟
4- اجتهاد را قبول دارید؟
5- در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه و برخورد با مسائل مستحدثه چه کار باید کرد؟
6- چه منابعی را قبول دارید؟
7- چه افرادی از بزرگان را قبول دارید؟
8- علم رجال و درایه و کلا علوم حدیث را قبول دارید؟
9- اگر رجال را قبول ندارید از چه راهی به احادیث عمل می کنید؟ (یعنی خبر همه را می پذیرید؟)

ممنون میشم اگه پاسخ همه این سوالات رو به دقت بدید.
Junior Member
Junior Member
پست: 20
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۶:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 31 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

Re: اصولیون یا اخباریون؟

پست توسط hamed123 »

اکثر این سؤالات برای این است که مباحثه ای بین دو طرف انجام بگیرد.
همانطور که عرض شد بنده برای فهم حقیقت این تاپیک را آغاز کرده ام، نه برای مجادله.

با توجه به صحبت های گذشته حقیر بحثی را شروع نکرده ام چون علم لازمش را ندارم.

بنابراین به سؤالات شما در این حد که به جواب برسم پاسخ میگویم:

5. هیچ کاری با مسائل مستحدثه نمیشود کرد. مگر امام زمان علیه السلام بفرمایند این کار را بکن.
6. تمام منابع حدیثی را قبول دارم.
7. هیچ یک از بزرگان را قبول ندارم مگر اینکه متصل به احادیث باشند.
9. به ناچار تمام احادیث را میپذیرم.
Member
Member
پست: 81
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷, ۱:۰۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های ارسالی: 22 بار
سپاس‌های دریافتی: 101 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamid1635 »

آقا حامد من یک سوال از شما دارم
شما وقتی می فرمایید که :

5. هیچ کاری با مسائل مستحدثه نمیشود کرد. مگر امام زمان علیه السلام بفرمایند این کار را بکن.


چرا امام زمان دستور دادند در زمان غیبت ایشان ما به راویان حدیث مراجعه کنیم؟؟
اگر قرار بود آنها هم خود حدیث را برای ما بخوانند چرا نفرمودند به احادیث مراجعه کنید؟؟
چه فرق است بین راوی حدیث و خود حدیث؟؟

شما می فرمایید:

9. به ناچار تمام احادیث را میپذیرم.


چرا باید به ناچار به تمام احادیث مراجعه کنیم؟!!!
چگونه امکان دارد به تمام احادیث مراجعه کنیم و حال آنکه یقینا احادیث دروغ در بین احادیث هست و ائمه نهی از عمل به آنها کرده اند.
مگر نشنیده اید که پیامبر فرمودند بعد از من احادیثی را به من نسبت می دهند و من آنها را نگفته ام (مضمون روایت بود)
این حدیث نبوی چه درست باشد چه غلط وجود احادیث کذب و دروغ را برای ما اثبات می کند.
پس نمی توان به همه احادیث مراجعه کرد.

سوال دیگه من اینه:
شما برای احکام خودتون چیکار می کنید؟
یا از کسی تقلید می کنید یا خودتان از احادیث استفاده کرده و عمل می کنید؟
شما به چه مجوزی به اینترنت متصل می شوید مگر نفرمودید:

5. هیچ کاری با مسائل مستحدثه نمیشود کرد. مگر امام زمان علیه السلام بفرمایند این کار را بکن.


یک نکته هم در آخر خدمت شما عرض می کنم:

 بنده بسیار از بحث با شما خوشحالم و لذت می برم
هر چه سوالی که در این بین مطرح میکنم فقط برای به نتیجه رسیدن بحث است
و الا من قصد خدای نکرده جسارت یا بی احترامی به شما دوست گرامی را ندارم.
 
Junior Member
Junior Member
پست: 20
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۶:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 31 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamed123 »

ممنونم از سؤالات قشنگتون.

hamid1635 نوشته شده:چرا امام زمان دستور دادند در زمان غیبت ایشان ما به راویان حدیث مراجعه کنیم؟؟
اگر قرار بود آنها هم خود حدیث را برای ما بخوانند چرا نفرمودند به احادیث مراجعه کنید؟؟
چه فرق است بین راوی حدیث و خود حدیث؟؟


بنده با تقلید مشکلی ندارم، هر چند بعید میدونم منظور شما از این سوال این باشه ولی توضیح میدم.

امام صادق علیه السلام: «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه، مخالفا لهواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه»; هر کس از فقهای امت ما که نفس خود را مواظبت کند و از دینش پاسداری نماید، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند; سزاوار است که غیر فقها از او تقلید کنند.
• این حدیث شریف از امام صادق علیه السلام به این معنی نیست که هر کسی خودش را فقیه معرفی کند! و من هم بگویم چه خوب پس من از شما تقلید میکنم!
• یا اینکه حالا که فکر میکنم شما این خصوصیات را دارید پس شما بگویید و من هم میگویم چشم!

حضرت میفرمایند: ایاک ان تنسب رجل دون الحجة و یصدقه فی کل ماقال.
مبادا کسی را غیر از حجة انتخاب کنی و در هر چیزی که گفت او را تصدیق کنی!

بنده تقلید میکنم ولی روش اخباریون را با اینکه نقدهایی بر آنها نیز هست بیشتر میپسندم.
و این از روی ناچاریست نه اینکه بهترین راه باشد.

ضمناَ شخص بودن راوی حدیث اهمیتش بر آن است که فقط از احادیث علم دارد که این دقیقا نظر اخباریون است.
اینجا اگر ذره ای از عقل استفاده شود دین بعد 1400 سال غیبت زیر و رو میشود.

hamid1635 نوشته شده:چرا باید به ناچار به تمام احادیث مراجعه کنیم؟!!!
چگونه امکان دارد به تمام احادیث مراجعه کنیم و حال آنکه یقینا احادیث دروغ در بین احادیث هست و ائمه نهی از عمل به آنها کرده اند.
مگر نشنیده اید که پیامبر فرمودند بعد از من احادیثی را به من نسبت می دهند و من آنها را نگفته ام (مضمون روایت بود)
این حدیث نبوی چه درست باشد چه غلط وجود احادیث کذب و دروغ را برای ما اثبات می کند.
پس نمی توان به همه احادیث مراجعه کرد.


ناچاریم. چون بین احادیث، دروغ هم هست!
ولی راهی برای فهمیدن دروغ ها از راستها نیست!

شما تک تک راههایی که فکر میکنید میتوان از آنها احادیث دروغ را فهمید بگویید و بنده تک تک رد میکنم.
خیلی توضیح نمیدهم چون به نظرم فعلا مجال پرداختن به آن نیست.
تک تک مسائل را جلو ببریم بهتر است.


hamid1635 نوشته شده:شما به چه مجوزی به اینترنت متصل می شوید مگر نفرمودید:

5. هیچ کاری با مسائل مستحدثه نمیشود کرد. مگر امام زمان علیه السلام بفرمایند این کار را بکن.


بنده عرض کردم حکمش معلوم نیست نگفتم همه حرام است! ولی ما به ناچار ندانسته عمل میکنیم.
خیلی توضیح نمیدهم چون به نظرم فعلا مجال پرداختن به آن نیست.
تک تک مسائل را جلو ببریم بهتر است.
Member
Member
پست: 81
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷, ۱:۰۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های ارسالی: 22 بار
سپاس‌های دریافتی: 101 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamid1635 »

امام صادق علیه السلام: «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه، مخالفا لهواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه»; هر کس از فقهای امت ما که نفس خود را مواظبت کند و از دینش پاسداری نماید، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند; سزاوار است که غیر فقها از او تقلید کنند.
• این حدیث شریف از امام صادق علیه السلام به این معنی نیست که هر کسی خودش را فقیه معرفی کند! و من هم بگویم چه خوب پس من از شما تقلید میکنم!
• یا اینکه حالا که فکر میکنم شما این خصوصیات را دارید پس شما بگویید و من هم میگویم چشم!

حضرت میفرمایند: ایاک ان تنسب رجل دون الحجة و یصدقه فی کل ماقال.
مبادا کسی را غیر از حجة انتخاب کنی و در هر چیزی که گفت او را تصدیق کنی!



با این حرف ها موافقم

اما بالاخره باید بپذیریم که ائمه علیهم السلام در زمان غیبت به ما دستور به مراجعه به غیر خودشان را داده اند و طبق حدیثی هم که شما مرقوم فرمودید امر به تقلید کرده اند.
تقلید هم تام و کامل نیست مثل امام بلکه اگر در جایی ما یقین پیدا کردیم که حکم شرعی خلاف آن چیزی است که مرجع تقلید می گوید نباید از او اطاعت نمود. (البته این یقین ما هم باید مستند باشد به معصومین و از روی احادیث و قرآن).


اینجا اگر ذره ای از عقل استفاده شود دین بعد 1400 سال غیبت زیر و رو میشود.


باید ببینیم که منظور از عقل چیست؟
آیا منظور از عقل همین گفتار مردم است که مثلا عقل من اینگونه می گوید؟ اگر این باشد کاملا حرف شما صحیح است و من هم موافقم
اما اگر مراد این باشد که عقلی که حسن و قبح اشیاء را درک می کند مثلا حسن عدل و قبح ظلم و مراد اصولیان از عقلی که یکی از منابع فقه است همین است.
در این صورت عقل تمام مردم یک چیز میگوید از اولین انسان تا آخرین آنها و دین هم تغییری نمی کند.

ناچاریم. چون بین احادیث، دروغ هم هست!
ولی راهی برای فهمیدن دروغ ها از راستها نیست!

شما تک تک راههایی که فکر میکنید میتوان از آنها احادیث دروغ را فهمید بگویید و بنده تک تک رد میکنم.


راهی که اصولیان پیشنهاد می کنند مراجعه به رجال است.

مگر در قرآن ما را نهی از عمل به ظنون نکرده است؟
لاتقف ما لیس لک به علم
ان الظن لایغنی من الحق شیئا
با اینکه می دانیم در احادیث دروغ وجود دارد و یقین نداریم که مثلا این حدیث را ائمه گفته اند می شود ظن و گمان و طبق قرآن نباید به آن عمل کرد.
Member
Member
پست: 51
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۸, ۱:۴۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 134 بار
سپاس‌های دریافتی: 32 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط mohhammad$adeq »

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم
چند وقتی بود دنبال مثل این مناظره بودم
1)در مورد اون عزیزی که گفت اصول مورد قبول فقها از روایات ایمه است لطفا مستدل بحث کیند بهتره
[HIGHLIGHT=#e5b9b7]2)  توجه به اینکه گفتید اخباری ها عقل رو قبول ندارند
1))العقل ما عبد به الرحمن و...
(1)
2))معصوم میفماید بنا عبد الله...(بوسیله ی ما الله عبادت میشه)(2)
نتیجتا اگر بخواهیم دیدمون رو روایی کنیم
عقل پیروی از معصومه
و پیروی از معصوم هم با خواندن اخبار ایمه اطهار ممکنه
اما 2تا بحث پیش میاد
1.با توجه به مشغله ها ی این زمان همه نیمتونیم وقتمون رو مطلقا صرف تعلم دین کنیم
2.ما امر شدیم به یاد گیری از در خونه ی اهل البیت
من میگم ما نقش مراجع عزیز تقلید رو نمیتیم انکار کنیم مثلا در پرداخت خمس که حق امام معصومه و...
اما این به این معنی نیست که عبوسا قمطریرا خودمون هیچ کاری نکنیم
مثلا مفاتیح خوندن هم یاد گیری معالم دینه همچنین خوندن کافی _توحید مفضل_ بحار شریف و....
لطفا ایینه من باشید ومعایبم رو بگید.
اما این مقاله پایین صرفا نقد شدن و آوردنش معنای پذیرفتنه همه آن نیست
1)کافی 1.11


2)کافی1.145
علامه مجلسی؛ اخباری یا اصولی؟
تصویر
حیات علامه مجلسی هم ‌زمان با رواج تفکر اخباریگری بود. همچنین ایشان در گرایش به اخبار اهل بیت شهره بودند؛ از این رو، تصور شده است که علامه مجلسی (رحمه الله) نیز از پیروان و حتی از سردمداران این تفکر است.
علاوه بر موارد فوق، قرائن و شواهد زیر نیز به این تصور کمک کرده است و آن را تقویت می‌کند:
1ـ پدر علامه مجلسی به اخباریان گرایش داشته و علامه مجلسی نیز شاگرد وی بوده است. از این رو طبیعی است که متأثر از پدرش باشد.
2ـ مهم‌ترین و بزرگ‌ترین جامع‌ حدیثی شیعه، بحار الأنوار، به دست ایشان و در این دوران نگاشته شده است.
3ـ نقد تفکر عقل‌گرایانه و مخالفت با فیلسوفان در آثار علامه مجلسی مشهود است.
4ـ نقل روایات ضعیف و سعی در توجیه آن متون نیز در نوشته‌های ایشان مشاهده می‌شود.
5ـ برخی از استادان و پاره‌ای از شاگردان علامه مجلسی تفکر اخباری داشته‌اند.
با این همه، برخی از محققان، علامه مجلسی را فردی میان اخباری و اصولی می‌شمارند، زیرا علامه با برخی از مبانی اخباریگری مخالفت کرده است.
اما دقت و تأمل در آثار علامه مجلسی بیانگر آن است که با وجود فعالیتهای فراوان حدیثی و اعتماد شدید ایشان بر روایات اهل بیت (علیهم السلام)، مبانی فکری ایشان با تفکر اخباریگری به طور کامل متفاوت است. با وجود آنکه در زمان او تفکر اخباریگری در دوران اوج خود بود، با این همه وی قواعد اجتهاد و روش مجتهدان را پذیرفته بود و مطابق آنها فتوا می‌داده است.
نحوۀ تعامل علامه مجلسی با مبانی تفكر اخباریگریچگونگی رویارویی علامه مجلسی با مبانی اخباریان از جملۀ مهم‌ترین مسائلی است که در تبیین دیدگاه ایشان در موضع اخباریگری بسیار مؤثر است؛ از این رو، لذا در این بخش چگونگی مواجهه ایشان با مبانی اخباریان را بررسی می‌کنیم.

[COLOR=#d99694]اجتهاد و تقلید  علامه مجلسی، همانند اصولیان و بر خلاف مجتهدان[اخباری]، اجتهاد را واجب کفایی می‌داند و تقلید غیرمجتهد از مجتهد را واجب عینی قلمداد می‌کند.

نفی تقلید از میت علامه مجلسی، در این مسئله، همانند مجتهدان، تقلید از میت را نفی می‌كند.

نیاز به علم اصولعلامه مجلسی، آشنایی با علم اصول را از مقدمات اجتهاد ‌شمرده است و در صدد بوده تا رساله‌ای در علم اصول تألیف کند و آن را در جلد بیست و پنجم بحار الأنوار بیاورد.

اجماععلامه مجلسی اجماع را حجّت می‌شمرد و بدان احتجاج می‌کند. بدیهی است که مقصود از اجماع در سخن ایشان، اجماع دخولی است که موارد آن محدود است.

ظاهر قرآنایشان ظواهر قرآن را حجت می‌داند و تمامی ابواب فقهی و غیرفقهی بحار الأنوار را با آیات قرآن آغاز می‌کند. استناد به آیات قرآن در بحار الأنوار به قدری گسترده است که می‌توان این کتاب را نوعی موضوع‌بندی آیات قرآن قلمداد کرد.

اصل برائتاخباریان اعتقاد داشتند که در موارد شبهه‌ ‌باید احتیاط کرد و دلیلی بر اصل برائت وجود ندارد. اما علامه مجلسی در این زمینه با آنان مخالف و همسان با اصولیان قائل به اِباحه و حلیّت است.

دسته‌بندی احادیث بر خلاف اخباریان که دسته‌بندی چهارگانۀ احادیث را منکرند، علامه مجلسی در بسیاری از کتابهای خویش از این روش استفاده کرده است. بدین‌گونه که او در شرح کتاب شریف کافی، بسیاری از متون آن را «ضعیف علی المشهور» خوانده است.
گفتنی است که اعتماد علامه مجلسی به کتب کهن، به ویژه کافی، بسیار زیاد است، با این همه وی در مرآة العقول (شرح كافی) و همچنین مَلاذُ الأَخیار (شرح تهذیب الأحکام) از مبنای فقیهان استفاده کرده است.

عقلعلامه مجلسی در مباحث اعتقادی به عقل فطری استناد می‌کند و به حُسْن و قبح ذاتی عقلی معتقد است. ایشان در بحث وحدت صانع، ادله عقلی را بر ادله نقلی مقدم کرده است. البته نمی‌توان علامه را عقل‌گرا نامید، زیرا در موارد تعارض بین عقل و نقل، او جانب نقل را مقدم می‌دارد و بر دلایل عقلی اعتماد نمی‌کند. در اعتباریات شرعی نیز عقل را حجت نمی‌شمرد و امامان معصوم (علیهم السلام) را عقل کامل معرفی می‌کند و سخن آنان را حجت می‌داند. علامه عقول غیرمعصومان را عقل ناقص و فاقد حجیت مطلق می‌داند. به نظر ایشان، عقل در مرحله شناخت خدا و وحدانیت ذات باری تعالی و شناخت حجت کاربرد دارد. به باور علامه عقل پس از شناخت پیامبر و امامان (علیهم السلام)، به ناتوانی خود در فهم اعتبارات شرعی و آموزه‌های دینی اعتراف می‌کند و نظر آنان را بر خویش مقدم می‌دارد.
ناهمگونی نظرات ایشان با فیلسوفان و متکلمان عقلی نیز مشهود و نمونۀ بارز آن در حاشیه‌های علامه‌ طباطبایی (رحمة الله علیه) بر مجلدات اول کتاب بحار الأنوار نمایان است.
بنابراین، در ارتباط با عقل و نقل، نظرات علامه مجلسی به اخباریان نزدیک‌تر است، اگر چه با آن مطابقت تام ندارد؛ یعنی، به گونه‌ای اجمالی، حجیّت عقل را می‌پذیرد، ولی محدودۀ کاربرد آن را بسیار كم می‌شمرد.

چگونگی رویارویی با فقیهان و عالمان اخباریان، موضع‌گیری خصمانه‌ای نسبت به فقیهان، به ویژه علامه حلی، دارند، ولی علامه مجلسی نسبت به فقیهان بسیار با احترام برخورد می‌کند و نام آنان، به ویژه علامه حلی، را با احترام فراوان یاد می‌کند. او با متکلمان عقل‌گرا همانند خواجه نصیر طوسی نیز برخوردی این‌گونه دارد.

محسن فیضیان




[External Link Removed for Guests]
[URL=http://elahiyat-shia.blogfa.com/]
[/URL]
[External Link Removed for Guests]
Junior Member
Junior Member
پست: 20
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۶:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 31 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamed123 »

میبخشید که مدتی است نتوانسته ام بحث را ادامه دهم.
hamid1635 نوشته شده:با این حرف ها موافقم

اما بالاخره باید بپذیریم که ائمه علیهم السلام در زمان غیبت به ما دستور به مراجعه به غیر خودشان را داده اند و طبق حدیثی هم که شما مرقوم فرمودید امر به تقلید کرده اند.
تقلید هم تام و کامل نیست مثل امام بلکه اگر در جایی ما یقین پیدا کردیم که حکم شرعی خلاف آن چیزی است که مرجع تقلید می گوید نباید از او اطاعت نمود. (البته این یقین ما هم باید مستند باشد به معصومین و از روی احادیث و قرآن).


بنده هم تقلید را قبول دارم -اخباریون هم قبول دارند- ولی کسی که مورد تقلید قرار میگیرد باید از سمت امام زمان علیه السلام تأیید شده باشد، در غیر این صورت در زمان غیبت باید از احادیث استفاده کرد.
فقیه با فهم از حدیث به وسیله احادیث باید فتوا دهد وگر نه فتوایش بدون علم است.

عن ابى جعفر عليه السلام قال :من افتى الناس بغير علم و لا هدى لعنته ملئكه الراحمه و ملئكه العذاب و لحقه و رز من عمل بفتياه.
امام باقر عليه السلام فرمود: كسى كه فتوى بدهد بدون علم و آگاهى ،ملائكه رحمت و ملائكه عذاب را به او لعنت مى كنند و گناه آن كسى كه به آن فتواى باطل عمل كند به گردن اوست.

در رساله های گذشته از این هر حکمی با حدیثش میآمد، و این باعث میشد کسی بی علم فتوا ندهد. (اخباریون)

hamid1635 نوشته شده:باید ببینیم که منظور از عقل چیست؟
آیا منظور از عقل همین گفتار مردم است که مثلا عقل من اینگونه می گوید؟ اگر این باشد کاملا حرف شما صحیح است و من هم موافقم
اما اگر مراد این باشد که عقلی که حسن و قبح اشیاء را درک می کند مثلا حسن عدل و قبح ظلم و مراد اصولیان از عقلی که یکی از منابع فقه است همین است.
در این صورت عقل تمام مردم یک چیز میگوید از اولین انسان تا آخرین آنها و دین هم تغییری نمی کند.


درست است؛ عقلی که شما فرمودید اشتباه نمیکند.
ولی میبینبم که علما در حسن یا قبح عقل با هم مباحثه میکنند!
عده ای میگویند در مجلس امام حسین علیه السلام آروم باشید! قمه نزنید! زنجیر نزنید! سینه نزنید! داد نزنید!
و عده ای بر عکس.
یا اصلا مباحث ساده تر، بلوغ دخترها.
آقای صانعی میفرمایند از 15 سالگی دخترها بالغ میشوند.
و عده ای بر عکس.
پس خیلی هم از اون عقل استفاده نمیکنند.

hamid1635 نوشته شده:راهی که اصولیان پیشنهاد می کنند مراجعه به رجال است.

مگر در قرآن ما را نهی از عمل به ظنون نکرده است؟
لاتقف ما لیس لک به علم
ان الظن لایغنی من الحق شیئا
با اینکه می دانیم در احادیث دروغ وجود دارد و یقین نداریم که مثلا این حدیث را ائمه گفته اند می شود ظن و گمان و طبق قرآن نباید به آن عمل کرد.


دقت بفرمایید؛
از میان راویان حدیث اگر خوب بگوییم یک درصد از آنان مثل ابوحریره ملعون دروغگو بودند.
و همین ابوحریره لعنه الله از صد روایتی که نقل کرده نهایت ده دروغ گفته باشد. (هیچ کس حرف کسی که تمام حرفهایش دروغ باشد باور نمیکند).
با یک حساب سر انگشتی چند صدم احادیث دروغ باشد. آن هم شاید. که با توجه به شناخت کلام معصوم از غیر آن این درصد کم هم از بین میرود.

اما علم رجال میآید اصول کافی را که کلینی رحمه الله بیست سال برای پیدا کردن احادیثش زحمت کشیده است و امام زمان علیه السلام آن را تأیید کرده است زیر سؤال میبرد. مثل این میماند که عالمی بگوید ممکن است امام زمان علیه السلام نباشد چون اسناد وجود ایشون قوی نیست!!!؟!!
چه اتفاقی برای دین می افتد؟
پس یک عالم به آن بزرگی چند سال باید برای یک کتاب زحمت بکشد تا آقایون رضایت بدهند؟
جالب است بعضی میگویند سند فرمایش امام عصر علیه السلام درباره اصول کافی ضعیف است!
تازه بگذریم که علم رجال مبتنی بر احادیث است! و جوابی که hamid1635 عزیز در صفحات پیش داده بودند هیچ چیز را مشخص نمی کرد.

بنده عرض کردم:

اصولیون احادیث را تحت تأثیر مثلاُ علم رجال که خودش مبتنی بر احادیث است، بررسی میکنند و ضعف یا قوت احادیث را با سندش میسنجند. حال آنکه احادیثی که به علم رجال ختم میشوند نیز قابل بررسی هستند و ممکن است که دارای سند صحیحی نباشند و همینطور وارد یک دور میشویم که اگر در هر کدام از آنها درصدی شک و ابهام وجود داشته باشد که قطعاَ هست، احادیثی که به آنها زنده ایم و زندگی میکنیم به راحتی قابل تردید میشود.

hamid1635 نوشته شده:این سخن شما صحیح نیست.
زیرا خبر واحد که اصولیان می گویند حجت است معنایش این است:
خبر واحد یعنی خبری که در حد تواتر نباشد و قرینه ای بر صحت آن نباشد
در اصول یک بحث مفصل داریم به نام حجیت خبر واحد.
یعنی چه دلیلی داریم بر اینکه خبرواحد حجت است.
برای این سخن ادله مختلفی اقامه شده است که بیان آنها در این مجال نمی گنجد.
اما یکی از دلیل ها که قابل فهم برای عموم است این است که سیره عقلا بر این است که اگر یک نفر خبری را به شما بدهد و آن شخص هم مورد اطمینان شما باشد خبر او را می پذیریم و لو اینکه قطعی نباشد بر خلاف خبر متواتر که قطعی است.
و این سیره عقلا تا زمان معصوم نیز ادامه داشته و زمان معصومین هم همین صورت میگرفته و ائمه از آن نهی نکرده اند.

پس خبر واحد عادل مورد قبول است.

پس خبر واحد یقین آور نیست اما گمان آور هست و با این حال حجت است.

اما علم رجال:
در حقیقت علم رجال می آید عدول و راویان عادل را از غیر عادل جدا می کنند و می گویند این افراد قابل اعتماد هستند و این افراد نیستند.
و در اینجا هیچ دوری لازم نیامد.


بحث اصلا خبر واحد نیست.
بنده عرض کردم علم رجال مبتنی بر احادیث است.
شما از چه راهی فرق راویان عادل را از غیر عادل میفهمید؟ جواب شما احادیث است.
آیا راوی آن احادیث را هم بررسی میکنید؟ این احادیث از اسناد قوی برخوردارند؟ متواترند؟ ...
خوب دوباره راوی راوی آن حدیث هم بررسی میکنید؟
.
.
.
در نهایت آیا احادیثی که شما به آنها میگویید سندش ضعیف است و کنار میگذارید هیچ اشتباهی در آن نیست؟

به نظر بنده بی شک ظن و گمان در دیدگاه شما بیشتر است.
لاتقف ما لیس لک به علم
ان الظن لایغنی من الحق شیئا
Member
Member
پست: 81
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۷, ۱:۰۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های ارسالی: 22 بار
سپاس‌های دریافتی: 101 بار

Re: اصولیون یا اخبارین؟

پست توسط hamid1635 »

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت شما دوست عزیز: mohhammad$adeq

چند نکته رو متذکر می شوم

لطفا از فونت مناسب استفاده کنید تا مطالب شما قابل خواندن باشد

شما فرمودید:

1)در مورد اون عزیزی که گفت اصول مورد قبول فقها از روایات ایمه است لطفا مستدل بحث کیند بهتره



مستدل صحبت شده بود. کمی به مطالب گذشته برگردید متوجه خواهید شد به عنوان نمونه بحث علینا القاء الاصول و علیکم التفریع رو دنبال کنید.


2)با توجه به اینکه گفتید اخباری ها عقل رو قبول ندارند
1))العقل ما عبد به الرحمن و...(1)
2))معصوم میفماید بنا عبد الله...(بوسیله ی ما الله عبادت میشه)(2)
نتیجتا اگر بخواهیم دیدمون رو روایی کنیم
عقل پیروی از معصومه
و پیروی از معصوم هم با خواندن اخبار ایمه اطهار ممکنه



ببینید وقتی می گوییم اخباریون عقل را قبول ندارند منظور ما تعریفی از عقل است که اصولیان مطرح کرده اند که تعریف رو هم بیان کردیم.

1.با توجه به مشغله ها ی این زمان همه نیمتونیم وقتمون رو مطلقا صرف تعلم دین کنیم
2.ما امر شدیم به یاد گیری از در خونه ی اهل البیت
من میگم ما نقش مراجع عزیز تقلید رو نمیتیم انکار کنیم مثلا در پرداخت خمس که حق امام معصومه و...
اما این به این معنی نیست که عبوسا قمطریرا خودمون هیچ کاری نکنیم
مثلا مفاتیح خوندن هم یاد گیری معالم دینه همچنین خوندن کافی _توحید مفضل_ بحار شریف و....


وظیفه اولیه شما تقلید نیست بلکه تحقیق است یعنی باید خود قدرت استخراج احکام را داشته باشید و اگر ندارید و در مرحله دوم تقلید است.
و در صورت تقلید دیگر عبوسا قمطریرا چه معنا دارد؟؟
وضعیت شما از دو حال خارج نیست:
یا قدرت استخراج احکام را دارید
یا ندارید

اگر دارید که تقلید حرام است
اگر ندارید تقلید واجب است.

در مورد مطالعه کتاب هایی که فرمودید نه تنها اشکالی ندارد بلکه بسیار مفید است به شرط اینکه منجر به این نشود با دیدن یک روایت بخواهید طبق آن عمل نمایید.


آقای :

شما فرمودید: hamed123

بنده هم تقلید را قبول دارم -اخباریون هم قبول دارند- ولی کسی که مورد تقلید قرار میگیرد باید از سمت امام زمان علیه السلام تأیید شده باشد، در غیر این صورت در زمان غیبت باید از احادیث استفاده کرد.


چه دلیلی دارید که باید شخص فقیه و یا همان کسی که باید از او تقلید کرد حتما از طرف امام مشخص شده باشد
اگر منظور شما شخص نیست بلکه فردی است که اوصافی که امام فرموده اند (همان اوصافی که حدیثش را خودتان ذکر نمودید) باشد که تمام مراجع فعلی آن خصوصیات را دارند. پس تقلید جائز است.

فقیه با فهم از حدیث به وسیله احادیث باید فتوا دهد وگر نه فتوایش بدون علم است.

عن ابى جعفر عليه السلام قال :من افتى الناس بغير علم و لا هدى لعنته ملئكه الراحمه و ملئكه العذاب و لحقه و رز من عمل بفتياه.
امام باقر عليه السلام فرمود: كسى كه فتوى بدهد بدون علم و آگاهى ،ملائكه رحمت و ملائكه عذاب را به او لعنت مى كنند و گناه آن كسى كه به آن فتواى باطل عمل كند به گردن اوست.


تمام مراجع باید از روی منابع معتبر فتوا دهند و منابع معتبر هم در اصول مشخص شده : قرآن ، سنت، عقل ، اجماع. که اجماع اگر ثابت شود همان سخن امام معصوم است و عقل هم همان حرف معصوم است. پس کسی از مراجع حقل عمل به غیر از این امور را ندارد. پس حرف بدون علم نیست.

در رساله های گذشته از این هر حکمی با حدیثش میآمد، و این باعث میشد کسی بی علم فتوا ندهد. (اخباریون)



به نظر شما اگر حدیث در رساله ذکر نشود می شود فتوای بدون علم؟!!!!!!!

احادیث آن در کتب مفصل ذکر شده است مثلا عروه یک کتاب فتوایی است و مستند آن در 20 جلد (اگر اشتباه نکنم) احادیث و ادله آن یک جلد عروه است.

به نظر شما آیا این کار اشکال دارد؟؟!!!

درست است؛ عقلی که شما فرمودید اشتباه نمیکند.
ولی میبینبم که علما در حسن یا قبح عقل با هم مباحثه میکنند!


بحث در حسن و قبح می کنند اما آیا چیزی فراتر از حسن و قبح را نتیجه می گیرند؟؟!!!


عده ای میگویند در مجلس امام حسین علیه السلام آروم باشید! قمه نزنید! زنجیر نزنید! سینه نزنید! داد نزنید!
و عده ای بر عکس.
یا اصلا مباحث ساده تر، بلوغ دخترها.
آقای صانعی میفرمایند از 15 سالگی دخترها بالغ میشوند.
و عده ای بر عکس.
پس خیلی هم از اون عقل استفاده نمیکنند.


مطالبی که شما فرمودید مربوط به عقل نمی شود بلکه هر کدام مستند به احادیثی حرف می زنند و اصلا عقل اینجا کاره ای نیست
هر کدام از مسائلی که شما ذکر کردید احادیثی دارد که اگر بخواهیم به آنها بپردازیم از بحث اصلی خارج می شویم
برای پاسخ بهتر است شما مبنای آن فقیه را ببینید که به چه چیز استناد می کند، آیا به حدیث است یا عقل؟

من از شما سوالی کردم که پاسخ شما این مطلب بود:
به نظر بنده بی شک ظن و گمان در دیدگاه شما بیشتر است.
لاتقف ما لیس لک به علم
ان الظن لایغنی من الحق شیئا


حرف شما اصلا جواب بنده نبود
خدمت شما عرض شد که اصل اینکه کسی برای ما حدیثی نقل می کند مظنون است و طبق آیات قرآن حق عمل به ظن را نداریم مگر اینکه از راه قطعی علم داشته باشیم به عمل کردن به احادیثی که قطعی الصدور نیستند.


اما اینکه ما به ظنون عمل می کنیم بله عمل می کنیم اما همانطور که گفتم دلیل قطعی داریم به حجیت این ظنون
شما اگر دلیل قطعی دارید بفرمایید .


اما سایر حرف های شما:




دقت بفرمایید؛
از میان راویان حدیث اگر خوب بگوییم یک درصد از آنان مثل ابوحریره ملعون دروغگو بودند.
و همین ابوحریره لعنه الله از صد روایتی که نقل کرده نهایت ده دروغ گفته باشد. (هیچ کس حرف کسی که تمام حرفهایش دروغ باشد باور نمیکند).
با یک حساب سر انگشتی چند صدم احادیث دروغ باشد. آن هم شاید. که با توجه به شناخت کلام معصوم از غیر آن این درصد کم هم از بین میرود.

اما علم رجال میآید اصول کافی را که کلینی رحمه الله بیست سال برای پیدا کردن احادیثش زحمت کشیده است و امام زمان علیه السلام آن را تأیید کرده است زیر سؤال میبرد. مثل این میماند که عالمی بگوید ممکن است امام زمان علیه السلام نباشد چون اسناد وجود ایشون قوی نیست!!!؟!!
چه اتفاقی برای دین می افتد؟
پس یک عالم به آن بزرگی چند سال باید برای یک کتاب زحمت بکشد تا آقایون رضایت بدهند؟
جالب است بعضی میگویند سند فرمایش امام عصر علیه السلام درباره اصول کافی ضعیف است!




این مطالبی که شما ذکر کردید نمی تواند برای اشخاص دیگر غیر از مرحوم کلینی دلیل باشد
زیرا هر چقدر مرحوم کلینی زحمت کشیده باشد اما بازهم سخن او برای ما حجت نیست و نمی توانیم به صرف اینکه او زحمت کشیده و احادیثی را جمع کرده اکتفا کنیم
مگر مرحوم کلینی معصوم است؟!!؟؟!!
مگر مرحوم کلینی گفته که هر چه من در کافی می آورم صحیح است؟؟!!!

خواهشا مستدل صحبت کنید

اما در مورد علم رجال:

تازه بگذریم که علم رجال مبتنی بر احادیث است! و جوابی که hamid1635 عزیز در صفحات پیش داده بودند هیچ چیز را مشخص نمی کرد.


اصولیون احادیث را تحت تأثیر مثلاُ علم رجال که خودش مبتنی بر احادیث است، بررسی میکنند و ضعف یا قوت احادیث را با سندش میسنجند. حال آنکه احادیثی که به علم رجال ختم میشوند نیز قابل بررسی هستند و ممکن است که دارای سند صحیحی نباشند و همینطور وارد یک دور میشویم که اگر در هر کدام از آنها درصدی شک و ابهام وجود داشته باشد که قطعاَ هست، احادیثی که به آنها زنده ایم و زندگی میکنیم به راحتی قابل تردید میشود.



بنده عرض کردم علم رجال مبتنی بر احادیث است.
شما از چه راهی فرق راویان عادل را از غیر عادل میفهمید؟ جواب شما احادیث است.
آیا راوی آن احادیث را هم بررسی میکنید؟ این احادیث از اسناد قوی برخوردارند؟ متواترند؟ ...
خوب دوباره راوی راوی آن حدیث هم بررسی میکنید؟



جواب قسمتی از حرف شما را دادم:

hamid1635 نوشته است:
این سخن شما صحیح نیست.
زیرا خبر واحد که اصولیان می گویند حجت است معنایش این است:
خبر واحد یعنی خبری که در حد تواتر نباشد و قرینه ای بر صحت آن نباشد
در اصول یک بحث مفصل داریم به نام حجیت خبر واحد.
یعنی چه دلیلی داریم بر اینکه خبرواحد حجت است.
برای این سخن ادله مختلفی اقامه شده است که بیان آنها در این مجال نمی گنجد.
اما یکی از دلیل ها که قابل فهم برای عموم است این است که سیره عقلا بر این است که اگر یک نفر خبری را به شما بدهد و آن شخص هم مورد اطمینان شما باشد خبر او را می پذیریم و لو اینکه قطعی نباشد بر خلاف خبر متواتر که قطعی است.
و این سیره عقلا تا زمان معصوم نیز ادامه داشته و زمان معصومین هم همین صورت میگرفته و ائمه از آن نهی نکرده اند.

پس خبر واحد عادل مورد قبول است.

پس خبر واحد یقین آور نیست اما گمان آور هست و با این حال حجت است.

اما علم رجال:
در حقیقت علم رجال می آید عدول و راویان عادل را از غیر عادل جدا می کنند و می گویند این افراد قابل اعتماد هستند و این افراد نیستند.
و در اینجا هیچ دوری لازم نیامد.



اما اینکه گفتید دور لازم می آید ، اصلا اینگونه نیست
اشتباه شما اینجاست!!!!


شما از چه راهی فرق راویان عادل را از غیر عادل میفهمید؟ جواب شما احادیث است.


دور یعنی توقف الشیئ علی نفسه یعنی وجود چیزی متوقف باشد بر وجود خودش مثلا می گویند آقای X از کجا آمده می گویند از خودش این دور است و عقلا محال است.

اما در رجال می گوییم باید راوی حدیث راستگو باشد و این راستگو بودن از خود حدیث به دست نمی آید بلکه از افرادی به دست می آید که ما به آنها اطمینان داریم و آنها می گویند فلانی راستگو بوده است.


مثلا شما در مورد فردی می خواهید تحقیق کنید، به سراغ افرادی می روید که به آنها اطمینان دارید، وقتی آنها آن فرد را برای شما تضمین کردند به او اطمینان می کنید

پس دور نشد.

اما در مورد رجال کشی که شاید شما را به اشتباه انداخته است.
در مورد احادیث این کتاب هم اول بررسی می شود آیا رجال حدیث معتبر هست یا نه؟
اگر معتبر بود می تواند تعدیل یا تضعیف یک فرد را انجام دهد.

در ثانی فقها تمام احادیث ضعیف را کنار نمی زنند:
در این موارد از احادیث ضعیف استفاده می شود:
1- در مورد مستحبات
2- در مورد مکروهات
3- در جایی که حدیثی بتواند ضعف آن را جبران کند.


پس هر حدیث ضعیف مردود نیست.
Junior Member
Junior Member
پست: 20
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۹, ۶:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 31 بار
سپاس‌های دریافتی: 17 بار

Re: اصولیون یا اخباریون؟

پست توسط hamed123 »

حميد جان از حوصله خوبت ممنونم؛

فکر ميکنم در بعضي مباحث عليرقم اينکه با هم مشترک هستيم ولي محدوديت کلمات مجال فهميدن يا فهماندن درست را از ما گرفته، و اين هم باعث زحمت شما در جواب ها ميشود و هم به قهقرا رفتن بحث.
مثلاَ منظور بنده از تقليد، تقليد صرف است که نميتوانيم بدون تأييد امام عليه السلام انجام دهيم يا جانشيني (به معناي واقعي کلمه) براي اماممان قرار دهيم.
که شما در فرمايشات خودتون اين مطلب را تأييد کرده ايد.
و البته در جاهايي هم مختلفيم. مثلا بنده وجود احاديث را در کتب شرط مهمي براي علمي بودن آنها ميدانم؛ چون همان طور که در بالا عرض کردم هيچ عالمي -حتي شيخ کليني رحمه الله- را مگر به واسطه احاديث ائمه عليهم السلام قبول ندارم.
متوجه هستم که ممکن است مبناي آنها احاديث باشد. ولي ممکن است بنده فهم ديگري از احاديث پيدا کنم و شايد فهم من براي من درست تر باشد (احاديث بطون مختلفي دارند ولي کلام هر عالمي، نه!) و از اين قبيل دلايل زياد است.

بحث را در رابطه با علم رجال ادامه ميدهم.

در علم رجال احادیث صحیح را از احادیث ضعیف یا اشتباه جدا میکنیم.
و از احادیث صحیح برای مثلاً اعتقادات (یا امور مهم) استفاده میکنیم.

سؤال:
1. اگر احادیثی که با تحقیق در مورد رجال آنها به این نتیجه میرسیم که صحیح هستند، در واقع غلط بودند! چه کنیم؟
(نمی توان گفت که ممکن نیست چون وقتی در احادثی که به دلیل اشاعه جمع آوری شده بودند ممکن است اشتباه سندی وجود داشته باشد، پس احادیث رجالی و تاریخ رجال نیز ممکن است اشتباه باشد!)

تکلیف را مشخص کنید یا احادیث و تاریخ میتوانند اشتباه سندی داشته باشند یا نمی توانند.

ضمناَ در عرایض بنده در بالا به جای واژه دور، واژه تسلسل را بیاورید. ممنونم تصویر
قفل شده

بازگشت به “پرسش و پاسخ”