الله الرّحمن الرّ
در ذهن هر فرد تازه مسلمان ، و یا هر مسلمانی که برای دین خود و سرگذشت آن اهمیت قائل است و در راه جستجوی حقیقت دین قدم بر می دارد ،
همیشه سؤالات متعددی موج می زند ؛ و به دنبال یافتن پاسخ های این سؤالات می باشد ...
از جمله اینکه :
1- آیا دین اسلام کامل ترین دین است ؟ و یا به معنی کامل شدۀ شریعت های پیشین می باشد ؟
2- آیا این دین کامل ، شرایط ویژه ای نسبت به دیگر شریعت ها باید دارا باشد ؟
3- آیا این شریعت نیز، همچون شریعت های دیگر انبیاء ، از تحریف ها و دگرگونی های امت بی نصیب نمانده است ؟
4- پس از پیامبر اکرم (ص) ، نقش اوصیای پیامبر (ع) در حفظ دین چگونه بوده است ؟
5- اگر این دین از سوی یک پیامبر آورده شده ، پس چرا فرقه های متعددی پس از رسول خدا (ص) پدید آمد ؟
6- چه عوامل و اسبابی باعث برداشت ها و دگرگونی های مختلفی در دین گشت ؟
7- به طور مثال ، در زمان امام حسین (ع) که تنها پنجاه سال از درگذشت رسول خدا (ص) می گذشت ، مگر امت به چه راهی رفته بودند که امام (ع) برای اصلاح این امت ،
و باز گرداندن ایشان از مسیر منحرف به مسیر اصلی دین ، قیام کردند و جان و مال و فرزندانشان را در این راه فدا نمودند ؟
8- اهمیت این اصلاح چه اندازه بوده است ؟ مگر آن فساد چه بوده که چنین اصلاحی را می طلبیده ؟!
9- انحراف از مسیر اصلی دین ، از کجا آغاز شد ؟ و با چه افکار و اعمالی ادامه پیدا کرد ؟
10- مگر دین واحد نیست ؟ پس چرا پیروان این دین در یک وحدت و انسجام کلی دیده نمی شوند ؟
11- و اینکه آیا وحدت ، به معنای یکپارچگی در عقاید و احکام و اعمال است ؟ و یا اینکه هر کس به راه خودش باشد و فقط در ظاهر با نام وحدت زندگی کنند و دم از هیچ عقیده ای نزنند ؟
12- مگر یک پیامبر نداریم ؟ مگر یک کتاب آسمانی نداریم ؟ مگر یک دین بر پیامبر (ص) نازل نشده ؟
پس راز جدایی و عدم یکپارچگی در (پیروان) دین چیست ؟!!!
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
و هزاران سوال دیگر که پاسخ آنها ، درهای زیادی را به سوی جستجوگر حقیقت می گشاید ، و او را در بینش واقعی نسبت به دین رهنما می گردد ...
إن شاء الله به زودی پاسخ این سوالات و دیگر سوالات موجود در ذهن یک فرد مسلمان را ، در بحثی با عنوان « سرگذشت حدیث پیامبر (ص) » پی می گیریم و امیدواریم
که این بحث علمی و پژوهشی ، برای همه عزیزان ، در عین حال که ضروری است ، مفید واقع شود .
سـر گذشت حديـث پيـامبـــر (ص) ...
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
در ابتدای این بحث لازم می بینم که به چند نکته مهم اشاره نمایم ؛
اولاً اینکه ، این بحث کاملاً علمی و مستند به مدارک معتبر حدیثی و تاریخی است ؛ و از زاویه ای کاملاً بـالا به مباحث پرداخته شده ؛
لذا لازم به تذکر است که این بحث ،از گرایش به فرقه یا مذهبی خاص ، و نیز تعصب کورکورانه به دور است ؛ و در محیطی آرام و منطقی
به ارائه مطالب و مباحث می پردازد .
ثانیاً منبعی که برای این موضوع در نظر گرفته شده ، کتاب " تاریخ حدیث پیامبر اکرم (ص) " تالیف محقق ارجمند و پژوهشگر توانای حدیث ، و تـاریـخ و عقایـد اسـلام
که به تناسب نیاز ، گزیده ای از این کتاب ارزشمند را ، از نظر شما حقیقت جویان عزیز می گذرانیم .
إن شاء الله به یاری خداوند متعال و تایید حضرت ولی عصر (عج) ، راهنما و راهگشای قلب و اندیشۀ یک جوان مسلمان و پویا ، قرار گیرد و پرثمر باشد .
--------------------------------------------------------------------------------
همچنین ، چون مباحث بصورت مداوم و پی در پی ارائه می شود ، لذا خواهشمند است اگر سوال یا ابهامی در قسمتی از بحث در ذهن شما عزیزان پدیدار شد ، اندکی تامل کنید ،
ممکن است جواب سوال شما در ادامه بحث مطرح شود و پاسخ خود را دریافت نمایید ؛ و اگر احیاناً باز هم مطلبی پوشیده و یا مبهم باقی ماند از طریق گزینه " پیام شخصی PM "
برای حقیر ارسال نمایید ، و در اولین فرصت پاسخ خود را دریافت نمایید .
اولاً اینکه ، این بحث کاملاً علمی و مستند به مدارک معتبر حدیثی و تاریخی است ؛ و از زاویه ای کاملاً بـالا به مباحث پرداخته شده ؛
لذا لازم به تذکر است که این بحث ،از گرایش به فرقه یا مذهبی خاص ، و نیز تعصب کورکورانه به دور است ؛ و در محیطی آرام و منطقی
به ارائه مطالب و مباحث می پردازد .
ثانیاً منبعی که برای این موضوع در نظر گرفته شده ، کتاب " تاریخ حدیث پیامبر اکرم (ص) " تالیف محقق ارجمند و پژوهشگر توانای حدیث ، و تـاریـخ و عقایـد اسـلام
« مرحوم علامه سیّد مرتـضـی عسکری » است ؛
که به تناسب نیاز ، گزیده ای از این کتاب ارزشمند را ، از نظر شما حقیقت جویان عزیز می گذرانیم .
إن شاء الله به یاری خداوند متعال و تایید حضرت ولی عصر (عج) ، راهنما و راهگشای قلب و اندیشۀ یک جوان مسلمان و پویا ، قرار گیرد و پرثمر باشد .
--------------------------------------------------------------------------------
همچنین ، چون مباحث بصورت مداوم و پی در پی ارائه می شود ، لذا خواهشمند است اگر سوال یا ابهامی در قسمتی از بحث در ذهن شما عزیزان پدیدار شد ، اندکی تامل کنید ،
ممکن است جواب سوال شما در ادامه بحث مطرح شود و پاسخ خود را دریافت نمایید ؛ و اگر احیاناً باز هم مطلبی پوشیده و یا مبهم باقی ماند از طریق گزینه " پیام شخصی PM "
برای حقیر ارسال نمایید ، و در اولین فرصت پاسخ خود را دریافت نمایید .
و السّلام علی مَن اتّبع الهُدی
آخرین ويرايش توسط 1 on محمد علي, ويرايش شده در 0.
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
..... سرگذشت حدیث پیامبر اکرم (ص) .....
--------------------------------------------------------------------------------
« بسم الله الرَّحمن الرَّحيم »
« إنَّ الدّين عندَ الله الإسلام »
(آل عمران /19)
« و مَن يَبتَغِ غيرَ الإسلام ديناً فلَن يُقبَلَ مِنه »
(آل عمران /85)
« إنَّ الدّين عندَ الله الإسلام »
(آل عمران /19)
« و مَن يَبتَغِ غيرَ الإسلام ديناً فلَن يُقبَلَ مِنه »
(آل عمران /85)
--------------------------------------------------------------------------------
از متن کتاب و سنت ار برگیریم
عزّ و شرف گذشته از سر گیریم
« وحدت بر محور کتاب و سنّت »
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علی محمّد و آله الطاهرين و السّلام علی أصحابه البررة الميامين
الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علی محمّد و آله الطاهرين و السّلام علی أصحابه البررة الميامين
ما مسلمانان یکپارچه ، از درون و از راه مسائل اختلافی با خود به نزاع برخاستیم و دشمنان اسلام از برون و از راهی که ندانستیم ، وحدتمان را به تفرقه ، و شوکتمان را به ضعف کشاندند ،
تا از دفاع ناتوانمان کردند و بر ما چیرگی یافتند؛ در حالی که خدای سبحان فرموده است :
« و أطيعوا الله و رسولَه و لا تَنازَعوا فتَفشَلوا و تَذهَبَ ريحُکم »
خداوند و پیامبرش را اطاعت کنید و با یکدیگر نزاع نکنید که ناتوان شوید و قدرت و شوکت شما برود. (انفال /46)
پس شایسته آن است که امروز و هر روز ، به «کتاب و سنت» باز گردیم و وحدت کلمۀ خود را بر محور «کتاب و سنت» بازیابیم که خدای متعال می فرماید :
« فإن تَنازَعتُم في شَئٍ فَرُدّوه إلی الله و الرَّسول »
و اگر در چیزی نزاع کردید، (حکم) آن را به خدا و رسول بازگردانید . (النساء /59)
ما در این سلسله از بحث ها به «کتاب و سنّت» مراجعه کرده ، و ابزار و روشنگرِ راهمان را (در مسائل مورد اختلاف) از «کتاب و سنت» می گیریم تا ـ به اذن خدای متعال ـ
وسیلۀ وحدت کلمه و یکپارچگی دوباره مان گردد .
امیدوارم دانشمندان و اندیشمندان اسلامی ، در این میدان با ما همراهی نموده و دیدگاه های خود را برای ما ارسال دارند.
سيّد مرتضی عسکری
(1)
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علی محمّد و آله الطاهرين
و السلام علی أزواجه أمّهات المؤمنين
و أصحابه الميامين
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علی محمّد و آله الطاهرين
و السلام علی أزواجه أمّهات المؤمنين
و أصحابه الميامين
اما بعد ؛ باری تعالی می فرماید :
« لقد مَنَّ الله علی المؤمنين إذ بَعَثَ فيهم رَسولاً مِن أنفُسهم يَتلُوا عليهم آياته و يُزَکّيهم و يُعَلِّمُهُم الکتابَ و الحِکمَةَ و إن کانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبين »
« خداوند بر مؤمنان منّت نهاد ، آن هنگام که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت ؛ که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک نماید
و (به ایشان) کتاب و حکمت بیاموزد ؛ در حالیکه پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند .»
(آل عمران/ 164)
و نیز می فرماید :
« و أنزَلنا إلَيکَ الذِّکرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاس ما نُزِّلَ إلَيهم »
« و ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم بیان کنی آنچه را که برای ایشان فرو فرستاده شده است.»
(نحل/ 44)
در ابتدای بحث، لازم است مطالبی را بیان کنیم ، و سپس دربارۀ ارزش حدیث و علم حدیث در شریعت خاتم الأنبیاء(ص) ،
و نیز تاریخ حدیث در دو مکتب اهل بیت (ع) ، و مکتب خلفاء بحث کنیم .
و نیز تاریخ حدیث در دو مکتب اهل بیت (ع) ، و مکتب خلفاء بحث کنیم .
(2)
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
« مـقــدمـه »
اولاً :
اسلام، نظامی است که پروردگار عالم ، آن را متناسب با فطرت انسان و برای اینکه او را به درجۀ کمال انسانیت خود برساند ، تشریع فرموده ؛
و این شریعت را از حضرت آدم (ع) تا نبیّ خاتم (ص) ، با هر پیامبری به اندازۀ نیازمندی های جوامع بشری همان زمان ، نازل فرموده است ؛
مثلاً بر حضرت آدم (ع) « صُحُف » آدم را به اندازۀ نیاز چند خانوار ، و بر حضرت ادریس(ع) صُحُف ادریس را به اندازۀ حاجت یک آبادی کوچک نازل کرد ، و به همین ترتیب ...
تا زمان حضرت نوح (ع) که مردم شهر نشین شدند ، آن شریعت را متناسب با نیاز مردم شهر نشین ـ که به طور مثال معاملات ربوی دارند ـ نازل فرمود .
و البته بین شرایع انبیاء اختلافی نیست ؛
قرآن کریم دربارۀ آن شریعت می فرماید :
« شَرَعَ لَکم مِنَ الدِّينِ ما وَصَّی بِه نوحاً » (الشوری، آیۀ 13)
« خداوند برای شما همان آئینی را مقرر کرد ، که بر نوح وصیت (تشریع) فرموده بود . »
و در سوره ای دیگر می فرماید :
« و إنَّ مِن شيعَتِه لَإبراهيمَ » « و ابراهیم پیرو شریعتِ (نوح) بود »(الصافات، آیۀ 83)
و به پیامبر اکرم (ص) می فرماید :
« و اتَّبع مِلَّةَ إبراهيمَ حَنيفاً » (ای پیامبر) آئین توحیدی ابراهیم را پیروی کن . ( النساء ، آیۀ 125)
و به ما هم می فرماید :
« فَاتَّبعُوا مِلَّةَ إبراهيمَ حَنيفاً » آئین توحیدی ابراهیم را پیروی کنید . (آل عمران ، آیۀ 95)
پس شرایع آسمانی ، تناقضی با هم نداشته اند ، بلکه در تکامل یکدیگر بوده اند .
در شریعت خاتم الأنبیاء (ص) بعد از آنکه پیامبر اکرم (ص) در روز غدیر خم ، علیّ (ع) را از جانب خداوند به جانشینی خویش تعیین فرمود ، این آیه نازل شد:
« اليَوم أکمَلتُ لَکم دينَکم و أتـمَمتُ عَليکم نِعمَتي و رَضيتُ لکمُ الإسلامَ ديناً » (المائدة، آیۀ 3)
امروز دین شما را کامل کردم ، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم ؛ و اسلام را به عنوان آئین (جاودان) شما پذیرفتم.
مَثَلِ تکاملِ شریعت از حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم (ع) ، مثل تکامل علوم ریاضیات است ، از دبستان تا دبیرستان و دانشگاه .
(یعنی ریاضیات در دانشگاه هیچ تناقضی با قوانین ریاضی در دبستان ندارد ، بلکه کامل شدۀ آن است .)
(یعنی ریاضیات در دانشگاه هیچ تناقضی با قوانین ریاضی در دبستان ندارد ، بلکه کامل شدۀ آن است .)
(3)
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
البته در شریعت های گذشته ، همۀ قوانین شریعت در همان کتاب آسمانی شان بوده است . (چه صحف آدم ، چه صحف ادریس و چه تورات موسی و ... ) ؛
ولیکن در شریعت خاتم الانبیاء (ص) به صورتی است که بعداً به تفصیل خواهد آمد .
ثانیاً:
تمام پیامبرانِ صاحب شریعت ، پس از خودشان ، وصیِّ بر آن شریعت داشته اند . (در جلد دوم کتاب «عقاید الاسلام من القرآن الکریم » سلسلۀ اوصیاء ،
از زمان حضرت آدم (ع) تا زمان حضرت خاتم (ص) بیان شده است ، و نیز تاکید شده که هیچ پیامبری بدون وصی نبوده است .)
وصی آدم (ع) شیث (معروف به : هبة الله ) بود .
وصی نوح (ع) سام بود .
وصی موسی (ع) اَلیَسَع بود .
وصی عیسی (ع) شَمعون نام داشت .
و به همین گونه همه پیامبران اوصیایی داشتند . البته آن اوصیاء از خودشان شریعتی نداشتند ، بلکه مروّج شریعت همان پیامبر بودند .
ثالثاً :
تا زمانی که اوصیای انبیای صاحبِ شریعت، در قید حیات بودند ، آن شریعت و آن کتاب آسمانی ، محفوظ بوده است؛ لیکن وقتی وصیِّ پیامبرِ صاحبِ شریعت از دنیا می رفت ،
آن شریعت و آن کتابِ آسمانی، از سوی « زورمندان » آن امّت ، دستخوش « تحریف » یا « کتمان » می شد .
همان کسانی که خودشان را پیروان حضرت موسی بن عمران (ع) می دانستند ، آن قسمت از تورات را که مخالف هوای نفسشان بود ، تحریف یا کتمان می کردند ؛
در شریعت عیسی بن مریم (ع) نیز همین گونه بوده است .
(در کتابخانه دانشکدۀ اصول الدین تهران ، نسخه هایی از تورات و انجیل موجود است که به ظهور پیامبر اسلام (ص) بشارت داده اند، ولی در چاپ های بعدی تحریف شده است .)
همچنین امّتِ هر شریعتی ، « بدعـت » ها و « غلـوّ » هایی را نیز در شریعت خود وارد می کردند ؛
چنانکه در قرآن کریم دربارۀ قوم یهود می فرماید :
« مِنَ الّذين هادوا يُحَرِّفونَ الکَلِمَ عن مَواضِعِه »
و نیز دربارۀ اهل کتاب می فرماید :
« وإنَّ فريقاً مِنهُم لَيَکتُمونَ الحقَّ و هم يَعلمونَ »
و دربارۀ مسیحیان می فرماید :
« و رَهبانيَّةً ابتَدَعوها »
و می فرماید :
« لا تَغلُوا في دينِکم »
ولیکن در شریعت خاتم الانبیاء (ص) به صورتی است که بعداً به تفصیل خواهد آمد .
ثانیاً:
تمام پیامبرانِ صاحب شریعت ، پس از خودشان ، وصیِّ بر آن شریعت داشته اند . (در جلد دوم کتاب «عقاید الاسلام من القرآن الکریم » سلسلۀ اوصیاء ،
از زمان حضرت آدم (ع) تا زمان حضرت خاتم (ص) بیان شده است ، و نیز تاکید شده که هیچ پیامبری بدون وصی نبوده است .)
وصی آدم (ع) شیث (معروف به : هبة الله ) بود .
وصی نوح (ع) سام بود .
وصی موسی (ع) اَلیَسَع بود .
وصی عیسی (ع) شَمعون نام داشت .
و به همین گونه همه پیامبران اوصیایی داشتند . البته آن اوصیاء از خودشان شریعتی نداشتند ، بلکه مروّج شریعت همان پیامبر بودند .
ثالثاً :
تا زمانی که اوصیای انبیای صاحبِ شریعت، در قید حیات بودند ، آن شریعت و آن کتاب آسمانی ، محفوظ بوده است؛ لیکن وقتی وصیِّ پیامبرِ صاحبِ شریعت از دنیا می رفت ،
آن شریعت و آن کتابِ آسمانی، از سوی « زورمندان » آن امّت ، دستخوش « تحریف » یا « کتمان » می شد .
همان کسانی که خودشان را پیروان حضرت موسی بن عمران (ع) می دانستند ، آن قسمت از تورات را که مخالف هوای نفسشان بود ، تحریف یا کتمان می کردند ؛
در شریعت عیسی بن مریم (ع) نیز همین گونه بوده است .
(در کتابخانه دانشکدۀ اصول الدین تهران ، نسخه هایی از تورات و انجیل موجود است که به ظهور پیامبر اسلام (ص) بشارت داده اند، ولی در چاپ های بعدی تحریف شده است .)
همچنین امّتِ هر شریعتی ، « بدعـت » ها و « غلـوّ » هایی را نیز در شریعت خود وارد می کردند ؛
چنانکه در قرآن کریم دربارۀ قوم یهود می فرماید :
« مِنَ الّذين هادوا يُحَرِّفونَ الکَلِمَ عن مَواضِعِه »
از یهودیان ،کسانی هستند که سخنان (خدا) را از معنای اصلیش تحریف و دگرگون می کنند . (النساء، 46)
و نیز دربارۀ اهل کتاب می فرماید :
« وإنَّ فريقاً مِنهُم لَيَکتُمونَ الحقَّ و هم يَعلمونَ »
و نیز گروهی از ایشان ، حق را پنهان می کنند ، در حالیکه خود از آن آگاهند .(البقرة ، آیۀ 146)
و دربارۀ مسیحیان می فرماید :
« و رَهبانيَّةً ابتَدَعوها »
رهبانیتی که آنها خود ، آن را بدعت نهاده اند . (الحدید ، آیۀ 27)
و می فرماید :
« لا تَغلُوا في دينِکم »
(ای اهل کتاب) در دین خود غلوّ مکنید . (النساء ، آیۀ 171)
(رهبانیت در اصل شریعت حضرت عیسی بن مریم (ع) نبوده است ،و نیز غلو ؛ مثل این سخن که می گفتند : عیسی پسر خداست ! )
(4)
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
وقتی با یک شریعت چنین رفتار می شد ، تجدیدِ آن شریعت لازم می آمد . شریعتی که موسی بن عمران (ع) در تورات آورده بود ،
دیگر تا زمان عیسی بن مریم (ع) سالم نمانده بود ؛
و بدین سبب ، ربوبیّت ربّ العالمین ، اقتضا می کرد که با فرستادن پیامبر دیگری ، شریعت تجدید شود .
و از آنجا که فطرت انسان ها تغییر پیدا نمی کند ، و طبیعتِ زورمندانِ این امت (خلفا و حاکمان و ...) هم با طبیعتِ زورمندانِ امت های گذشته فرق نکرده است ؛
لذا این ها هم اگر می توانستند ، کتاب آسمانی خاتم الانبیاء (ص) را تغییر می دادند ؛ و هرچه را که مخالف هوای نفسشان بود تحریف و یا کتمان می کردند.
و آن وقت ، دیگر قرآن از ارزش و اعتباری که اکنون نزد ما دارد و به آن ایمان داریم می افتاد .
(قرآنی که ما معتقدیم همه اش از جانب خداوند متعال آمده ، و حتی یک کلمه یا یک حرف از آن کم یا زیاد نشده است.)
لذا برای رسیدن شریعت خاتم الانبیاء (ص) به همۀ امت (و به طور کامل) ، و نیز سالم ماندنِ آن (از تحریف و دگرگونی) تا آخرین روز دنیا ،
دیگر تا زمان عیسی بن مریم (ع) سالم نمانده بود ؛
و بدین سبب ، ربوبیّت ربّ العالمین ، اقتضا می کرد که با فرستادن پیامبر دیگری ، شریعت تجدید شود .
همانطور که گفته شد، شرایع نه تنها تناقضی با هم نداشته اند بلکه تکامل می یافته اند ؛ ولی هر شریعت پس از وصیّ آن پیامبر، تحریف می شده است .
اما دربارۀ شریعت خاتم الانبیاء (ص) ، حکمت ربّ العالمین مقتضی شد ،که این شریعت تا ابد باقی بماند ؛
و از آنجا که فطرت انسان ها تغییر پیدا نمی کند ، و طبیعتِ زورمندانِ این امت (خلفا و حاکمان و ...) هم با طبیعتِ زورمندانِ امت های گذشته فرق نکرده است ؛
لذا این ها هم اگر می توانستند ، کتاب آسمانی خاتم الانبیاء (ص) را تغییر می دادند ؛ و هرچه را که مخالف هوای نفسشان بود تحریف و یا کتمان می کردند.
و آن وقت ، دیگر قرآن از ارزش و اعتباری که اکنون نزد ما دارد و به آن ایمان داریم می افتاد .
(قرآنی که ما معتقدیم همه اش از جانب خداوند متعال آمده ، و حتی یک کلمه یا یک حرف از آن کم یا زیاد نشده است.)
لذا برای رسیدن شریعت خاتم الانبیاء (ص) به همۀ امت (و به طور کامل) ، و نیز سالم ماندنِ آن (از تحریف و دگرگونی) تا آخرین روز دنیا ،
این شریعت با دو گونه وحی نازل می شده است :
الف ) وحـی قـرآنــی
ب ) وحـی بـیــانــی
ب ) وحـی بـیــانــی
(5)
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
تعریف وحـی قرآنـی و وحـی بیانـی :
وحی قرآنی ، آن وحیی است که همۀ الفاظش از جانب خداوند است ، و در آن ، اصول شریعتِ اسلام آمده است ؛
(و همین قرآنی است که اکنون در اختیار ماست)
مثلاً در قرآن کریم آمده است :
« أقِم ِالصَّلاة لِدُلوکِ الشَّمس إلی غَسَقِ اللَّيلِ »
از هنگام زوال خورشید تا تاریک شدن شب ، نماز را اقامه کن . (1)
اما اینکه همۀ مسمانان، نماز صبح را دو رکعت و نماز مغرب را سه رکعت ، نماز ظهر و عصر و عشاء را چهار رکعت به جا می آورند ،
این عدد رکعات نماز (که مورد اتفاق همه مسلمان هاست) در قرآن نیامده است ؛ بلکه مسلمان ها آن را از پیامبر اکرم (ص) آموخته اند .
که در بارۀ پیامبر (ص) فرموده است :
« و ما يَنطِقُ عن الهَوی * إن هُوَ إلّا وَحيٌ يُوحَی »
(این پیامبر ) از روی هوای نفس سخن نمی گوید ، بلکه هر چه می گوید همان وحی خداوند است که بر او نازل می شود. (2)
و نیز در قرآن خطاب به پیامبر اکرم (ص) آمده :
« و أنزَلنا إلَيکَ الذِّکرَ لِتُبَيِّنَ للنّاس ما نُزِّلَ إلَيهم »
و ما قرآن را بر تو ای پیامبر نازل کردیم ، تا تو برای مردم بیان کنی آنچه را که برای ایشان نازل شده است . (3)
پیامبر اکرم (ص) آنچه از این قرآن و از این ذکرحکیم ،که برای مـا مردم آمده ، را بیان می فرمود؛
(چراکه آیات دیگری هم هست که مخاطبش تنها پیامبر اکرم (ص) است و برای ما نیست ؛ مثل کهیعص، الم، حم و ...)
این وحی دوم را ما « وحی بیانی » می نامیم که همراه با همان وحی اوّل ـ وحی قرآنی ـ نازل می شده است .
--------------------------------------------------------------------------------
1- الإسراء ، آیۀ 78 .
2- النجم، آیۀ 3 و 4 .
3- النحل ، آیۀ 44 .
وحی قرآنی ، آن وحیی است که همۀ الفاظش از جانب خداوند است ، و در آن ، اصول شریعتِ اسلام آمده است ؛
(و همین قرآنی است که اکنون در اختیار ماست)
مثلاً در قرآن کریم آمده است :
« أقِم ِالصَّلاة لِدُلوکِ الشَّمس إلی غَسَقِ اللَّيلِ »
از هنگام زوال خورشید تا تاریک شدن شب ، نماز را اقامه کن . (1)
اما اینکه همۀ مسمانان، نماز صبح را دو رکعت و نماز مغرب را سه رکعت ، نماز ظهر و عصر و عشاء را چهار رکعت به جا می آورند ،
این عدد رکعات نماز (که مورد اتفاق همه مسلمان هاست) در قرآن نیامده است ؛ بلکه مسلمان ها آن را از پیامبر اکرم (ص) آموخته اند .
پیامبر اکرم (ص) از کجا گرفته ؟ از باری تعـالی .
که در بارۀ پیامبر (ص) فرموده است :
« و ما يَنطِقُ عن الهَوی * إن هُوَ إلّا وَحيٌ يُوحَی »
(این پیامبر ) از روی هوای نفس سخن نمی گوید ، بلکه هر چه می گوید همان وحی خداوند است که بر او نازل می شود. (2)
و نیز در قرآن خطاب به پیامبر اکرم (ص) آمده :
« و أنزَلنا إلَيکَ الذِّکرَ لِتُبَيِّنَ للنّاس ما نُزِّلَ إلَيهم »
و ما قرآن را بر تو ای پیامبر نازل کردیم ، تا تو برای مردم بیان کنی آنچه را که برای ایشان نازل شده است . (3)
پیامبر اکرم (ص) آنچه از این قرآن و از این ذکرحکیم ،که برای مـا مردم آمده ، را بیان می فرمود؛
(چراکه آیات دیگری هم هست که مخاطبش تنها پیامبر اکرم (ص) است و برای ما نیست ؛ مثل کهیعص، الم، حم و ...)
بیـان آن حضرت ، حدیث پیـامبـر(ص) نامیده می شود .
این وحی دوم را ما « وحی بیانی » می نامیم که همراه با همان وحی اوّل ـ وحی قرآنی ـ نازل می شده است .
--------------------------------------------------------------------------------
1- الإسراء ، آیۀ 78 .
2- النجم، آیۀ 3 و 4 .
3- النحل ، آیۀ 44 .
(6)
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
ـ مثلاً در روز غدیر خم ، هم زمان با نزول آیۀ :
« يا أيُّهَا الرَّسول بَلِّغ ما أُنزِلَ إليکَ مِن رَبِّک و إن لم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رسالَتَه »
ای پیامبر ! آنچه را که از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان ، و اگر این کار را نکنی ، رسالت او را (به کمال) نرسانده ای . (1)
*** همراه با این وحی قرآنی ، وحی بیانی آمده است که : « في عليٍّ » (يعني) :
بنابراین « فی علیٍّ » ، حدیث پیامبر(ص) است ، که منشأ آن ، وحـی بیـانـی بر پیامبر اکرم (ص) بوده است .
تعیین رکعات نماز هم ، چنین بوده است . و خودِ این وحیِ بیانی ، منشأ حدیث خاتم الانبیاء (ص) است . منشأ حدیث پیامبر اکرم (ص) هم وحی خدا است ؛
چنانکه باری تعالی می فرماید :
« و ما يَنطقُ عَن الهَوی * إن هُو إلّا وَحيٌ يُوحَی »
(این پیامبر) از روی هوای نفس سخن نمی گوید ، بلکه هر چه می گوید همان وحی خداوند است که بر او نازل می شود . (3)
محکم تر از این نیز می فرماید :
« لَو تَقَوَّلَ عَلينا بَعضَ الأقاويل * لَأخَذنا مِنهُ بِاليَمين * ثُمَّ لَقَطَعنا مِنهُ الوَتين * فمَا مِنکم مِن أحَدٍ عَنهُ حاجِزين »
یعنی : اگر (پیامبر ما) از خودش چیزی بگوید و به ما نسبت دهد ، مانع او خواهیم شد و رگ حیاتش را قطع خواهیم کرد
و کسی از شما هم نمی تواند از این امر جلوگیری کند . (4)
--------------------------------------------------------------------------------
1- المائدة ، آیۀ 67 .
2- بحار الانوار ، ج37 ص 155 و 189 .
3- النجم ، آیۀ 3 و 4 .
4- الحاقة ، آیات 44 تا 47 .
« يا أيُّهَا الرَّسول بَلِّغ ما أُنزِلَ إليکَ مِن رَبِّک و إن لم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رسالَتَه »
ای پیامبر ! آنچه را که از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان ، و اگر این کار را نکنی ، رسالت او را (به کمال) نرسانده ای . (1)
*** همراه با این وحی قرآنی ، وحی بیانی آمده است که : « في عليٍّ » (يعني) :
« يا أيُّهَا الرَّسول بَلِّغ ما أُنزِلَ إليکَ مِن رَبِّک " في عليٍّ " ...
ای پیامبر آنچه را ـ که دربارۀ علی(ع) ـ بر تو نازل شده است را به مردم برسان . (2)
ای پیامبر آنچه را ـ که دربارۀ علی(ع) ـ بر تو نازل شده است را به مردم برسان . (2)
بنابراین « فی علیٍّ » ، حدیث پیامبر(ص) است ، که منشأ آن ، وحـی بیـانـی بر پیامبر اکرم (ص) بوده است .
تعیین رکعات نماز هم ، چنین بوده است . و خودِ این وحیِ بیانی ، منشأ حدیث خاتم الانبیاء (ص) است . منشأ حدیث پیامبر اکرم (ص) هم وحی خدا است ؛
چنانکه باری تعالی می فرماید :
« و ما يَنطقُ عَن الهَوی * إن هُو إلّا وَحيٌ يُوحَی »
(این پیامبر) از روی هوای نفس سخن نمی گوید ، بلکه هر چه می گوید همان وحی خداوند است که بر او نازل می شود . (3)
محکم تر از این نیز می فرماید :
« لَو تَقَوَّلَ عَلينا بَعضَ الأقاويل * لَأخَذنا مِنهُ بِاليَمين * ثُمَّ لَقَطَعنا مِنهُ الوَتين * فمَا مِنکم مِن أحَدٍ عَنهُ حاجِزين »
یعنی : اگر (پیامبر ما) از خودش چیزی بگوید و به ما نسبت دهد ، مانع او خواهیم شد و رگ حیاتش را قطع خواهیم کرد
و کسی از شما هم نمی تواند از این امر جلوگیری کند . (4)
ولی سؤال اینجاست که دلیل وجود دوگونه وحـی ، چه بوده است ؟ و حکمت این کار در چیست ؟!
--------------------------------------------------------------------------------
1- المائدة ، آیۀ 67 .
2- بحار الانوار ، ج37 ص 155 و 189 .
3- النجم ، آیۀ 3 و 4 .
4- الحاقة ، آیات 44 تا 47 .
(7)
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
توضیح : در این وحی بیـانـی که بر پیامبر اکرم (ص) نازل می شده ، اموری بود که مخالف هوای نفس سیاستمداران ، زورمندان و خلفایی چون معاویه و یزید و ... بوده است .
برای مثال در قرآن آمده است :
« و الشَّجَرَةَ الـمَلعُونَةَ في القرآنِ »
و درختی که در قرآن مورد لعنت و نفرین قرار گرفته است .(1)
تفسیر ها را بخوانید ؛ مفسران ، حدیث آورده اند که شجرۀ ملعونه ، بنی امیّه اند . (2)
اگر در (لفظ) قرآن ذکر می شد که شجرۀ ملعونه بنی امیّه اند ؛ واز جملۀ آنها آن یزیدی است که ذریّۀ پیامبر اکرم (ص) را قتل عام کرد ،
و دختران او را اسیر کرد ؛ آن یزیدی که سه روز مدینه را بر تمام سربازانش مباح کرد، که هر چه می خواهند بکنند (3) و در مسجد پیامبر اکرم (ص)
خون صحابه پیامبر (ص) جاری شد (4) ؛
آن یزیدی که لشگریانش رو به کعبه می ایستادند و نماز می خواندند و بعد ، کعبه را به منجنیق می بستند و می گفتند :
بنا براین حالت ، اگر در قرآن چیزهایی می آمد که مخالف سیاست و حکومت یزید بود ، او نیز همان کار زورمندان سابق را می کرد ؛
و در این صورت قرآن دچار تحریف و یا کتمان می شد . آیات قرآن را هتک می کردند ، دگرگون می ساختند ، کتمان می کردند ؛
و قرآن دیگر از حجّیت (و اعتبار در عمل به آن) می افتاد .
اما باری تعالی می فرماید :
« إنّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّکرَ و إنّا لَهُ لَحافِظونَ »
ما قرآن را نازل کریدم و ما خود از آن محافظت می کنیم . (6)
--------------------------------------------------------------------------------
1- الإسراء ، آیۀ 60 .
2- تفسیر الدر المنثور سیوطی ، 4/191 .
3- تاریخ طبری 7/11 ، ابن اثیر 3/47 ، ابن کثیر 8/220 و یعقوبی 2/251 .
4- تاریخ ابن کثیر 6/234 .
5- تاریخ یعقوبی 2/251-252 .
6- الحجر ، آیۀ 9 .
برای مثال در قرآن آمده است :
« و الشَّجَرَةَ الـمَلعُونَةَ في القرآنِ »
و درختی که در قرآن مورد لعنت و نفرین قرار گرفته است .(1)
تفسیر ها را بخوانید ؛ مفسران ، حدیث آورده اند که شجرۀ ملعونه ، بنی امیّه اند . (2)
اگر در (لفظ) قرآن ذکر می شد که شجرۀ ملعونه بنی امیّه اند ؛ واز جملۀ آنها آن یزیدی است که ذریّۀ پیامبر اکرم (ص) را قتل عام کرد ،
و دختران او را اسیر کرد ؛ آن یزیدی که سه روز مدینه را بر تمام سربازانش مباح کرد، که هر چه می خواهند بکنند (3) و در مسجد پیامبر اکرم (ص)
خون صحابه پیامبر (ص) جاری شد (4) ؛
آن یزیدی که لشگریانش رو به کعبه می ایستادند و نماز می خواندند و بعد ، کعبه را به منجنیق می بستند و می گفتند :
« إجتَمَعَتِ الطاعَةُ و الحُرمَةُ و غَلَبَت الطاعةُ الـحُرمةَ » (5)
(در اینجا) اطاعت از خلیفه با حرمت خانۀ خدا جمع شده است (و با هم تزاحم دارند) ، اما اطاعت از خلیفه بر حرمت کعبه و خانۀ خدا مقدم است !
(در اینجا) اطاعت از خلیفه با حرمت خانۀ خدا جمع شده است (و با هم تزاحم دارند) ، اما اطاعت از خلیفه بر حرمت کعبه و خانۀ خدا مقدم است !
بنا براین حالت ، اگر در قرآن چیزهایی می آمد که مخالف سیاست و حکومت یزید بود ، او نیز همان کار زورمندان سابق را می کرد ؛
و در این صورت قرآن دچار تحریف و یا کتمان می شد . آیات قرآن را هتک می کردند ، دگرگون می ساختند ، کتمان می کردند ؛
و قرآن دیگر از حجّیت (و اعتبار در عمل به آن) می افتاد .
اما باری تعالی می فرماید :
« إنّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّکرَ و إنّا لَهُ لَحافِظونَ »
ما قرآن را نازل کریدم و ما خود از آن محافظت می کنیم . (6)
خداوند این کتاب آسمانی را که باید تا ابد بماند و حجّت بر خلق باشد ، بدین طریق حفظ کرد ؛ یعنی آنچه را که مخالف هوای نفس زورمندان و خلفا بود ،
صراحتاً در این قرآن نیاورد ؛ بلکه از طریق حدیث پیامبر (ص) به امّت تبلیغ شد .
صراحتاً در این قرآن نیاورد ؛ بلکه از طریق حدیث پیامبر (ص) به امّت تبلیغ شد .
--------------------------------------------------------------------------------
1- الإسراء ، آیۀ 60 .
2- تفسیر الدر المنثور سیوطی ، 4/191 .
3- تاریخ طبری 7/11 ، ابن اثیر 3/47 ، ابن کثیر 8/220 و یعقوبی 2/251 .
4- تاریخ ابن کثیر 6/234 .
5- تاریخ یعقوبی 2/251-252 .
6- الحجر ، آیۀ 9 .
(8)