ماجرا را شيخ أبو علىّ حسن بن معمّر در سال 423 هجرى از شيخ مفيد نقل میكند كه گفته است: در خواب ديدم كه در راهى گذر میكردم و مردم بسيارى گرداگرد هم بودند. گفتم اين چيست؟ گفتند: اين حلقه اى است در گرد مردى كه موعظه میكند. گفتم : آن مرد كيست؟ گفتند : عمر بن خطّاب . رفته و مردم را كنار زدم و درون حلقه درآمدم بناگاه مردى را ديدم براى مردم سخنرانى میكند در باره چيزى كه من نفهميدم و سخنش را بريده و گفتم : اى شيخ به من بگو كلمه : «ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ-توبه-40» چه دلالتى به فضيلت أبو بكر دارد؟
: دلالت آن به فضل أبو بكر از شش راه :
ّل اينكه : خدا پيغمبرش را ياد كرده و أبو بكررا با او آورده و«دوم» او را خوانده و فرموده: «ثانِيَ اثْنَيْنِ» (دوم ازدو ).
: شرح داده كه هر دو تن در يك جا بودند و به يك ديگر الفت داشتند كه فرموده :
« ِذْ هُما فِي الْغارِ» (وقتى كه هر دو در غار ).
: او را به پيغمبر بسته كه در صحبت آن حضرت بوده تا آنان را هم رتبه كرده باشد كه فرموده: «إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ» (چون كه به همراه خود ).
: از اين رو كه گزارش داده از مهرورزى پيغمبر بدو براى موقعيتى كه نزد او داشته و فرموده: «لا تَحْزَنْ» (اندوه ).
: اعلام به اينكه بدو خبر داده راستش خدا بهمراه ما است، برابر هم و يار آنان است و دفاع كن از هر دوشان و فرموده: «إِنَّ اللَّهَ مَعَنا» (براستى كه خداوند بهمراه ما ).
: گزارش داده از نزول سكينه بر أبوبكر، زيرا پيغمبر كه هرگز جدا از سكينه نبوده و فرموده: «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ ».
شش مقام است در آيه كه دلالت دارند بر فضل أبوبكر درغار كه تو و ديگران را امكان دست يافتن بدانها نبوده است .!
مفيد رحمه اللَّه گفته : من بدو گفتم : سخن خود را پروراندى و شرح آن به نهايت رساندى تا آنجا كه هيچ آفريده اى نتواند حجّت فضل يارت را بر آن افزايد جز اينكه من بيارى خدا و توفيق او آنچه را آوردى چون خاكسترى در برابر باد سخت بر باد خواهم .
ّا اينكه گفتى خداوند ذكر پيغمبر نموده و أبو بكر را دومى آن حضرت شمرده هيچ فضلى از آن مستفاد نمیشود زيرا گزارشى است از «شمار» و «تعداد». بجان خودم سوگند كه آنان با هم دو تا بودند و ما میدانيم يك مؤمن و يك كافر با هم دو تا باشند چنانچه يك مؤمن و يك مؤمن هم در شمار «دو تا» باشند، پس در ذكر شماره براى تو فائده اى نباشد كه مورد اعتماد گردد و اثبات فضل .
ّا اينكه گفتى آنان را به اجتماع در يك جا وصف كرده؛ مانند همان جمع در شمار است، زيرا در يك مكان بسا كه مؤمن و كافر گرد هم آيند چنانچه در شمار، مؤمن و كافر با هم همرده میشوند و نيز مسجد پيغمبر(ص) شريفتر ازغار است و در آن مؤمن و منافق و كافر هم با هم گرد مىآمدند و در اين باره است قول خداى تعالى: «پس كافران را كه به تو چشم دوخته و به سويت از راست و از چپ گروه گروه شتابانند. معارج: 36 و 35» و نيز كشتى نوح مجمع پيغمبر و شيطان و چهارپايان بود و روشن است كه اجتماع در يك جا دلالت ندارد بر فضلى كه تو دعوى آن كردى و اين دو وجه فضيلت باطل .
ّا اينكه گفتى وابستگى أبوبكر را به ذكر صحبت و همدمى با پيغمبر از دو فضل نخست سست تر است، زيرا صحبت و همدمى هم میتواند ميان مؤمن و كافر باشد، و دليل بر آن قول خداوند عزّ و جلّ است: «يارش كه با او گفت و شنود میكرد گفت: آيا به آن كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريد و آنگاه مردى راست بالا و تمام اندام كرد كافرشده اى؟!- كهف: »
نيز صاحب و همدم در باره همدمى خردمند با چهارپا گفته میشود و دليلش گفته مردم عرب زبانست كه الاغ را صاحب آدمى خواندند و :
كه با حمار باشد باركش است، چون تو با او تنها شوى چه بد صاحبى .و بیجانى را با موجود زنده صاحب ناميده اند، مثلًا قول شاعر در باره شمشير: ( هند رفتم پس از كناره گيرى از او، به همراهم صاحب و يارى بود بی زبان) . از صاحب بی زبان شمشير است و چون كه صاحب به همراهى مؤمن و كافر و خردمند و چهار پا و حيوان و جماد گفته شده هيچ حجّتى براى يار تو در آن .
ّا اينكه گفتى به او فرموده: «اندوه مخور» اين خود وبال و كاستى او است و دليل بر خطاى او، زيرا دلالت بر نهى او دارد از اندوه خوردن چون صيغه نهى آورده كه «لا تفعل» است و اين اندوه خورى أبوبكر يا طاعت بوده يا گناه، اگر طاعت بوده كه پيغمبر از طاعت نهى نمیكرد بلكه بدان فرمان میداد و دعوت میكرد و اگر گناه بوده نهى از آن باشد و آيات و دليلى نيامده كه أبوبكر امتثال كرده باشد و از اندوه خورى كناره كرده باشد. و امّا اينكه فرمود: «خدا همراه ما است» راستش پيغمبر به او اعلام كرده كه خدا همراه من است و مرا يارى كند و از خودش بلفظ جمع تعبير كرده؛ چنان كه خدا : « خودمان فرو فرستاديم ذكر (قرآن) را و براستى كه ما برايش نگهبانيم- حجر: »
گفته اند كه أبوبكر گفته :اى رسول خدا اندوه من براى برادرت علىّ بن أبى طالب است كه چه شود اورا (زيرا در همان شب كه آن حضرت با أبوبكر ازمكّه بيرون رفته و درغارمخفى شدند حضرت أميرعليه السّلام در بستر آن حضرت خوابيده بود كه نقطه هجوم چندين مرد شمشير زن قريش بود) و پيغمبر در جوابش فرمود: «براستى كه خدا با ما است» يعنى با من و برادرم علىّ بن أبى طالب عليهما السّ .
ّا اينكه گفتى «سكينه بر أبو بكر فرود آمده» اين خلاف قرآن است زيرا آنكه بر او سكينه فرود شده همانست كه خدا او را با لشكريانش تأييد كرده و دنبال «أنزل السّكينة» فرموده: «وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها» و اگربر أبوبكر سكينه فرود آمده باشد بايد او مؤيّد بلشكريان خدا شده باشد و اين كلمه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله را از مقام و جايگاه پيغمبرى بيرون برد و اگر اينجا را به سود صاحبت نگفته میگذاشتى برايش بهتر بود
در دو جاى قرآن بنزول سكينه بر پيغمبر خود تصريح كرده كه همراهش مؤمنان بودند و آنان را هم با آن حضرت در اين فضيلت شريك كرده و در يكى از آنان : « خداوند آرامش وسكينه خودرا برپيامبرش و برمؤمنان فرو فرستاد وسپاهيانى كه آنان را نمیديدند فرو فرستاد- توبه: 26» و در جاى ديگر فرموده: «پس خداوند سكينه و آرامش خود را بر پيامبرش و بر مؤمنان فرو آورد و سخن پرهيزگارى را با آنان همراه داشت- فتح: »
آن حضرت در غار بود نزول سكينه را خاصّ او فرمود كه :«پس خداوند سكينه و آرامش خود را بر او فرو فرستاد- توبه-40» اگر همراه آن حضرت مؤمنى بود او را هم شريك میكرد در نزول سكينه، چنان كه در موارد گذشته مؤمنان را با او شريك كرده براى اينكه همراه او بودند و اخراج أبو بكر از نزول سكينه دليل است بر اخراج او از ايمان و الحمد للَّ .
مفيد(ره) گفته: عمر بن خطّاب(علیه ما علیه) در پاسخ من حيران ماند و نتوانست جوابى بدهد و مردم پراكنده شدند و من هم از خواب بيدار شدم.
ترجمه جعفری ، جلد 2 ،
ابوبکر یار و همدم پیامبر(ص) !!؟
مدیر انجمن: شورای نظارت
ارسال پست
تعداد پست ها:1
• صفحه 1 از 1
-
- پست: 72
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸, ۹:۲۳ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 138 بار
- سپاسهای دریافتی: 147 بار
ابوبکر یار و همدم پیامبر(ص) !!؟
اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَاکْحُلْ ناظِری بنَظْرَةً مِنّی اِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ
ارسال پست
تعداد پست ها:1
• صفحه 1 از 1
پرش به
- بخش داخلی
- ↲ قوانين و اخبار سايت
- ↲ سوال ، پيشنهاد و انتقادها
- ↲ سرویس میزبانی وب - ETEGHADAT Web Hosting
- گنجینه ثـقلیـن
- ↲ قرآن مجید
- ↲ متن و ترجمه قرآن کریم
- ↲ تفسیر
- ↲ علوم قرآنی
- ↲ اهل بيت (عليهم السلام)
- ↲ پيامبر اکرم (صلّي الله علیه و آله و سلّم)
- ↲ اميرالمومنين علي (علیه السّلام)
- ↲ فاطمة الزهراء (سلام الله علیها)
- ↲ امام حسن مجتبی (علیه السّلام)
- ↲ امام حسین (علیه السّلام)
- ↲ امام زین العابدین (علیه السّلام)
- ↲ امام محمد باقر (علیه السّلام)
- ↲ امام جعفر صادق (علیه السّلام)
- ↲ امام موسي کاظم (علیه السّلام)
- ↲ امام رضا (علیه السّلام)
- ↲ امام جواد (علیه السّلام)
- ↲ امام هادی (علیه السّلام)
- ↲ امام حسن عسکری (علیه السّلام)
- ↲ صاحب الزمان (عجّل الله تعالي فرجه الشّریف)
- ↲ حديث
- ↲ نهج البلاغه
- ↲ صحیفه سجادیه
- ↲ خطابه غدیر
- ↲ ادعيه و زيارات
- ↲ علوم حدیث
- اصـول ديــن
- ↲ خدا شناسی
- ↲ عدل
- ↲ پیغمبر شناسی
- ↲ امام شناسی
- ↲ مهدویت (عج)
- ↲ معاد
- فـروع ديـن
- ↲ احکام عبادات
- ↲ نماز
- ↲ روزه
- ↲ حج
- ↲ احکام معاملات
- ↲ ساير احکام
- اديـان و مـذاهب
- ↲ اسلام
- ↲ ره یافتگان
- ↲ نقد سایر اندیشه ها
- ↲ وهابیت
- ↲ بهائیت
- ↲ مسیحیت
- ↲ یهودیت
- ↲ زرتشت
- ↲ شیطان پرستی
- ↲ صوفیه
- سایر مباحث تخصصی
- ↲ اخـلاق
- ↲ آداب
- ↲ مهارت های زندگی
- ↲ زن و خانواده
- ↲ ازدواج و زناشویی
- ↲ کودکان و نوجوانان
- ↲ جوانان
- ↲ تاريخ
- ↲ شخصيت ها
- ↲ اخیار
- ↲ اشرار
- ↲ کتابخانه
- ↲ کتاب مخصوص ویندوز
- ↲ کتاب مخصوص موبایل
- ↲ کتابشناسي
- ↲ بخش ادبي
- ↲ شعر
- ↲ داستان
- ↲ قطعه ادبي
- ↲ نکته ها و لطایف
- ↲ پرسش و پاسخ
- بخش عمومی
- ↲ مناسبت و یادواره
- ↲ ماه مبارک رمضان
- ↲ اخبار مذهبي
- ↲ فعالیتهای جمعی
- ↲ نمایشگاه اعتقادات
- ↲ دیگر گفتگو ها
- صوت
- ↲ تلاوت
- ↲ دعا و زیارت
- ↲ مداحی و روضه
- ↲ مناسبت ها
- ↲ مولودی و همخوانی
- ↲ جلسات سخنرانی
- ↲ قصه
- ↲ دیگر نواها
- ↲ معرفی و بررسی آثار صوتی تصویری
- تصویر
- ↲ فیلم
- ↲ فلش
- ↲ اماکن مذهبی
- ↲ دیگر تصاویر
- ↲ گرافیک مذهبی
- ↲ آموزش و سوالات
- ↲ پشت زمینه
- ↲ طرح و ایده
- چندرسانه ای
- ↲ همراه مذهبی
- ↲ نرم افزارهای اسلامی
- ↲ معرفی پايگاه ها