
چقدر طول كشيد تا آنها را به دام بيندازد.
ماهيگير مكزيكي پاسخ داد: زياد طول نكشيد.
توريست سؤال كرد: چرا بيشتر نموندي تا ماهي هاي زيادتري صيد كني؟
ماهيگير گفت: همين قدر هم براي برطرف كردن نيازهاي خانواده ام زياده.
توريست پرسيد: با وقت باقي مانده ات چه كار مي كني؟
ماهيگير جواب داد: دير مي خوابم، كمي ماهي مي گيرم. با بچه ها بازي مي كنم. چرتي مي زنم. هر روز عصر قدم زنان در روستا گردش مي كنم. گيتار مي زنم. سرم شلوغه و زندگي پركاري دارم.
توريست پوزخندي زد و گفت: من مي تونم بهت كمك كنم. بايد وقت بيشتري براي ماهيگيري صرف كني. با پول بيشتري كه به دست مي آوري، مي تواني قايق بزرگ تري بخري. با درآمد بيشتر، مي توني چندتا قايق ديگه هم بخري. كم كم يه عالمه قايق ماهيگيري خواهي داشت.
بعد مي توني به جاي اينكه ماهي ها رو به واسطه بفروشي مستقيماً به خود كارخانه ها بفروشي. بعد از مدتي مي توني كارخانه كنسروسازي خودت رو افتتاح كني. تهيه و توليد و پخش رو هم مي توني خودت اداره كني. مي توني اين روستاي ساحلي و كوچك رو كه به جز ماهي چيز ديگه اي نداره، ترك كني و به مكزيكوسيتي بري. بعد مي توني بري لس آنجلس و بعد نيويورك. اونجا مي توني كسب و كار پردرآمدت رو ادامه بدي.
ماهيگير پرسيد: ولي تمام اينها كه گفتي چقدر طول مي كشه.
توريست جواب داد: پانزده تا بيست سال.
ماهيگير پرسيد: خوب بعدش چي مي شه؟
توريست خنديد و گفت: بعدش ديگه دوران خوشي فرا مي رسد. به موقع سهام كارخانه ات رو مي فروشي به مردم و بسيار پولدار مي شي. ميليون ها ميليون پول گيرت مياد.
ماهيگير گفت: ميليون ها ميليون؟ بعدش چي؟
توريست آمريكايي گفت: بعدش بازنشسته مي شي. به يك روستاي كوچك ساحلي مي ري. اونجا مي توني دير بخوابي. كمي ماهي بگيري. با فرزندانت بازي كني. چرت بزني. عصرها قدم زنان در روستا گردش كني و گيتار بزني...!!
ماهگير خنده اي كرد و گفت خب من اينها را كه گفتي الان هم دارم !!!!!!! <!-- / message --><!-- sig -->