بسم الله الرحمن الرحیم
تحریف سیره و سنت پيامبر صلي الله عليه و اله توسط معاويه
مقدمه
از ميان دشمنان اسلام تنها طايفهاي که لحظهاي دست از عداوت و دشمني با پيامبر و مسلمانان برنداشت، طايفه بني اميه بود.
سرکرده اين طايفه ابوسفيان بود؛ او کسي بود که تا پيش از فتح مکه، يکي از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمانان به حساب ميآمد..
او کسي بود که جنگ بدر، احد و احزاب را به قصد نابودي اسلام راهاندازي کرد و تا فتح مکه لحظهاي عقب ننشست و فرزندش معاويه ـ که در فساد، طغيان و بيديني، کمتر از پدر خود نبود ـ از همان اول بناي مخالفت با پيامبر و اهل بيت او را گذاشت.
پس از شهادت اميرمؤمنان عليهالسلام بدترين فشارها را عليه شيعيان و پيروان آن حضرت روا داشت.
و ميتوان گفت کسي که بيشترين لطمه را به پيکره اسلام و مسلمانان وارد کرد، معاويه بود؛ چرا که او طي پنجاه سالي که برمسلمانان مسلّط شده بود، نه تنها بسياري از حُرمتها را شکست بلکه در تحريف سيره و سنت پيامبراکرم صلي الله عليه وآله وسلم تلاش زيادي کرد.
اميرمؤمنان عليه السلام که بهتر از هرکس ديگري سابقه ديرينه اين طايفه و عليالخصوص معاويه را ميدانست، طينامهاي به مردم عراق به اين مسئله اشاره کرده و چنين خاطر نشان ميسازد:
«بدانيد که شما مردم عراق با کساني رو به رو شدهايد که طُلَقاء (آزاد شدگان) و فرزندان طلقاء هستند، و با گروهي ميجنگيد که به زور و به اکراه اسلام آوردهاند. آنان از دشمنان خدا و سنت پيامبر و قرآن مجيد و پيروان احزاب و بدعتها ميباشند.»[1] .
و در خطبه ديگري به هنگام تشويق ياران خود به هنگام رفتن به جنگ عليه معاويه فرمود:
[COLOR=#0070c0]«پيش به سوي دشمنان خدا و سنت و قرآن مجيد؛
[COLOR=#0070c0]به سوي باقي ماندگان احزاب و قاتلان مهاجران و انصار.»[2]
(1) شرح نهج البلاغه ، ابن ابي الحديد ، ج2 ، ص32
(2) الغدير ، ج1
تحریف سیره و سنت پيامبر اكرم (ص) توسط معاويه
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
Re: تحریف سیره و سنت پيامبر اكرم (ص) توسط معاويه
روشهاي معاويه در تحريف سيره نبوي
برخوردهاي زشت و زننده معاوية بن ابيسفيان با راويان حديث نبوي، نشان دهنده عمق کينه توزي و حقد و حسد او نسبت به پيامبر و يارانش ميباشد.
او گاهي با شنيدن حديثي از پيامبر، با نشان دادن حرکات زشتي از خود، راوي و روايت را به باد مسخره و استهزاء ميگرفت که نمونههاي زير بهترين گواه ما است:
تمسخر سعد
علاّمه اميني از طبري از ابن أبينجيح نقل کرده: وقتي که معاويه جهت اداي مراسم حج به مکه آمده بود، پس از طواف به سوي دارالندوه رفت در حالي که سعد بن ابيوقاص او را همراهي ميکرد.
معاويه او را بر تخت در کنار خود نشانيده و شروع به دشنام دادن به علي عليهالسلام کرد.
سعد گفت: مرا در کنار خود نشانيده و علي عليهالسلام را دشنام ميدهي؟! به خدا سوگند اگر يکي از صفات علي عليهالسلام در من بود، برايم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن بتابد...[1] .
علاّمه اميني در ادامه اين ماجرا، از ابن عايشه و ديگران نقل کرده:
وقتي سعد چنين گفت، بلافاصله از جاي خود برخاسته تا برود، معاويه بادي از خود خارج کرده و گفت:
بنشين تا جواب خود را دريافت کني، تاکنون در نزد من اين گونه پست و فرومايه جلوه نکرده بودي. اگر چنين است که تو ميگويي، پس چرا با او بيعت نکردي در حالي که اگر من چنين چيزي از پيامبر شنيده بودم تا زنده بودم خدمتگزارش ميبودم.. [2] .
تمسخر ابوقتاده
و آن روزي که معاويه وارد مدينه شد، ابوقتاده با او رو به رو گشت. معاويه گفت: اي ابوقتاده! به جز شما گروه انصار، همه مردم با من ديدار کردند. چه چيز مانع شد که به ديدنم نياييد؟
ابوقتاده گفت: چهارپايانمان همراه ما نبود.
معاويه گفت: پس شتران شما چه شدند؟
ابوقتاده گفت: آنها را در آن روزي که در پي تو و پدرت در جنگ بدر بوديم، پي کرديم.
سپس گفت: پيامبر به ما فرمود که ما پس از او سختيها و مشکلاتي خواهيم ديد.
معاويه گفت: در اين صورت به شما چه دستوري داده است؟
ابوقتاده گفت: ما را به صبر و شکيبايي دستور داده است.
معاويه گفت: پس صبر کنيد تا وي را ملاقات کنيد.[3]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) الغدير، ج7، ص257
(2) همان ، ص258
(3) تاريخ الخلفاء ، ص132
برخوردهاي زشت و زننده معاوية بن ابيسفيان با راويان حديث نبوي، نشان دهنده عمق کينه توزي و حقد و حسد او نسبت به پيامبر و يارانش ميباشد.
او گاهي با شنيدن حديثي از پيامبر، با نشان دادن حرکات زشتي از خود، راوي و روايت را به باد مسخره و استهزاء ميگرفت که نمونههاي زير بهترين گواه ما است:
تمسخر سعد
علاّمه اميني از طبري از ابن أبينجيح نقل کرده: وقتي که معاويه جهت اداي مراسم حج به مکه آمده بود، پس از طواف به سوي دارالندوه رفت در حالي که سعد بن ابيوقاص او را همراهي ميکرد.
معاويه او را بر تخت در کنار خود نشانيده و شروع به دشنام دادن به علي عليهالسلام کرد.
سعد گفت: مرا در کنار خود نشانيده و علي عليهالسلام را دشنام ميدهي؟! به خدا سوگند اگر يکي از صفات علي عليهالسلام در من بود، برايم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن بتابد...[1] .
علاّمه اميني در ادامه اين ماجرا، از ابن عايشه و ديگران نقل کرده:
وقتي سعد چنين گفت، بلافاصله از جاي خود برخاسته تا برود، معاويه بادي از خود خارج کرده و گفت:
بنشين تا جواب خود را دريافت کني، تاکنون در نزد من اين گونه پست و فرومايه جلوه نکرده بودي. اگر چنين است که تو ميگويي، پس چرا با او بيعت نکردي در حالي که اگر من چنين چيزي از پيامبر شنيده بودم تا زنده بودم خدمتگزارش ميبودم.. [2] .
تمسخر ابوقتاده
و آن روزي که معاويه وارد مدينه شد، ابوقتاده با او رو به رو گشت. معاويه گفت: اي ابوقتاده! به جز شما گروه انصار، همه مردم با من ديدار کردند. چه چيز مانع شد که به ديدنم نياييد؟
ابوقتاده گفت: چهارپايانمان همراه ما نبود.
معاويه گفت: پس شتران شما چه شدند؟
ابوقتاده گفت: آنها را در آن روزي که در پي تو و پدرت در جنگ بدر بوديم، پي کرديم.
سپس گفت: پيامبر به ما فرمود که ما پس از او سختيها و مشکلاتي خواهيم ديد.
معاويه گفت: در اين صورت به شما چه دستوري داده است؟
ابوقتاده گفت: ما را به صبر و شکيبايي دستور داده است.
معاويه گفت: پس صبر کنيد تا وي را ملاقات کنيد.[3]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) الغدير، ج7، ص257
(2) همان ، ص258
(3) تاريخ الخلفاء ، ص132
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
Re: تحریف سیره و سنت پيامبر اكرم (ص) توسط معاويه
اهانت و اخراج
روزي ابوبکره در مجلس معاويه حاضر شد. معاويه گفت: اي ابابکره! براي ما حديث بگو.
أبوبکره گفت: از رسول خدا شنيدم که ميفرمود: سي سال، خلافت است و سپس، پادشاهي خواهد شد. ع
بدالرحمن بن ابيبکره گويد: من نيز در آن موقع همراه پدرم بودم، پس معاويه با شنيدن اين حديث، دستور داد تا با پس گردني ما را از آن جا بيرون کردند.[1] .
تهديد ناقلان حديث
از جمله کارهايي که معاويه در رابطه با منع و جلوگيري از احاديث رسول اللّه انجام داد، اين بود که برخي از ياران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را در صورت نقل روايت، به کشتن تهديد کرده بود.
نصربن مزاحم مينويسد: معاويه کسي را به سراغ عبداللّه بن عمر فرستاده، به او گفت: اگر بشنوم که حديثي را نقل کرده باشي، گردن تو را خواهم زد.[2] .
برخورد با سيره و سنت پيامبر
حقد و کينه ديرينه معاويه او را واميداشت که به سخنان درباره پيامبر نيز نگاه ديگري کند، بدين جهت از همان اول بنا را بر اين گذاشت که سخنان و سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را جعل و تحريف و تغيير و همچنين با تجاهل و تغافل و انکار بلکه اظهار رأي در برابر سنت پيامبر و دهها برنامه ديگر براي محو سنت، و تلاش مستمر و پيگير براي از بين بردن سيره و سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم داشته باشد.
به عنوان نمونه:
توبيخ راويان و به فراموشي سپردن روايات
معاويه از کساني بود که بر خلاف سنت رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم، بازار رباخواري را در شام رواج داده بود و اگر فردي در اين باره سخن ميگفت، در برابرش سخت موضع ميگرفت. و در برخي موارد از راوي ميخواست تا از ذکر حديث نبوي خودداري کند.
آوردهاند که: عبادة بن الصامت در شام ديد که که شاميان در داد و ستد خود ظرف نقرهاي را با دو برابر با ظرف نقرهاي ديگر ميفروشند.
به نزد آن ها رفته، اظهار داشت: اي مردم! هرکه مرا ميشناسد که ميشناسد و هرکه مرا نميشناسد، من عبادة بن الصامت هستم؛ بدانيد که در شب پنج شنبه در آخرين ماه رمضان از پيامبر شنيدم که ميفرمود:
«طلا بايد با طلا به وزن يکديگر بدون هيچ زيادي داد و ستد شود، پس هرچه زياد باشد ربا ميباشد...»
مردم پس از شنيدن اين حديث از اطراف او پراکنده شده و رفتند. به معاويه خبر دادند که عباده چنين گفته است.
معاويه پي او فرستاده و گفت: اگر تو پيامبر را همراهي و مصاحبت کردي، ما نيز از صحابه و ياران او بوديم و نيز از او شنيديم.
عباده گفت: من او را ديدم و همراهش بودم و از او شنيدم.
معاويه گفت: اين چه حديثي بود که از او نقل کردي؟!
عباده همان حديث را که از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در باره ربا شنيده بود، نقل کرد.
معاويه گفت: از اين حديث چشم پوشي کن و ديگر جايي آن را نقل ننما.
عباده گفت: آري من اين حديث را نقل ميکنم گرچه بر خلاف ميل معاويه باشد. [3] .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) الغدير ، ج10، ص283
(2) وقعة صفين ، ص 220
(3) الغدير ، ج1 ، ص 185
روزي ابوبکره در مجلس معاويه حاضر شد. معاويه گفت: اي ابابکره! براي ما حديث بگو.
أبوبکره گفت: از رسول خدا شنيدم که ميفرمود: سي سال، خلافت است و سپس، پادشاهي خواهد شد. ع
بدالرحمن بن ابيبکره گويد: من نيز در آن موقع همراه پدرم بودم، پس معاويه با شنيدن اين حديث، دستور داد تا با پس گردني ما را از آن جا بيرون کردند.[1] .
تهديد ناقلان حديث
از جمله کارهايي که معاويه در رابطه با منع و جلوگيري از احاديث رسول اللّه انجام داد، اين بود که برخي از ياران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را در صورت نقل روايت، به کشتن تهديد کرده بود.
نصربن مزاحم مينويسد: معاويه کسي را به سراغ عبداللّه بن عمر فرستاده، به او گفت: اگر بشنوم که حديثي را نقل کرده باشي، گردن تو را خواهم زد.[2] .
برخورد با سيره و سنت پيامبر
حقد و کينه ديرينه معاويه او را واميداشت که به سخنان درباره پيامبر نيز نگاه ديگري کند، بدين جهت از همان اول بنا را بر اين گذاشت که سخنان و سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را جعل و تحريف و تغيير و همچنين با تجاهل و تغافل و انکار بلکه اظهار رأي در برابر سنت پيامبر و دهها برنامه ديگر براي محو سنت، و تلاش مستمر و پيگير براي از بين بردن سيره و سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم داشته باشد.
به عنوان نمونه:
توبيخ راويان و به فراموشي سپردن روايات
معاويه از کساني بود که بر خلاف سنت رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم، بازار رباخواري را در شام رواج داده بود و اگر فردي در اين باره سخن ميگفت، در برابرش سخت موضع ميگرفت. و در برخي موارد از راوي ميخواست تا از ذکر حديث نبوي خودداري کند.
آوردهاند که: عبادة بن الصامت در شام ديد که که شاميان در داد و ستد خود ظرف نقرهاي را با دو برابر با ظرف نقرهاي ديگر ميفروشند.
به نزد آن ها رفته، اظهار داشت: اي مردم! هرکه مرا ميشناسد که ميشناسد و هرکه مرا نميشناسد، من عبادة بن الصامت هستم؛ بدانيد که در شب پنج شنبه در آخرين ماه رمضان از پيامبر شنيدم که ميفرمود:
«طلا بايد با طلا به وزن يکديگر بدون هيچ زيادي داد و ستد شود، پس هرچه زياد باشد ربا ميباشد...»
مردم پس از شنيدن اين حديث از اطراف او پراکنده شده و رفتند. به معاويه خبر دادند که عباده چنين گفته است.
معاويه پي او فرستاده و گفت: اگر تو پيامبر را همراهي و مصاحبت کردي، ما نيز از صحابه و ياران او بوديم و نيز از او شنيديم.
عباده گفت: من او را ديدم و همراهش بودم و از او شنيدم.
معاويه گفت: اين چه حديثي بود که از او نقل کردي؟!
عباده همان حديث را که از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در باره ربا شنيده بود، نقل کرد.
معاويه گفت: از اين حديث چشم پوشي کن و ديگر جايي آن را نقل ننما.
عباده گفت: آري من اين حديث را نقل ميکنم گرچه بر خلاف ميل معاويه باشد. [3] .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) الغدير ، ج10، ص283
(2) وقعة صفين ، ص 220
(3) الغدير ، ج1 ، ص 185
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
Re: تحریف سیره و سنت پيامبر اكرم (ص) توسط معاويه
اظهار رأي در برابر سنت پيامبر
وقاحت و بيشرمي معاويه به حدّي بود که اگر به چيزي که بر خلاف سنت رسول اللّه بود و او عمل ميکرد، نه تنها به هيچ وجه حاضر نبود از کار خلافش دست بردارد بلکه با اظهار رأي خود در برابر سنت رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم ميگفت: به نظرم اين کار اشکالي ندارد.
نسائي در سنن خود از قتيبه از مالک از زيد بن أسلم از عطاء بن يسار نقل ميکند که معاويه ظرفي از طلا يا ديناري را به بيشتر از وزن خود فروخت، ابودرداء گفت:
از پيامبرخدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که از همانند چنين چيزي نهي ميکرد مگر به مثل خود (بدون هيچ کم و زيادي.)[1] .
روشن نيست که نسائي فقط به همين قسمت اکتفا کرده يا بعدها بخشي از اين گفت و گو از کتابش حذف گرديده است. زيرا علامه اميني از مالک و از نسائي همين مطلب را نقل کرده با اضافه مطلبي که در نسخه خطيّ سنن نسائي موجود نميباشد.
وي آورده است که وقتي ابودرداء اين حديث را از پيامبر نقل کرد، معاويه گفت: به نظر من اين معامله اشکالي ندارد. ابودرداء گفت:
چه کسي سخن من را درباره معاويه ميپذيرد؟ (عجيب اين است) که من از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به او خبر ميدهم و او از رأي و نظر خود برايم ميگويد! سپس اظهار داشت:
هرگز در سرزميني که تو در آن حکمراني، زندگي نميکنم...[2] .
تحريف مقصود پيامبر
بسياري از ياران پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از لبان مبارکش در باره عمار بن ياسر(ره) شنيده بودند که ميفرمود:
«أما انک ستقتلک الفئة الباغية»
در جنگ صفين که عمار به دست معاويه و هوادارانش به شهادت رسيد، برخي از پيروان معاويه از جمله عمروبن عاص، وحشت زده به نزد معاويه رفته، معاويه پرسيد: براي چه آمدي؟ عمرو خبر شهادت عمار را به او داد.
معاويه گفت: حال چه شده؟ عمرو گفت: از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که ميفرمود: «تقتله الفئة الباغية»
معاويه گفت: آيا ما او را کشتيم؟! بلکه اين علي و يارانش بودند که او را کشتند. زيرا، عمار را به اينجا آورده و در برابر نيزهها و شمشيرهايمان قرارش دادند.[3]
عجيب اين است که اين مکّار و حيلهگر در چند نوبت از شکست حتمي در جنگ، نجات يافت از جمله وقت شهادت عمار بن ياسر بود که ميرفت برخي از دوستان و همفکران و همرزمان خود را از دست بدهد که با تحريف فرمايش رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم همفکران خود را فريب داد.
شبلنجي در نورالابصار اضافه ميکند: وقتي که اين سخن به گوش علي عليهالسلام رسيد، فرمود:
اگر من قاتل عمار باشم با اين بيان، پس بايد پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم حمزه را کشته باشد هنگامي که او را به سوي کفّار فرستاده و در اين راه کشته شد.[4].
آيةاللّه فيروزآبادي قدسسره پس از نقل اين جريان، اظهار ميدارد:
اگر چنين باشد که علي عليهالسلام قاتل عمّار باشد چون او را به جنگ با معاويه فرستاده است؛ پس بايد خداوند عدهاي از پيامبران را کشته باشد چرا که آنها را براي ارشاد و هدايت کفار به سوي آنان فرستاده و در اين راه کشته شدند.[5].
صرف بيت المال براي تطميع
از جمله خيانتهاي معاويه نسبت به سيره و سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اين بود که اموال زيادي را از بيت المال برداشته و در جيب افرادي منحرف و کينه توز سرازير ميکرد تا با شأن نزول آيات که از زبان پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم شنيده شده، بازي کرده و آنها را تغيير دهند.
محدث قمي از ابوجعفر اسکافي نقل ميکند که روايت شده:
معاويه صدهزار درهم به سمرةبن جندب داد تا از پيامبر روايت کند که آيه «و من الناس من يعجبک قوله» در شأن علي عليهالسلام نازل شده و آيه «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضاة اللّه» در شأن ابن ملجم ـ لعنة اللّه عليه ـ نازل شده است.
پس او حاضر نشد که چنين روايتي را به دروغ از زبان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل کند. معاويه براي اين که او را به چنين کاري حاضر کند، مبلغ را افزوده و دويست هزار درهم به او پيشنهاد کرد. اما بازهم قبول نکرد. معاويه مبلغ سيصدهزار درهم را پيشنهاد کرد. اما بازهم نپذيرفت تا اين که به مبلغ چهارصد هزار درهم راضي شد و دست به چنين جنايتي زد. [6] .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) سنن نسائي ، ج7، ص279
(2) الغدير ، ج10، ص 184
(3) سبعة من السلف، ص 284
(4) نورالابصار ، ص 89
(5) سبعة من السلف ، ص 289
(6) سفينة البحار ، ج 1 ، ص 654
وقاحت و بيشرمي معاويه به حدّي بود که اگر به چيزي که بر خلاف سنت رسول اللّه بود و او عمل ميکرد، نه تنها به هيچ وجه حاضر نبود از کار خلافش دست بردارد بلکه با اظهار رأي خود در برابر سنت رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم ميگفت: به نظرم اين کار اشکالي ندارد.
نسائي در سنن خود از قتيبه از مالک از زيد بن أسلم از عطاء بن يسار نقل ميکند که معاويه ظرفي از طلا يا ديناري را به بيشتر از وزن خود فروخت، ابودرداء گفت:
از پيامبرخدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که از همانند چنين چيزي نهي ميکرد مگر به مثل خود (بدون هيچ کم و زيادي.)[1] .
روشن نيست که نسائي فقط به همين قسمت اکتفا کرده يا بعدها بخشي از اين گفت و گو از کتابش حذف گرديده است. زيرا علامه اميني از مالک و از نسائي همين مطلب را نقل کرده با اضافه مطلبي که در نسخه خطيّ سنن نسائي موجود نميباشد.
وي آورده است که وقتي ابودرداء اين حديث را از پيامبر نقل کرد، معاويه گفت: به نظر من اين معامله اشکالي ندارد. ابودرداء گفت:
چه کسي سخن من را درباره معاويه ميپذيرد؟ (عجيب اين است) که من از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به او خبر ميدهم و او از رأي و نظر خود برايم ميگويد! سپس اظهار داشت:
هرگز در سرزميني که تو در آن حکمراني، زندگي نميکنم...[2] .
تحريف مقصود پيامبر
بسياري از ياران پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم از لبان مبارکش در باره عمار بن ياسر(ره) شنيده بودند که ميفرمود:
«أما انک ستقتلک الفئة الباغية»
در جنگ صفين که عمار به دست معاويه و هوادارانش به شهادت رسيد، برخي از پيروان معاويه از جمله عمروبن عاص، وحشت زده به نزد معاويه رفته، معاويه پرسيد: براي چه آمدي؟ عمرو خبر شهادت عمار را به او داد.
معاويه گفت: حال چه شده؟ عمرو گفت: از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که ميفرمود: «تقتله الفئة الباغية»
معاويه گفت: آيا ما او را کشتيم؟! بلکه اين علي و يارانش بودند که او را کشتند. زيرا، عمار را به اينجا آورده و در برابر نيزهها و شمشيرهايمان قرارش دادند.[3]
عجيب اين است که اين مکّار و حيلهگر در چند نوبت از شکست حتمي در جنگ، نجات يافت از جمله وقت شهادت عمار بن ياسر بود که ميرفت برخي از دوستان و همفکران و همرزمان خود را از دست بدهد که با تحريف فرمايش رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم همفکران خود را فريب داد.
شبلنجي در نورالابصار اضافه ميکند: وقتي که اين سخن به گوش علي عليهالسلام رسيد، فرمود:
اگر من قاتل عمار باشم با اين بيان، پس بايد پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم حمزه را کشته باشد هنگامي که او را به سوي کفّار فرستاده و در اين راه کشته شد.[4].
آيةاللّه فيروزآبادي قدسسره پس از نقل اين جريان، اظهار ميدارد:
اگر چنين باشد که علي عليهالسلام قاتل عمّار باشد چون او را به جنگ با معاويه فرستاده است؛ پس بايد خداوند عدهاي از پيامبران را کشته باشد چرا که آنها را براي ارشاد و هدايت کفار به سوي آنان فرستاده و در اين راه کشته شدند.[5].
صرف بيت المال براي تطميع
از جمله خيانتهاي معاويه نسبت به سيره و سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اين بود که اموال زيادي را از بيت المال برداشته و در جيب افرادي منحرف و کينه توز سرازير ميکرد تا با شأن نزول آيات که از زبان پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم شنيده شده، بازي کرده و آنها را تغيير دهند.
محدث قمي از ابوجعفر اسکافي نقل ميکند که روايت شده:
معاويه صدهزار درهم به سمرةبن جندب داد تا از پيامبر روايت کند که آيه «و من الناس من يعجبک قوله» در شأن علي عليهالسلام نازل شده و آيه «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضاة اللّه» در شأن ابن ملجم ـ لعنة اللّه عليه ـ نازل شده است.
پس او حاضر نشد که چنين روايتي را به دروغ از زبان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل کند. معاويه براي اين که او را به چنين کاري حاضر کند، مبلغ را افزوده و دويست هزار درهم به او پيشنهاد کرد. اما بازهم قبول نکرد. معاويه مبلغ سيصدهزار درهم را پيشنهاد کرد. اما بازهم نپذيرفت تا اين که به مبلغ چهارصد هزار درهم راضي شد و دست به چنين جنايتي زد. [6] .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) سنن نسائي ، ج7، ص279
(2) الغدير ، ج10، ص 184
(3) سبعة من السلف، ص 284
(4) نورالابصار ، ص 89
(5) سبعة من السلف ، ص 289
(6) سفينة البحار ، ج 1 ، ص 654
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
Re: تحریف سیره و سنت پيامبر اكرم (ص) توسط معاويه
انکار سنت پيامبر صلي الله عليه و اله
هرچيزي را که معاويه نميپسنديد و يا برخلاف ايدهاش بود، بيدرنگ آن را رد ميکرد، و اگر آن چيز از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم رسيده و يا سنت و روش او هم بود، فوراً انکار ميکرد که چنين چيزي از پيامبر نرسيده است.
.
در گفت و گويي که ميان عبادة بن الصامت و معاويه در باره فروش طلا به طلا و گندم به گندم و جو به جو... آمده است، وي با نقل حديثي از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اين خريد و فروش را مگر به مساوي نهي کرد.
.
معاويه در مقام انکار اين حديث به خشم آمده، اظهار داشت:
.
چرا برخي از مردان، احاديثي را از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نقل ميکنند در حالي که ما نيز از صحابه پيامبر بوديم ولي آنها را از او نشنيدهايم؟!
..
عباده که اين سخن را از معاويه شنيد، از جاي برخاسته بارديگر حديث را نقل کرد و گفت: ما آنچه را که از پيامبر شنيدهايم، نقل خواهيم کرد گرچه برخلاف ميل و رغبت معاويه باشد. [1] .
ميراندن سنت و احياي بدعت
.
معاوية بن ابيسفيان در ميراندن سنتهاي نبوي و احياي بدعتها، اهتمام فراواني داشت که تاريخ بخشي از آنها را به ثبت رسانده است.
.
علامه اميني در کتاب الغدير بر 27 مورد از آنها اشاره کرده است؛ از جمله:
.
. معاويه اوّلين کسي بود که فساد و فحشا را در بين مسلمانان رواج داد.
. اوّلين کسي بود که ربا را حلال کرد و خورد.
. اوّلين کسي بود که نماز را در سفر تمام خواند.
. اوّلين کسي بود که بدعت اذان را در نماز عيدين (فطر و قربان) پايه گذاري کرد.
. اوّلين کسي بود که جمع بين دو خواهر را جايز شمرد.
. اوّلين کسي بود که سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را در ديات، تغيير داد و آنچه که از سنت نبود، اضافه کرد.
. اوّلين کسي بود که تکبير گفتن را قبل و پس از رکوع، ترک کرد.
. اوّلين کسي بود که در نماز عيد خطبه را بر نماز مقدم داشت.
. اوّلين کسي بود که حکم فرزندان نامشروع را نقض کرد.
. اوّلين کسي بود که انگشتر را در دست چپ کرد.
. اوّلين کسي بود که سبّ و دشنام به علي عليهالسلام را آغاز کرد و آن را به عنوان سنت برقرار کرد.
. اوّلين کسي بود که بيت المال را صرف تحريف کتاب خدا کرد.
. اوّلين کسي بود که شرط بيعت کردن با او را سبّ علي بن ابيطالب عليهالسلام قرار داد.
. اوّلين کسي بود که سرمقدس صحابي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم عمروبن حمق را نزد او بردند.
. اوّلين کسي بود که ياران عادل رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم را به قتل رسانيد.
. اوّلين کسي بود که زنان پيروان اهل بيت پيامبر را به قتل رسانيد.
. اوّلين کسي بود که خلافت اسلامي را به پادشاهي تبديل کرد.
. اوّلين کسي بود که لباس ابريشم به تن کرد و در ظرف طلا و نقره آب نوشيد.
. اوّلين کسي بود که آواز و غناي حرام شنيد و اموال را بر آن صرف کرد.
. اوّلين کسي بود که بر شهر پيامبر حمله ور شد و مردم آن ديار را ترساند.[2] .
اللهم العنهم جميعا .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) سنن نسائي ، ج 7، ص 275
(2) الغدير ، ج11، ص72
هرچيزي را که معاويه نميپسنديد و يا برخلاف ايدهاش بود، بيدرنگ آن را رد ميکرد، و اگر آن چيز از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم رسيده و يا سنت و روش او هم بود، فوراً انکار ميکرد که چنين چيزي از پيامبر نرسيده است.
.
در گفت و گويي که ميان عبادة بن الصامت و معاويه در باره فروش طلا به طلا و گندم به گندم و جو به جو... آمده است، وي با نقل حديثي از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم اين خريد و فروش را مگر به مساوي نهي کرد.
.
معاويه در مقام انکار اين حديث به خشم آمده، اظهار داشت:
.
چرا برخي از مردان، احاديثي را از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نقل ميکنند در حالي که ما نيز از صحابه پيامبر بوديم ولي آنها را از او نشنيدهايم؟!
..
عباده که اين سخن را از معاويه شنيد، از جاي برخاسته بارديگر حديث را نقل کرد و گفت: ما آنچه را که از پيامبر شنيدهايم، نقل خواهيم کرد گرچه برخلاف ميل و رغبت معاويه باشد. [1] .
ميراندن سنت و احياي بدعت
.
معاوية بن ابيسفيان در ميراندن سنتهاي نبوي و احياي بدعتها، اهتمام فراواني داشت که تاريخ بخشي از آنها را به ثبت رسانده است.
.
علامه اميني در کتاب الغدير بر 27 مورد از آنها اشاره کرده است؛ از جمله:
.
. معاويه اوّلين کسي بود که فساد و فحشا را در بين مسلمانان رواج داد.
. اوّلين کسي بود که ربا را حلال کرد و خورد.
. اوّلين کسي بود که نماز را در سفر تمام خواند.
. اوّلين کسي بود که بدعت اذان را در نماز عيدين (فطر و قربان) پايه گذاري کرد.
. اوّلين کسي بود که جمع بين دو خواهر را جايز شمرد.
. اوّلين کسي بود که سنت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را در ديات، تغيير داد و آنچه که از سنت نبود، اضافه کرد.
. اوّلين کسي بود که تکبير گفتن را قبل و پس از رکوع، ترک کرد.
. اوّلين کسي بود که در نماز عيد خطبه را بر نماز مقدم داشت.
. اوّلين کسي بود که حکم فرزندان نامشروع را نقض کرد.
. اوّلين کسي بود که انگشتر را در دست چپ کرد.
. اوّلين کسي بود که سبّ و دشنام به علي عليهالسلام را آغاز کرد و آن را به عنوان سنت برقرار کرد.
. اوّلين کسي بود که بيت المال را صرف تحريف کتاب خدا کرد.
. اوّلين کسي بود که شرط بيعت کردن با او را سبّ علي بن ابيطالب عليهالسلام قرار داد.
. اوّلين کسي بود که سرمقدس صحابي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم عمروبن حمق را نزد او بردند.
. اوّلين کسي بود که ياران عادل رسول اللّه صلي الله عليه وآله وسلم را به قتل رسانيد.
. اوّلين کسي بود که زنان پيروان اهل بيت پيامبر را به قتل رسانيد.
. اوّلين کسي بود که خلافت اسلامي را به پادشاهي تبديل کرد.
. اوّلين کسي بود که لباس ابريشم به تن کرد و در ظرف طلا و نقره آب نوشيد.
. اوّلين کسي بود که آواز و غناي حرام شنيد و اموال را بر آن صرف کرد.
. اوّلين کسي بود که بر شهر پيامبر حمله ور شد و مردم آن ديار را ترساند.[2] .
اللهم العنهم جميعا .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) سنن نسائي ، ج 7، ص 275
(2) الغدير ، ج11، ص72
Re: تحریف سیره و سنت پيامبر اكرم (ص) توسط معاويه
اگر میشه دوره در این سایت تشکیل بدهید با موضوع دشمن شناسی؟ممنون