از تمامي دوستاني كه زحمت كشيدند ممنونم
راستش براي من هنوز روشن نشده چرا مسئله به اين راحتي برام مبهم شده بود !!!
الان كه داشتم يه بار ديگه مطالعه ميكردم آيه رو فهميدم كه معني اين آيه خودش همه چيز رو بيان كرده
به هر حال شايد اين هم يك موردي بوده تا من هم بيشتر به مضمون آيه ها دقت كنم.
روح انسان يک حقيقت مجرد است که به ذات مقدس خدا وصله و جسم انسان مستقل از روح چيزي جز فساد و خون ريزي ازش بر نمياد
راستش من در روايات از معصومين ( عليهم السلام ) خوندم كه روح يك جسم رقيق هست

( كه در پايين تر خود روايت رو مي بينيد )
اين رو هم خوندم كه در معناي آيه » " و نفخت فيه من روحي " ، در ادبيات عرب به اين ميگن :" اضافه تشريفي " و منظور از اين آيه بزرگي و عظمت روح انسان هست و نه اينكه روح انسان به ذات پروردگار وصل باشه .
براي كامل تر خوندن اين موضوع ، اين رو بخونيد :
«اگر در آية يادشده روح انسان به خداوند نسبت داده شده و فرمود: من از روح خودم در او دميدم. مراد اضافه و نسبت تشريفي است يعني خداوند براي تكريم روح انساني آن را به خود نسبت داد و فرمود: من از روح خود در او دميدم، پس نبايد تصور شود كه خداوند روحي داشته و آن را در انسان دميده است چون اين معنا موجب توهم حلول روح خدا در كالبد انسان ميشود كه باطل و غلط است. پس مراد اضافه و نسبت تشريفي است مثل آن كه كعبه به خدا نسبت داده شده و گفته ميشود: (بيت الله الحرام) به طور يقين خداوند خانه ندارد و نيازمند مكان نيست تا كعبه خانه او باشد بلكه از جهت تكريم آن مكان مقدس به خدا نسبت داه شده و اضافه تشريفي است. مسئله روح انسان نيز از اين جهت يعني به دليل اضافه تشريفي نسبت به خدا داده شده است.
روح از عالم امر الهي و موجودي اسرارآميز است لذا قران كريم خطاب به پيامبر فرمود: «يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربّي و ما اوتيتم من العلم الّا قليلاً» يعني از تو درباره روح سؤال ميكنند بگو روح از امر پروردگار من است و در اين باره دانش شما اندك است، برابر اين آيه روح انسان يكي از مخلوقات خداوند است.
و نه روح خود خداوند لذا در آيه سير آفرينش انسان را چنين توضيح ميدهد:
ما انسان را از عصارهاي از گِل آفريديم، پس آن را نطفهاي در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار داديم، سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه (چيزي شبيه گوشت جويده شده) و مضغه را به صورت استخوانهايي درآورديم، از آن پس آن را آفرينش تازهاي ايجاد كرديم اين آيه سير آفرينش انسان را كه منجر به خلقت روح او شد مطرح كرده بنابراين روح انسان مخلوق خداست نه اين كه روح خدا باشد. » "
اينو بخونيد :
"روح نوعی جسم است"
به خلاف آنچه در بین مردم و مجامع علمی مصطلح گردیده روح در مقابل جسم قرار ندارد و چنین استعمالی به خاطر مسامحه رایج گردیده است. چون در لسان روایات و متون دینی جسم به معنای همان ماده به كار رفته كه شامل روح نیز می گردد. صحیح آن است كه ما روح را در مقابل بدن قرار دهیم. بدین معنا كه بگوییم ما یك بدن داریم و یك روح. آنچه مهمتر به نظر می رسد این است كه بدانیم، بدن و روح هر دو ماده اند منتها روح از لطافت بیشتری برخوردار است.
قالَ الصّادقُ علیه السلام:
و الرّوحُ جسمٌ رقیقٌ قَدْ اَلْبَسَ لِباساً كَثیفاً
امام صادق علیه السلام فرمودند:
روح ماده ای لطیف است كه لباسی غیرلطیف پوشیده است.
(بحارالانوار، ج58، ص34)
در این تعبیر نكات جالبی را امام علیه السلام گنجانده اند؛ از جمله اینكه:
1- روح را اصل و حقیقت انسان دانسته و آنرا صاحب اختیار و مسلط بر بدن معرفی نموده اند؛
2- اینكه بدن را به سان لباسی تشبیه نموده اند كه روح از آن استفاده می نماید؛
3- روح و بدن هر دو مادّی بوده و از فیزیك مخصوص به خود برخوردار بوده؛ منتها روح رقیقتر و لطیفتر از بدن است؛
و نكات دیگری كه می توان از این تعبیر به دست آورد. "
خب ديگه از بحثمون زياد دور نشيم
موفق باشيد
ياعلي