ذوالفقار
فاطمه یعنی نبی را مادری
فاطمه یعنی گلِ پیغمبری
فاطمه یعنی مددکارِ علی
همسرِ شیرِ خدا یارِ علی
فاطمه یعنی غمت، یابن الحسن
سوز و آه و ماتمت، یابن الحسن
فاطمه یعنی صدای نالهات
مادرِ مظلومِ هجده سالهات
فاطمه یعنی علی را بیقرار
اولین تیغ از دو تیغ ذوالفقار
فاطمه یعنی جمالِ نیلیاش
زد عدو در بین کوچه سیلیاش
فاطمه یعنی که پهلویش شکست
در میان کوچه یک باره نشست
فاطمه یعنی علی دادم برس
فضه افتادم به فریادم برس
فاطمه یعنی کبودی بر بدن
مانده زخمِ میخ در بر روی تن
فاطمه یعنی همه گریان او
جان فطرس دم به دم قربان او
شعر فاطمي
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: شعر فاطمي
گناه
شكسته بود، وضویی جبیره شد
سروی نشسته بود، عشایی و تیره شد
اشكی كنار پنجره غلتید، گر گرفت
آهی به روی آینه افتاد، تیره شد
پهلویی از شقاوت نامحرمی شكست
اشكی برای محرم دردی ذخیره شد
بانویی از تمام دلش چشم بست و رفت
مردی تمام وسعت غم را پذیره شد
اف گفت بر سكوت بنی آدم آسمان
نسلی نگاه كرد، گناهی كبیره شد
شكسته بود، وضویی جبیره شد
سروی نشسته بود، عشایی و تیره شد
اشكی كنار پنجره غلتید، گر گرفت
آهی به روی آینه افتاد، تیره شد
پهلویی از شقاوت نامحرمی شكست
اشكی برای محرم دردی ذخیره شد
بانویی از تمام دلش چشم بست و رفت
مردی تمام وسعت غم را پذیره شد
اف گفت بر سكوت بنی آدم آسمان
نسلی نگاه كرد، گناهی كبیره شد
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: شعر فاطمي
یاس
حضرت زهرا دلش از ياس بود
قطره هاي اشكش از الماس بود
داغ عطر ياس زهرا زير ماه
مي چکانيد اشک حيدر را به چاه
گريه آري، گريه چون ابر چمن
بر کبود ياس و سرخ نسترن
اين دل ياس است و روح ياسمين
اين امانت را امين باش اي زمين
نيمه شب دزدانه بايد زير خاک
ريخت بر روي گل خورشيد، خاک
مدفن اين ناله غير از چاه نيست
جز تو کس از قبر او آگاه نيست
حضرت زهرا دلش از ياس بود
قطره هاي اشكش از الماس بود
داغ عطر ياس زهرا زير ماه
مي چکانيد اشک حيدر را به چاه
گريه آري، گريه چون ابر چمن
بر کبود ياس و سرخ نسترن
اين دل ياس است و روح ياسمين
اين امانت را امين باش اي زمين
نيمه شب دزدانه بايد زير خاک
ريخت بر روي گل خورشيد، خاک
مدفن اين ناله غير از چاه نيست
جز تو کس از قبر او آگاه نيست
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: شعر فاطمي
(از سقیفه تا سقیفه)
روزی که عطا شد بر نبی،حضرت بتول
نام بتول بر سر در عرش خدا زدند
کوثر نزول گشت بر حضرت رسول
با این نزول،آتش به جان آن سه تا زدند
بعد از وفات شد سفارشات نبی کتیبه ای
با میخ در کتیبه را بر سینۀ زهرا زدند
چون در سقیفه باب جسارت گشوده شد
پیش حسن،سیلی به روی خیر النساء زدند
صبح و نماز جماعت است و علی امام!
با تیغ ملجم بر تارک عرش خدا زدند
تشییع شد حسن با سنت کوفیان
تیرها چله چله به نعش مجتبی زدند
باب جسارت ادامه داشت تا کربلا
انصار در این دشت بلا خیمه ها زدند
چون کاروان رسید،آن مردم لعین
نعلهای تازه بر سم اسبها زدند
بازار کوفه داغ شد زین سبب،سپس
شمشیر و نیزه بر سردر مغازه ها زدند
چون جنگ شروع شد تمامی کوفیان
از عهد و پیمان خود یک به یک جا زدند
مانده ست هفتادو دو لاله به باغ حسین
چیدند و یک به یک بر سر نیزه ها زدند
در وصف رضالت کوفیان همین و بس
با اسبها تاختند و آتش به خیمه ها زدند
تیری که استخوان ابالفضل را شکست
بر حنجرۀ شش ماهۀ کربلا زدند
حالا زمان گذشته و کربلا به جاست
پرده کنار ز صورت ابن سعد ها زدند
اندر عجبم معاویه های زمان ما
آوای یا حسین بر سر بامها زدند!!!
برخیز ای امام زمان انصار علی
خونابه بر جگر علی مقتدا زدند
روزی که عطا شد بر نبی،حضرت بتول
نام بتول بر سر در عرش خدا زدند
کوثر نزول گشت بر حضرت رسول
با این نزول،آتش به جان آن سه تا زدند
بعد از وفات شد سفارشات نبی کتیبه ای
با میخ در کتیبه را بر سینۀ زهرا زدند
چون در سقیفه باب جسارت گشوده شد
پیش حسن،سیلی به روی خیر النساء زدند
صبح و نماز جماعت است و علی امام!
با تیغ ملجم بر تارک عرش خدا زدند
تشییع شد حسن با سنت کوفیان
تیرها چله چله به نعش مجتبی زدند
باب جسارت ادامه داشت تا کربلا
انصار در این دشت بلا خیمه ها زدند
چون کاروان رسید،آن مردم لعین
نعلهای تازه بر سم اسبها زدند
بازار کوفه داغ شد زین سبب،سپس
شمشیر و نیزه بر سردر مغازه ها زدند
چون جنگ شروع شد تمامی کوفیان
از عهد و پیمان خود یک به یک جا زدند
مانده ست هفتادو دو لاله به باغ حسین
چیدند و یک به یک بر سر نیزه ها زدند
در وصف رضالت کوفیان همین و بس
با اسبها تاختند و آتش به خیمه ها زدند
تیری که استخوان ابالفضل را شکست
بر حنجرۀ شش ماهۀ کربلا زدند
حالا زمان گذشته و کربلا به جاست
پرده کنار ز صورت ابن سعد ها زدند
اندر عجبم معاویه های زمان ما
آوای یا حسین بر سر بامها زدند!!!
برخیز ای امام زمان انصار علی
خونابه بر جگر علی مقتدا زدند
-
- پست: 2025
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ب.ظ
- محل اقامت: آذربایجان
- سپاسهای ارسالی: 2903 بار
- سپاسهای دریافتی: 3754 بار
Re: شعر فاطمي
گل یاس
[COLOR=#000000]دیدی زده بالای دری پرچم زهرا
بی اذن مشو وارد بزم غم زهرا
ایام، تعلق به گل یاس گرفته
افراشته بنگر همه جا پرچم زهرا
بر سینه ی زخمی و شکسته پی تسکین
جز اشک محبان نبود مرهم زهرا
پیدا نکند لولو و مرجان بهشتی
هرکس نشود غرق مگر در یم زهرا
خواهی عرق شرم نریزی به قیامت
درنوکری اینجا مگذاری کم زهرا
کافی است به سنی و مسیحی چو یهودی
از چادر خاکی بخورد یک دم زهرا
ای رشته ای از چادر بی بی مددی کن
گردیم چو سلمان شما محرم زهرا
بردار زبانم ببرید و بنویسید
تو میثم تماری و من میثم زهرا
[COLOR=#000000]دیدی زده بالای دری پرچم زهرا
بی اذن مشو وارد بزم غم زهرا
ایام، تعلق به گل یاس گرفته
افراشته بنگر همه جا پرچم زهرا
بر سینه ی زخمی و شکسته پی تسکین
جز اشک محبان نبود مرهم زهرا
پیدا نکند لولو و مرجان بهشتی
هرکس نشود غرق مگر در یم زهرا
خواهی عرق شرم نریزی به قیامت
درنوکری اینجا مگذاری کم زهرا
کافی است به سنی و مسیحی چو یهودی
از چادر خاکی بخورد یک دم زهرا
ای رشته ای از چادر بی بی مددی کن
گردیم چو سلمان شما محرم زهرا
بردار زبانم ببرید و بنویسید
تو میثم تماری و من میثم زهرا
-
- پست: 199
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۴ ق.ظ
- محل اقامت: اصفهان
- سپاسهای ارسالی: 456 بار
- سپاسهای دریافتی: 371 بار
Re: شعر فاطمي
پيمبري كه عمري غم خوار امتش بود
روي كبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!
**************
بر عالمیان رحمت رحمان زهراست
در هر دو جهان سرور نسوان زهراست
نوری که دهد شاخه ی طوبی از اوست
کوثر که خدا گفته ، به قرآن زهراست
در کوچه های شهر و در انظار مردمان
دیوانه وار نعــــره زنــــم رو به آسمـــان
آن دم که خواست حب علی از دلم رود
ای خالق جهان به دمی جان من ستان
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 270
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
- محل اقامت: کره زمین
- سپاسهای ارسالی: 194 بار
- سپاسهای دریافتی: 797 بار
- تماس:
Re: شعر فاطمي
هر چند برای غیرت او بد شد
این خاطره تلخ سند خواهد شد
می خواست سپر شود برای مادر
قدش نرسید سیلی اما رد شد
این خاطره تلخ سند خواهد شد
می خواست سپر شود برای مادر
قدش نرسید سیلی اما رد شد
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
-
- پست: 270
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
- محل اقامت: کره زمین
- سپاسهای ارسالی: 194 بار
- سپاسهای دریافتی: 797 بار
- تماس:
Re: شعر فاطمي
ای که عجل گفتی و مرگت رسید
عجلی گو تا فرج آید پدید
یا مهدی فاطمه
عجلی گو تا فرج آید پدید
یا مهدی فاطمه
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
-
- پست: 2099
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
- محل اقامت: اي كاش كربلا بود
- سپاسهای ارسالی: 745 بار
- سپاسهای دریافتی: 2043 بار
Re: شعر فاطمي
امشب ز غم تو آسمان بي ماه است چشم و دل ما قرين اشک و آه است
رفتي به جواني از جهان يا زهرا گل بودي و عمر هر گلي کوتاه است
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )
بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند
شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند
هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست
اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند
شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند
هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست
اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
-
- پست: 2099
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۸, ۹:۳۱ ب.ظ
- محل اقامت: اي كاش كربلا بود
- سپاسهای ارسالی: 745 بار
- سپاسهای دریافتی: 2043 بار
Re: شعر فاطمي
افسرده تر از داغ تو داغي نبود پژمرده تر از باغ تو باغي نبود
روشنگر دلهايي و امّا افسوس برگمشده قبر تو چراغي نبود
مناجات و مداحي در مورد امام زمان ( عج )
بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند
شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند
هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست
اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند
بر در ياقوت با خط طلا بنوشته اند
شيعيان حاجي شدند چون دور حيدر گشته اند
هر كه دور حيدر نباشد مطمئناً كافرست
اهل سنّت دور كعبه از ازل ول گشته اند