11- ديدگاه امام هادي عليه السلام
حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) از ديدگاه حضرت هادي (عليه السلام)
1- عن ايوب بن نوح عن ابي الحسن الثالث (عليه السلام) قال : اذا رفع علمكم من بين اظهركم فتوقعوا الفرج من تحت اقدامكم . [1]
ايوب بن نوح گويد :
از حضرت هادي (عليه السلام) شنيدم كه مي فرمود : هنگامي كه ( مردم ) از علم و دانش دور مي شوند و معرفت از بين آنان برداشته شود ، متوقع باشند كه فرج نزديك و از زير نظر شماست قدمها خواهد بود . ( اشاره به اين كه به هنگام سقوط و فرو رفتن مردم در جهل و ناداني مصداق البليه اذا عمت طابت ، بلا كه عمومي و فراگير شد اصلاح مي شود ) به زودي فرج خواهد رسيد .
2- عن علي بن محمد القمي قال :
قال الهادي (عليه السلام) الخلف من بعدي ابني الحسن ، فكيف لكم بالخلف من بعد الخلف ؟
قلت : و لم ؟
قال : لانكم لا ترون شخصه ، و لا يحل لكم ذكره باسمه . [2]
امام هادي (عليه السلام) فرمود :
خلف بعد از من حسن است ، پس چگونه رفتار مي كنيد نسبت به خلف بعد از خلف .
ابي هاشم عرض كرد :
فدايت شوم چگونه است ؟
فرمود :
شما او را نمي بينيد و يا دكردن نام او روانيست .
3- عن صقر بن ابي دلف قال ، قال المهدي (عليه السلام) : الامام بعدي الحسن ابني و بعده ابنه القائم . [3]
صقر گويد :
امام هادي (عليه السلام) فرمود :
امام ( و جانشين ) بعد از من حسن فرزندم و بعد از او فرزندش قائم است .
از امام هادي (عليه السلام) معني حديثي كه از پيامبر (ص) روايت شده ( لا تعادوا الايام فتعاديكم ) ـ با روزها دشمني مكنيد كه باش ما دشمني خواهند كرد ـ را پرسيدم .
حضرت فرمود :
ايام مائيم شنبه رسول خدا (ص) و يكشنبه امير المومنين (عليه السلام) و دوشنبه حسن و حسين (عليه السلام) و سه شنبه علي و محمد و جعفر (عليه السلام) و چهارشنبه موسي و علي و محمد (عليه السلام) و من و پنجشنبه حسن پسر من و جمعه پسر پسر من است كه نزد او جمعيتحق جويان مجتمع شوند . اوست كه زمين را پر از عدل و داد كند چنانچه از ظلم و جور پر شده باشد . [4]
شيخ طوسي به سند متصل از بشير بن سليمان روايت كرده بعد از آن كه حضرت نرجس را خريداري مي كند و به خدمت امام دهم (عليه السلام) مي آورد حضرت به نرجس مي فرمايد :
مي خواهي ترا اكرامي نمايم يا بشارتي به شرف ابدي دهم .
نرجس گفت :
بله ، بشارت به شرف ابدي دهيد .
حضرت فرمود :
بشارت باد ترا به فرزندي كه پادشاه مشرق و مغرب عالم و زمين را پر از عدل و داد كند ، چنانچه از ظلم و جور پر شده باشد .
گفت :
اين فرزند از كه پيدا شود .
حضرت فرمودند :
از آن كسي كه حضرت رسول خدا (عليه السلام) ترا براي او خواستگاري نمودند ( يعني حضرت امام حسين عسكري (ع ) ) [5]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]اثبات المهدي ، ج 1 ، ص 362
[2]الصراط المستقيم ، ج 2 ، ص 231
[3]الصراط المستقيم ، ج 2 ، ص 231
[4]الكلم الطيب ، ص 564
[5]الكلم الطيب ص 566
پيشوايان آسماني و مهدويت
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
12- ديدگاه امام حسن عسگري عليه السلام
حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) از ديدگاه امام حسن عسكري (عليه السلام)
1- عن يعقوب بن منقوش قال :
ان جاريه العسكري (عليه السلام) لما حملت قال لها : لتحملين ذكرا و اسمه محمد و هو القائم من بعدي . [1]
يعقوب بن منقوش مي گويد :
هنگامي كه حضرت نرجس خاتون از امام حسن عسكري (عليه السلام) حامله شد حضرت به او فرمود :
فرزند تو پسر است و اسم او محمد و او قائم بعد از من مي باشد .
2-قال البغدادي سمعت ابا محمد الحسن بن علي (عليه السلام) : يقول :
كاني بكم و قد اختلفتم بعيد في الخلف مني اما ان المقر بالائمه بعد رسول الله (ص) المنكر لولدي كم اقر بجميع انبياء الله و رسوله ثم انكر و رسول الله (عليه السلام) لان طاعه آخرنا كطاعه اولنا و المنكر لاخرنا كالمنكر لاولنا ، اما ان لولدي غيبه يرتاب فيها الناس ال من عصمه الله . [2]
بغدادي مي گويد :
شنيدم امام حسن عسكري (عليه السلام) مي فرمايد :
گوئيا مي بينم اختلاف بين شما بعد از من درباره جانشين ( و امام ) رخ خواهد داد . بدانيد به درستي كه اقرار كننده به امام ( معصوم ) بعد از رسول خدا (ص) تكه منكر فرزند و ( جانشين ) من باشد مانند كسي است . كه اقرار به همه پيغمبارن خدا و رسولان او داشته باشد ولي منكر رسول الله (ص) باشد . چون كه اطاعت و پيروي از آخرينمان همچن اطاعت و پيروي از اوليمان است ، و منكر آخر ما هنچون منكر اول ما است . بدانيد براي فرزندم ( حضرت قائم عج) غيبتي باشد كه (اكثرا" ) مردم در شك و ترديد افتند مگر آن كه خداوند متعال او را در كنف و پناه عصمت خود نگاه و محفوظ ومصون دارد .
3-و عن محمد بن عثمان العمري قال :
سمعت ابي يقول :
سئل ابومحمد الحسن بن علي (عليه السلام) و انا عنده عن الخبر الذي روي عن آبائه (عليه السلام) ان الارض لا تخلوا من حجه الله علي جميع خلفه الي يوم القيامه و ان من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه .
فقال : ان هذا حق كما ان ا لنهار حق .
فقيل له : يابن رسول الله فمن الحجه و الامام بعدك ؟
فقال : ابني محمد هو الام و الحجه بعدي فمن مات و لم يعرفه مات ميته جاهليه اما ان له غيبه يحار فيها الجاهلو ويهلك فيها المبطلون و يكذب فيها الوقاتون ، ثم يخرج فكاني انظر الي الاعلام البيض تخفق فوق راسه بنجف الكوفه . [3]
محمد بن عثمان عمري مي گويد : از پدرم شنيدم كه مي گفت :
از امام حسن عسكري (عليه السلام) سئوال كردند و من نزد او بودم ، از حضرت خبري كه از آباء گرام او (عليه السلام) روايت شده سئوال نمودند :
هيچ وقت از حجت خدا حجت خالي نيست تا روز قيامت ( هميشه مردم زير سايه بقيه الله مي باشند ) به درستي كه اگر كسي مرد و معرفت به امام زمانش نداشته باشد مردن وي مثل مردن ( درزمان ) جاهليت است .
فرمود : اين حق است مانند روز .
سپس گفته شد : يابن رسول الله پس كيست حجت خدا و امام بعد از تو ( بر مردم ) ؟
حضرت فرمود : فرزندم محمد ، بعد از من امام و حجت خداست ( بر خلق ) بعد از من پس هر كه بميرد و او را نشناسد مردنش مانند مردن مردم جاهليت است ، به درستي كه باري او غيبتي باشد كه در آن جاهلان محير مي شوند و در آن ، مبطلان هلاك شوند و در آن پيشگويان تكذيب نمايند , سپس خروج كند و ظهور نمايد و گويي پرچمها و نشانه هاي سفيد رنگ بالاي سر او كه در شهر نجف ـ كوفه به اهتزاز در مي آيد را مي نگرم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]الصراط المستقيم ، ج 2 ص 231
[2]كشف الغمه ، ج 3 ص 451
[3]كشف الغمه ، ج 3 ، ص 451
حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) از ديدگاه امام حسن عسكري (عليه السلام)
1- عن يعقوب بن منقوش قال :
ان جاريه العسكري (عليه السلام) لما حملت قال لها : لتحملين ذكرا و اسمه محمد و هو القائم من بعدي . [1]
يعقوب بن منقوش مي گويد :
هنگامي كه حضرت نرجس خاتون از امام حسن عسكري (عليه السلام) حامله شد حضرت به او فرمود :
فرزند تو پسر است و اسم او محمد و او قائم بعد از من مي باشد .
2-قال البغدادي سمعت ابا محمد الحسن بن علي (عليه السلام) : يقول :
كاني بكم و قد اختلفتم بعيد في الخلف مني اما ان المقر بالائمه بعد رسول الله (ص) المنكر لولدي كم اقر بجميع انبياء الله و رسوله ثم انكر و رسول الله (عليه السلام) لان طاعه آخرنا كطاعه اولنا و المنكر لاخرنا كالمنكر لاولنا ، اما ان لولدي غيبه يرتاب فيها الناس ال من عصمه الله . [2]
بغدادي مي گويد :
شنيدم امام حسن عسكري (عليه السلام) مي فرمايد :
گوئيا مي بينم اختلاف بين شما بعد از من درباره جانشين ( و امام ) رخ خواهد داد . بدانيد به درستي كه اقرار كننده به امام ( معصوم ) بعد از رسول خدا (ص) تكه منكر فرزند و ( جانشين ) من باشد مانند كسي است . كه اقرار به همه پيغمبارن خدا و رسولان او داشته باشد ولي منكر رسول الله (ص) باشد . چون كه اطاعت و پيروي از آخرينمان همچن اطاعت و پيروي از اوليمان است ، و منكر آخر ما هنچون منكر اول ما است . بدانيد براي فرزندم ( حضرت قائم عج) غيبتي باشد كه (اكثرا" ) مردم در شك و ترديد افتند مگر آن كه خداوند متعال او را در كنف و پناه عصمت خود نگاه و محفوظ ومصون دارد .
3-و عن محمد بن عثمان العمري قال :
سمعت ابي يقول :
سئل ابومحمد الحسن بن علي (عليه السلام) و انا عنده عن الخبر الذي روي عن آبائه (عليه السلام) ان الارض لا تخلوا من حجه الله علي جميع خلفه الي يوم القيامه و ان من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه .
فقال : ان هذا حق كما ان ا لنهار حق .
فقيل له : يابن رسول الله فمن الحجه و الامام بعدك ؟
فقال : ابني محمد هو الام و الحجه بعدي فمن مات و لم يعرفه مات ميته جاهليه اما ان له غيبه يحار فيها الجاهلو ويهلك فيها المبطلون و يكذب فيها الوقاتون ، ثم يخرج فكاني انظر الي الاعلام البيض تخفق فوق راسه بنجف الكوفه . [3]
محمد بن عثمان عمري مي گويد : از پدرم شنيدم كه مي گفت :
از امام حسن عسكري (عليه السلام) سئوال كردند و من نزد او بودم ، از حضرت خبري كه از آباء گرام او (عليه السلام) روايت شده سئوال نمودند :
هيچ وقت از حجت خدا حجت خالي نيست تا روز قيامت ( هميشه مردم زير سايه بقيه الله مي باشند ) به درستي كه اگر كسي مرد و معرفت به امام زمانش نداشته باشد مردن وي مثل مردن ( درزمان ) جاهليت است .
فرمود : اين حق است مانند روز .
سپس گفته شد : يابن رسول الله پس كيست حجت خدا و امام بعد از تو ( بر مردم ) ؟
حضرت فرمود : فرزندم محمد ، بعد از من امام و حجت خداست ( بر خلق ) بعد از من پس هر كه بميرد و او را نشناسد مردنش مانند مردن مردم جاهليت است ، به درستي كه باري او غيبتي باشد كه در آن جاهلان محير مي شوند و در آن ، مبطلان هلاك شوند و در آن پيشگويان تكذيب نمايند , سپس خروج كند و ظهور نمايد و گويي پرچمها و نشانه هاي سفيد رنگ بالاي سر او كه در شهر نجف ـ كوفه به اهتزاز در مي آيد را مي نگرم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]الصراط المستقيم ، ج 2 ص 231
[2]كشف الغمه ، ج 3 ص 451
[3]كشف الغمه ، ج 3 ، ص 451
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
13- از ديدگاه حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف)
« روحي لتراب مقدمه الفداء»
1- عن احمد بن اسحاق قال :
دخلت علي العسكري (عليه السلام) اريد اساله عن الخلف من بعده ، فابتد اني :
ان الله لا خلي الاض منذ خلق آدم (عليه السلام) و لا يخلها الي ان تقوم الساعه من حجه له علي خلقه .
قلت : و من الخليفه بعدك ؟
فاسرع و دخل البيت و خرج عاتقه غلام و قال : لو لا كرامتك علي الله و علي حججه ما عرضت عليك ابني هذا، انه سمي رسول الله e و كنيه ، مثله في هذه الامه كالخضر و ذي الفرنين ، ليغيبن غيبه لا ينجو من الهلكه فيها الا من ثبته الله علي القول بامامته ، و وفقه الدعاء بتعجيل فرجه ، و يرجع من هذا الامر اكثر القائلين به ، هذاسر الله فخذه و اكتمه ، و كن من الشاكرين ، تكن معنا في عليين .
فقلت : هل من علامه ؟ فنطق الغلام فقال : انا بقيه الله في ارضه و المنتقم من اعدائه . [1]
احمد بن ا سحاق مي گويد :
بر امام حسن عسكري (عليه السلام) جهت سوال نمودن از جانشينش ( امام و حجت خدا بعد از او كيست ؟) داخل شدم قبل از سوال نمودن حضرت فرمود : خداوند متعال زمين را از جت خود خالي نمي گذارد، از خلقت آدم (عليه السلام) تا آخرين ساعت د نيا زمين از حجت خالي نخواهد بود ، عرض كردم :
بعد از شما امام وحجت خدا كيست ؟ از جا بلناد شد و با سرعت وارد منزل شد و سپس در حالي كه روي شانه اش طفلي قرار گرفته بيرون آمد و فرمود :
براي اين كه شما نزد خدا و ما خاندان آبرويي داريد و مورد توجه ما هستي اين را به تو نشان مي دهم در غير اين صورت نشان نمي دادم ، به درستي كه اين ( طفل جانشين من ) همنام و همكينه پيامبر اسلام (عليه السلام) مي باشد و اين همانند خضر و ذي القرنين در امت خود مي باشد و براي او غيبتي است بس عظيم و در دوران غيبت ( اكثر مردم ) هلاك و گمراه خواهند شد و خداوند متعالافرادي كه قائل به امامت او هستند ثابت و استوارميكند و به آنان توفيق دعا نمودن جهت تعجيل در فرج عنايت مي نمايد و اين سري از اسرار خداست آن را داشته باش و از ديگران كتمان كن و قدر اين نعمت را بدان و سپاسگزار باش تا با مادر ( اعلي عليين ) بهشت ، باشي .
عرض كردم : آيا نشانه اي براي اين هست ـ طفل روي شانه حضرت به سخن آمد و گفت :
من بقيه الله در روي زمين مي باشم و من در (ظهور ) از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت.
2- عن طريف ابو نصر قال :
دخلت علي صاحل الزمان (عليه السلام) فقال : علي بالصندل الاحمر فاتيته ثم قال :
اتعرفني ؟فقلت : نعم .
قال : من انا ؟
فقلت: انت سيدي و ابن سيدي
فقال : ليس عن هذا سالتك
قال طريف : فقلت جعلت فداك فسرلي
قال : انا خاتم الاوصيء و بي يدفع الله البلاء عن اهلي و شيعيتي . [2]
طريف مي گويد : بر حضرت صاحب الزمان (عج) وارد شدم فرمود : آن صندلي ( چوب خوشبويي است ) قرمز را بياور ، سپس فرمود : مرا مي شناسي ؟
عرض كردم : بله .
فرمود: من كيستم ؟
عرض كردم : شما مولاي من و فرزن مولاي من هستيد .
فرمود : از اين سئوال نكردم ( يعني غرضم چيز ديگري است )
طريف مي گيود : عرض كردم ، فدايت شوم ، خودتا ن ( مقصودتان را ) بيان نماييد .
فرمود :
من خاتم اوصياء هستم و خداوند متعال به واسطه من بلاء را از خاندانم و شيعيانم دور نمايد . ( اشاره به ظهور و حكومت حضرت و عزت سادات و شيعيان است . )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] الصراط المستقمي ، ج 2 ، ص 231
[2] الف) بحار الانوار ، ج 52 ، ص 30 - ب ) الصراط المستقيم ، ج 2 ، ص 210
« روحي لتراب مقدمه الفداء»
1- عن احمد بن اسحاق قال :
دخلت علي العسكري (عليه السلام) اريد اساله عن الخلف من بعده ، فابتد اني :
ان الله لا خلي الاض منذ خلق آدم (عليه السلام) و لا يخلها الي ان تقوم الساعه من حجه له علي خلقه .
قلت : و من الخليفه بعدك ؟
فاسرع و دخل البيت و خرج عاتقه غلام و قال : لو لا كرامتك علي الله و علي حججه ما عرضت عليك ابني هذا، انه سمي رسول الله e و كنيه ، مثله في هذه الامه كالخضر و ذي الفرنين ، ليغيبن غيبه لا ينجو من الهلكه فيها الا من ثبته الله علي القول بامامته ، و وفقه الدعاء بتعجيل فرجه ، و يرجع من هذا الامر اكثر القائلين به ، هذاسر الله فخذه و اكتمه ، و كن من الشاكرين ، تكن معنا في عليين .
فقلت : هل من علامه ؟ فنطق الغلام فقال : انا بقيه الله في ارضه و المنتقم من اعدائه . [1]
احمد بن ا سحاق مي گويد :
بر امام حسن عسكري (عليه السلام) جهت سوال نمودن از جانشينش ( امام و حجت خدا بعد از او كيست ؟) داخل شدم قبل از سوال نمودن حضرت فرمود : خداوند متعال زمين را از جت خود خالي نمي گذارد، از خلقت آدم (عليه السلام) تا آخرين ساعت د نيا زمين از حجت خالي نخواهد بود ، عرض كردم :
بعد از شما امام وحجت خدا كيست ؟ از جا بلناد شد و با سرعت وارد منزل شد و سپس در حالي كه روي شانه اش طفلي قرار گرفته بيرون آمد و فرمود :
براي اين كه شما نزد خدا و ما خاندان آبرويي داريد و مورد توجه ما هستي اين را به تو نشان مي دهم در غير اين صورت نشان نمي دادم ، به درستي كه اين ( طفل جانشين من ) همنام و همكينه پيامبر اسلام (عليه السلام) مي باشد و اين همانند خضر و ذي القرنين در امت خود مي باشد و براي او غيبتي است بس عظيم و در دوران غيبت ( اكثر مردم ) هلاك و گمراه خواهند شد و خداوند متعالافرادي كه قائل به امامت او هستند ثابت و استوارميكند و به آنان توفيق دعا نمودن جهت تعجيل در فرج عنايت مي نمايد و اين سري از اسرار خداست آن را داشته باش و از ديگران كتمان كن و قدر اين نعمت را بدان و سپاسگزار باش تا با مادر ( اعلي عليين ) بهشت ، باشي .
عرض كردم : آيا نشانه اي براي اين هست ـ طفل روي شانه حضرت به سخن آمد و گفت :
من بقيه الله در روي زمين مي باشم و من در (ظهور ) از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت.
2- عن طريف ابو نصر قال :
دخلت علي صاحل الزمان (عليه السلام) فقال : علي بالصندل الاحمر فاتيته ثم قال :
اتعرفني ؟فقلت : نعم .
قال : من انا ؟
فقلت: انت سيدي و ابن سيدي
فقال : ليس عن هذا سالتك
قال طريف : فقلت جعلت فداك فسرلي
قال : انا خاتم الاوصيء و بي يدفع الله البلاء عن اهلي و شيعيتي . [2]
طريف مي گويد : بر حضرت صاحب الزمان (عج) وارد شدم فرمود : آن صندلي ( چوب خوشبويي است ) قرمز را بياور ، سپس فرمود : مرا مي شناسي ؟
عرض كردم : بله .
فرمود: من كيستم ؟
عرض كردم : شما مولاي من و فرزن مولاي من هستيد .
فرمود : از اين سئوال نكردم ( يعني غرضم چيز ديگري است )
طريف مي گيود : عرض كردم ، فدايت شوم ، خودتا ن ( مقصودتان را ) بيان نماييد .
فرمود :
من خاتم اوصياء هستم و خداوند متعال به واسطه من بلاء را از خاندانم و شيعيانم دور نمايد . ( اشاره به ظهور و حكومت حضرت و عزت سادات و شيعيان است . )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] الصراط المستقمي ، ج 2 ، ص 231
[2] الف) بحار الانوار ، ج 52 ، ص 30 - ب ) الصراط المستقيم ، ج 2 ، ص 210