معرفي و نقد و بررسي فرقه شيطان پرستي
شیطان پرستی جدید را عدهای از اهالی انگلیس که گفته میشود از نجیبزادگان بودهاند، برای اینکه از قدرت شیطان و تاریکی بهره ببرند، ایجاد نمودند. شیطانپرستی جدید، حدود قرن 15 و 16 میلادی در انگلستان به وجود آمد و دارای تغییرات زیادی نسبت به شیطانپرستی قدیمی بود. آنها اعتقادی به وجود خارجی شیطان ندارند و معتقدند که شیطان در طبیعت و در وجود انسانها میباشد و این باطن هر انسانی است که شیطان در آن موجود میباشد.
- مقدمه
- تعریف شیطان
«و اینچنین برای هر پیامبری، دشمنی از جنس شیطانهای انسی و جنی (انعام/112)، ” شیطان و قبیلهاش، شما را از جائی که شما آنها را نمیبینید زیر نظر دارد“ (اعراف/28)، آیا او و نسلش را به جای من دوست خود میگیرید (کهف/50)،
لذا بر هر صاحب عقل و شعوری، لازم و واجب است که بنا بر فرمایش خداوند که میفرماید:
بدرستی که شیطان دشمن شماست، پس شما نیز او را به عنوان دشمن در نظر آورید (فاطر/6) به شناخت این دشمن و دامهای آن اقدام کرده و با دست توسل به دامان پاک اهلبیت پیامبر اکرم (ص) زمینه وصل خود را به زمره بندگان مخلص خدا هموار سازد.
- تاریخچه شیطانپرستی
الف) شیطانپرستی قدیم:
شیطانپرستی قدیمی، به قرون اولیه برمیگردد. انسانهای اولیه برای اینکه در مقابل قدرتی بزرگ، سجده نمایند به ستایش موجودی فوق طبیعی که قدرت فوقالعادهای داشته میپرداختند که مبدأ شیطانپرستی قدیمی را بوجود آورد. آنها اعتقاد داشتند که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیمترین قدرت در جهان است. اصل شهوترانی و ارضای جنسی، یکی از اصول مهم این آئین است. شیطانپرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و آنها را عامل بدبختی مردم میداند. این گروه در آئینهای خود اعمال ضد مسیحیت را انجام میدادند. آنها میگفتند: مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد و مردم را به راه راست دعوت مینمود. اما او تنها دروغگویی وبدی را در جامعه رواج داده بود. در این آیین، قربانی انسان امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می باشد و قربانی دختربچه ها بهترین هدیه برای شیطان عنوان میگردد. ریختن خون، نشانه تقدس مراسم قربانی میباشد. آنها به جهنم اعتقاد نداشتند وعنوان میکردند که جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی مینماییم و همچنین شیطان را دارای هویت خارجی می دانستند.
ب) شیطانپرستی جدید:
پرستی جدید را عدهای از اهالی انگلیس که گفته میشود از نجیبزادگان بودهاند، برای اینکه از قدرت شیطان و تاریکی بهره ببرند، ایجاد نمودند. شیطانپرستی جدید، حدود قرن 15 و 16 میلادی در انگلستان به وجود آمد و دارای تغییرات زیادی نسبت به شیطانپرستی قدیمی بود. آنها اعتقادی به وجود خارجی شیطان ندارند و معتقدند که شیطان در طبیعت و در وجود انسانها میباشد و این باطن هر انسانی است که شیطان در آن موجود میباشد. مراسم شیطانپرستی جدید، مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی که با اعمال جنسی، آرام گیرد. آنها جسمپرست هستند و اعتقاد دارند انسان باید کاملترین لذات جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آنها هیچ اعتقادی به قربانیکردن انسان و حتی حیوان ندارند.
یزیدیه شیطانپرستی و ثنویتگرایی:
کردان یزیدی که امروزه اقلیت اندکی از آنها در نواحی کردنشین ایران و عراق ساکناند بقایای یک فرقه صوفی تلقی میشوند که به دلایلی دچار انحراف عقاید شده و مورد تعدی همسایگانشان قرار گرفتهاند. در کتب تاریخ از دو گروه «شیطانیه» و «شیطانپرستان» نام برده شده است که گروه اول منتسب به محمدبننعمان معروف به «شیطانالطاق» متکلم و ادیب شیعیمسلک قرن دوم هجری میباشد که به نعمانیه یا شیطانیه معروفند. گروه دوم همان یزیدیها هستند که منتسب به «یزیدبنمعاویه» یا «یزیدین انسیه» خارجی بوده، توسط یکی از صوفیان قرن ششم پایهریزی شدهاند. امروزه جمعیت یزیدیها در ترکیه و عراق نزدیک به 50 هزار نفر است و در دهکده جبارلو در ماکوی آذربایجان 25 خانوار یزیدی ساکن هستند که تظاهر به مسلمانی میکنند. یزیدیها دارای دو کتاب مقدس به نامهای جلوه و مصحفرش (به معنای کتاب سیاه) میباشند که اولی منتسب به شیخ عدی و شامل اوراد و اذکاری از اوست و دومی که دو قرن بعد بعد از شیخ تحریر شده حاوی برخی اصول این آیین است. در هر دو کتاب مطالب خرافی و متناقض بسیار است. نزد یزیدیان متشرع قرآنی موجود است که گاه به آن رجوع میکنند اما روی کلمات لعن و شیطان را پوشاندهاند و گمان دارند که مسلمانان این الفاظ را به قرآن افزودهاند.
- انواع رویکردهای شیطانپرستی
این شاخه از شیطانپرستی را منتسب به آنتوان لاوی (رهبر کلیسای شیطان) میدانند. او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد. در نظر شیطانپرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است. بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطانپرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. آنها عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیرمادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند. در نظر این گروه هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را خار میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراءالطبیعی مینگرند وتنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای «جهان واقعی» را تشکیل میدهند.
ب- شیطانپرستی لاوی lavey Satanism:
این نوع از شیطانپرستی بر مبنای فلسفه آنتوان لاوی که در کتاب «انجیل شیطان» و دیگر آثارش آمده است تشکیل شده است . یک شیطانپرستی لاوی، مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطانپرستی همردیف میدانند نباید به طرز فکر گروهی خاص وفادار باشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند.
ج- شیطانپرستی دینی religious Satanism:
شیطانپرستی دینی اغلب مشابه شیطانپرستی فلسفی است. گر چه معمولاً پیشنیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز این است که شیطانپرست اول باید یک قانون ماوراءالطبیعی را که در آن یک یا چند نفر خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا بهوسیله شیطان شناخته میشوند. خدای آنها همان فرشته رانده شده از درگاه خدا میباشد. آنها معتقدند که طغیان او در برابر خدا کاملاً درست بوده. این گروه به آزادی فکر و عمل و بالابردن خود به هر وسیلهای مانند جادو اعتقاد دارند. این گروه براساس آیهای از تورات که در آن اشاره شده خدا به انسان اجازه استفاده ازمیوه درخت دانایی را نداد تا چشمانش باز گردد و خوب و بد را ببیند و خود تبدیل به خدا شود وی را عامل آگاهی انسانها میدانند و انسان را از پرستش خدایی که مانع آگاهی و پیشرفت انسانهاست برحذر میدارند و انسان را برای شناخت مسیر درست کامل میبینند و همچنین خدای مورد پرستش را خدایی ظالم میدانند که چند بار در طول تاریخ ظلمهای بزرگی به انسانها کرده است.
د- شیطانپرستی گوتیک gothic Satanism:
نوع از شیطانپرستی همانی است که در عصر سلطه کلیسا به وجود آمده بود. در این نوع شیطانپرستی گفته میشود که کودکخواری، قربانیکردن دختران، بزکشی و تمام کارها و اعمال ضد کلیسا را انجام میداند.