به نام خدا
سلام ، بلاخره بعد از یک غیبت نسبتا کبری دوباره خدا قسمت کرد سری به این انجمن معنوی اعتقادات بزنم ! البته با تجربیاتی بیشتر !
مطلبی نسبت به پیغمبر و قرآن خواندم که بسیار مرا به فکر فرو برد !
شرح مطلب به این شکل است :
ظاهرا پیامبر (ص) پسرخوانده ای به نام زید داشتند ، و فرزند خوانده ایشان همسری به نام زینب داشت ، حالا من نمی دانم تحت چه عواملی زید از زینب جدا می شود ، و پیغمبر با زینب ازداج می کند ، یعنی با همسر مطلقه ی فرزند خوانده اش !
بعد که از چرای این موضوع سوال می شود ، می گویند پیغمبر می خواست بگوید و امت یاد بدهد که با همسر فرزند خوانده هم می شود ازدواج کرد !
حالا سوال اینجاست که چرا پیامبر (ص) این امور را عملی انجام می دادند ؟ مثلا نمی شد خد ایشان به اصحاب بگویند ؟
این هم اصل متن :
Please Login or Register to see this code
شبهه ای در مورد ازدواج پیامبر با همسر فرزند خوانده اش
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 109
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۰:۱۸ ق.ظ
- محل اقامت: alihslc@yahoo.com
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 19 بار
- تماس:
-
- پست: 240
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 200 بار
- سپاسهای دریافتی: 440 بار
- تماس:
سلام
قبل از اینکه این سوال جواب داده بشه بفرمایید:
اول این که این متن رو از کجا اوردین؟؟؟
حسابی عصمت پیامبر رو برده زیر سوال..... بماند باقی تفسیرهایی که از این ایه شده است
بعد هم ... بماند برای بعد
قبل از اینکه این سوال جواب داده بشه بفرمایید:
اول این که این متن رو از کجا اوردین؟؟؟
حسابی عصمت پیامبر رو برده زیر سوال..... بماند باقی تفسیرهایی که از این ایه شده است
محمد روزی برای دیدار با زید به منزل او میرود و زینب را در خانه و عریان میبیند و علاقه مند به او میشود. این علاقه مند شدن در این آیه نیز آمده است، محمد چیزی را در دل خود پنهان میکرده است. البته ظاهرا چندان هم پنهان کاری در کار نبوده است. محمد سر انجام باعث میشود تا زید زن خود زینب را طلاق دهد و پیامبر 58 ساله با زینب 35 ساله ازدواج میکند.
بعد هم ... بماند برای بعد
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
-
- پست: 109
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۰:۱۸ ق.ظ
- محل اقامت: alihslc@yahoo.com
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 19 بار
- تماس:
به نام خدا
نسیم عزیز ، فکر نمی کنم این موضوع اهمیتی داشته باشه ، به هر حال از یکی از سایت های ضد دین ( نه تنها دین اسلام ، کلا ناباور نسبت به خدا) پیدا کردم ، من متاسفانه یا خوشبخانه عادت ندارم که فقط نوشته های یک طرفه را مطالعه کنم ، هم نظرات موافق را می خوانم و هم نظرات مخالف را !
در هر صورت منتظر پاسخ هستم!
یا حق
نسیم عزیز ، فکر نمی کنم این موضوع اهمیتی داشته باشه ، به هر حال از یکی از سایت های ضد دین ( نه تنها دین اسلام ، کلا ناباور نسبت به خدا) پیدا کردم ، من متاسفانه یا خوشبخانه عادت ندارم که فقط نوشته های یک طرفه را مطالعه کنم ، هم نظرات موافق را می خوانم و هم نظرات مخالف را !
در هر صورت منتظر پاسخ هستم!
یا حق
جراَت اندیشیدن داشته باش!
{کانت}
{کانت}
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
به نام خدا
با سلام و آرزوی قبولی طاعات همه دوستان غایب و حاضر
ابتدا باید عرض کنم جریان ازدواج زید با زینب به دستور خداوند متعال صورت پذیرفت ، و ازدواج دوباره ایشان با پیامبر اکرم (ص) نیز به دستور خدای متعال .
(طبق ایه 36 که تاکید دارد وقتی خداوند دستوری می دهد و تصمیمی می گیرد نباید مخالفت کرد) چرا که زینب با این ازدواج موافق نبود و وقتی این ایه نازل شد
اعلام رضایت نمود . (مخالفتش هم به دلیل منطقی نبود فقط دوست نداشت با عبد و غلام ازدواج کند که آن هم رفع شد)
اینکه خداوند چه می توانست بکند و چه کرد ، به مخلوق ربطی ندارد . خود بهتر صلاح می داند با اعرابی که خوی جاهلیت در تمام روح
و جانشان تنیده چگونه رفتار کند . لذا چنین کاری انجام گرفت . و حکمت هایش نزد خداست .
پس اولا ربطی به سن و سال پیامبر(ص) ندارد و ثانیا سایر برداشت هایی که می شود جز ظن نیست .
چرا که فقط یکی از حکمت های این ازدواج ، آموزش چنین مسائلی ذکر شده است ، و ما از سایر حکمت های آن بی خبریم !
خشیتی که در آیه آمده است بخاطر این بود که پیامبر (ص) بیم داشت مردم عرب جاهل این حکم را نپذیرند (ازدواج با همسر فرزند خوانده) و هیچ ربطی
به تفسیری که شما نقل قول کردید ندارد . چیزی که در دل پنهان می کرد نگرانی از سرکشی مردم جاهل بود . (به استناد ایه 39 که تاکید می کند
در تبلیغ امر الهی نباید از هیچ کسی خشیت داشت جز خدا) باز هم عرض می کنم که خشیت پیامبر نه به خاطر ضعف بود ، بلکه از روی شفقت زیاد
و نگرانی از اینکه پیام خداوند به کمال تبلیغ شود .
مطلب اخر اینکه ، این مزخرفاتی که در تفسیر آیه ذکر شده است ، همگی توسط دار و دسته حدیث ساز خلفا ساخته شده
و در ادامه جریان شکستن شخصیت پیامبر(ص) صورت گرفته است . از امثالی چون عایشه و ابوهریره و کعب الاحبار و تمیم داری و اعوانشان .
که متاسفانه از کتب تفسیری اهل تسنن به برخی کتب شیعه نیز راه یافته است که جز اباطیل چیز دیگری نیست .
چرا که مخالف کتاب و سنت قطعی و عصمت پیامبر(ص) می باشد .
برای آشنایی بیشتر با این گونه روایات جعلی توصیه می کنم حتما کتاب نقش ائمه (ع) در احیای دین جلد اول را مطالعه نمایید . و نیز نقش عایشه در تاریخ اسلام .
موفق باشید
با سلام و آرزوی قبولی طاعات همه دوستان غایب و حاضر
ابتدا باید عرض کنم جریان ازدواج زید با زینب به دستور خداوند متعال صورت پذیرفت ، و ازدواج دوباره ایشان با پیامبر اکرم (ص) نیز به دستور خدای متعال .
(طبق ایه 36 که تاکید دارد وقتی خداوند دستوری می دهد و تصمیمی می گیرد نباید مخالفت کرد) چرا که زینب با این ازدواج موافق نبود و وقتی این ایه نازل شد
اعلام رضایت نمود . (مخالفتش هم به دلیل منطقی نبود فقط دوست نداشت با عبد و غلام ازدواج کند که آن هم رفع شد)
اینکه خداوند چه می توانست بکند و چه کرد ، به مخلوق ربطی ندارد . خود بهتر صلاح می داند با اعرابی که خوی جاهلیت در تمام روح
و جانشان تنیده چگونه رفتار کند . لذا چنین کاری انجام گرفت . و حکمت هایش نزد خداست .
پس اولا ربطی به سن و سال پیامبر(ص) ندارد و ثانیا سایر برداشت هایی که می شود جز ظن نیست .
چرا که فقط یکی از حکمت های این ازدواج ، آموزش چنین مسائلی ذکر شده است ، و ما از سایر حکمت های آن بی خبریم !
خشیتی که در آیه آمده است بخاطر این بود که پیامبر (ص) بیم داشت مردم عرب جاهل این حکم را نپذیرند (ازدواج با همسر فرزند خوانده) و هیچ ربطی
به تفسیری که شما نقل قول کردید ندارد . چیزی که در دل پنهان می کرد نگرانی از سرکشی مردم جاهل بود . (به استناد ایه 39 که تاکید می کند
در تبلیغ امر الهی نباید از هیچ کسی خشیت داشت جز خدا) باز هم عرض می کنم که خشیت پیامبر نه به خاطر ضعف بود ، بلکه از روی شفقت زیاد
و نگرانی از اینکه پیام خداوند به کمال تبلیغ شود .
مطلب اخر اینکه ، این مزخرفاتی که در تفسیر آیه ذکر شده است ، همگی توسط دار و دسته حدیث ساز خلفا ساخته شده
و در ادامه جریان شکستن شخصیت پیامبر(ص) صورت گرفته است . از امثالی چون عایشه و ابوهریره و کعب الاحبار و تمیم داری و اعوانشان .
که متاسفانه از کتب تفسیری اهل تسنن به برخی کتب شیعه نیز راه یافته است که جز اباطیل چیز دیگری نیست .
چرا که مخالف کتاب و سنت قطعی و عصمت پیامبر(ص) می باشد .
برای آشنایی بیشتر با این گونه روایات جعلی توصیه می کنم حتما کتاب نقش ائمه (ع) در احیای دین جلد اول را مطالعه نمایید . و نیز نقش عایشه در تاریخ اسلام .
موفق باشید
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 270
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
- محل اقامت: کره زمین
- سپاسهای ارسالی: 194 بار
- سپاسهای دریافتی: 797 بار
- تماس:
افسانه يا حقيقت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست عزيز
با آرزوي قبولي طاعات و عبادات و ممنون از پاسخ دوستان
همه ما مي دانيم و معتقديم که بر پیامبر در انجام دادن آنچه خدا بر او واجب کرده است حرجی نیست، همچنان که خدا
برای پیامبران پیشین نیز چنین سنتی نهاده بود و فرمان خدا فرمانی است بیهیچ زیاده و نقصان.
با تمام صراحتی که قرآن درباره این ازدواج به خرج داده و هدف از آن را بهخوبی تبیین کردهاست، باز این داستان، معرکة خیال
پردازیهای عدهای بیماردل قرار گرفتهاست تا از این ازدواج، افسانههایی همچون افسانة هزار و یک شب بیافریند.
نمونههایی از این افسانهها به قرار ذیل است:
حدیث 1. طبری در تفسیر خود از فرزند وهب بن منبه و او از فرزند زید نقل کرده است که:
«پیامبر اسلام، دختر عمه خود، زینب بنت جحش را به تزویج زید بن حارثه درآورده بود. روزی رسول خدا برای ملاقات زید به
منزل او رفت و سراغ وی را گرفت. در مقابل در خانة زید پردهای از رشتههای مو آویخته شده بود. در این حال نسیمی وزید و
پردة خانه را کنار زد و چشم پیامبر به زینب افتاد که داخل حجره و بدون جامه بود. پیامبر از زیبایی منظر او به شگفت آمد و
محبت زینب در دلش جای گرفت. زینب نیز خود دریافت که در قلب آن حضرت جای گرفته؛ بنابراین هنگامی که زید به خانه آمد،
او را از این ماجرا با خبر کرد. زید تصمیم گرفت تا زینب را طلاق دهد، اما پیامبر او را از این کار بازداشت و فرمود همسرت را
نگهدار و از خدا بترس، حال آنکه در دل به این طلاق راضی بود، ولی از ترس سرزنش مردم آن را کتمان میکرد؛ که در همین
اثنا این آیات – مورد بحث – نازل شد.»
حدیث 2. در تفسیر «معالم التنزیل»، این داستان با صحنه پردازی ویژهای به تصویر کشیده شده و این گونه نقل شده است:
«روزی رسول خدا به ملاقات زید رفته بود که ناگهان چشمش به زینب افتادف در حالی که وی جامهای بر تن داشت و تمام قد
ایستاده بود. پیامبر از زیبایی زینب که زنی سفیدگون بود و از زیباترین زنان قریش به شمار میآمد، به شگفت آمد و محبت
وی در دل او جای گرفت و بگفت: منزه است آن خدایی که دلها را برمیگرداند. آنگاه از خانه زید بازگشت. زمانی که زید
سررسید و زینب ماجرا را برای وی بازگفت، زید از منظور پیامبر آگاه شد و از آن هنگام به بعد بود که نسبت به زینب
بیرغبت شد و نزد پیامبرآمد و گفت: من تصمیم گرفتهام از همسر خود جدا شوم. پیامبر فرمود: آیا از او بدی دیدهای؟
گفت: یا رسول الله به خدا سوگند چنین نیست و از او جز خوبی ندیدهام، اما او افتخاراتش را به رخ من میکشد و با زبانش
مرا آزرده میسازد. پیامبر به وی فرمود: همسرت را نگاه دار و از خدا دربارة وی بترس.»
انعکاس داستان ازدواج پیامبر با زینب در آثار مستشرقان
متأسفانه چنین پیرایههایی که در بطون تفاسیر و کتب روایی راه یافته، خوراک تبلیغاتی مناسبی در اختیار فرصتطلبان و
مستشرقان قرار داده است، و آنها با خیال پردازیهای مخصوص خود، به این ازدواج رنگ عشق و دلباختگی عجیبی دادهاند و
این افسانة بیپایه را مطابق امیال نفسانی خود گسترش دادهاند و چهرة پیامبر اسلام را به سان فردی ضعیف النفس و
شهوتران ترسیم کردهاند.
دکتر محمد حسین هیکل در این باره میگوید:
«خاورشناسان هنگامی که از این موضوع سخن میرانند عنان خیال را از دست میدهند و آن چنان نسبتهای شهوانی و
دروغینی بر ساحت پیامبر میبندند که خامه از نگارش آن شرم دارد. امثال این تصورها که از مبدعات خیال است در گفتار
مویر، درمنگهام، واشنگتن ارونگ، لامانس و سایر خاورشناسان و مبلغان مسیحی دیده و میشود و متاسفانه تمام آنها در
نقلهای خود بر مطالبی که در بعضی کتابهای سیره و بسیاری از کتابهای حدیث آمده اعتماد کردهاند و طبق تصورهای
خود درباره محمد و روابط او با زنان، قصههای خیالی بافتهاند.»
در اینجا تنها به نمونهای از هرزهگوییهای یکی از میسیونرهای مسیحی اشاره میکنیم که وقیحانه به ساحت دو پیامبر
بزرگ الهی توهین روا میدارد و میگوید:
«آری، داوود در گناه زنا واقع شد! لکن بین دو داستان – پیامبر و داوود – فرقی واضح و بزرگ است؛ چه، داوود همسر فرزند
خود را نگرفت.»
نقد و برسی روایات اسراییلی پیرامون ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش
به طور مسلم کسانی که با سیرة پاک پیامبر اسلام آشنایی دارند، چنین داستانهایی را زاییدة خیال و اوهام دانسته، آن را با
موازین قطعی و عقلی و با روش ومنش رسول خدا کاملاً مخالف و مباین میدانند. در تکذیب این افسانههای موهوم می
توان به شواهد و دلایلی روشن استناد کرد؛ از جمله:
1.زینب دختر عمه پیامبر بود و در محیط خانوادگی تقریباً با او بزرگ شده بود. پیامبر شخصاً او را برای زید خواستگاری کرد.
اگر زینب جمال فوقالعادهای داشت و فرضاً جمال او توجه حضرت را جلب کرده بود، نه جمالش امری مخفی بود که پیامبر
پیش از این از آن مطلع نباشد و نه ازدواج با او قبل از این ماجرا مشکلی داشت. علاوه بر این زینب از آنجا که از خانوادهای
سرشناس و زید بردهای آزادشده بود، هیچ گونه تمایلی برای ازدواج با زید نشان نمیداد و خود و برادرش با چنین ازدواجی
مخالف بودند. زینب ترجیح میداد همسر پیامبر شود، به طوری که وقتی پیامبر به خواستگاری او برای زید رفت، ازآنجا که
تصور میکرد پیامبر قصد ازدواج با او را دارد مسرور شد،اما چون از نیت پیامبر برای خواستگاری زینب برای فرزندخواندهاش،
زید، مطلع شد، پاسخ رد داد،که پس از آن با نزول آیة 36 سوره احزاب و امر به تسلیم در برابر فرمان خدا و پیامبر، تن به
ازدواج با زید داد.
در این آیه خطاب به زینب آمده است: « و ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی الله و رسوله أمراً أن یکون لهم الخیره من أمرهم
و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالاً مبیناً». ( هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و پیامبرش در کاری حکمی
کردند، آنها را در آن کارشان اختیاری باشد. هرکه از خدا و پیامبرش نافرمانی کند، سخت در گمراهی افتاده است.)
با این مقدمات، چه جای این توهم که پیامبر از جمال زینب با خبر نباشد و چه جای این پندار باطل که تمایل ازدواج با او را
داشته باشد و نتواند اقدام کند؟!
2. هنگامی که زید برای طلاق دادن همسرش زینب به پیامبر مراجعه میکند، حضرت بارها او را نصیحت میکند و مانع این
طلاق میشود. این خود شاهد دیگری بر نفی این افسانههاست.
3. از سوی دیگر قرآن با صراحت، هدف این ازدواج را بیان کرده تا جایی برای چنین گفت و گوها و سخنان بیپایهای نباشد.
خداوند متعال میفرماید:
«لکی لایکون علی المومنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهن وطراً». (آیة37 سورة احزاب) (تا مؤمنان را در زناشویی با
زنان فرزندخواندگان خود، اگر حاجت خویش از او بگزارده باشند، منعی نباشد.)
به این ترتیب، قرآن برای رفع هرگونه ابهام با صراحت تمام، هدف اصلی این ازدواج را که شکستن یک سنت جاهلی است،
بیان میدارد، چراکه در دوران جاهلی، فرزندخواندگان را چون فرزند میشمرند و بر این اساس به آنان ارث تعلق میگرفت و
از ازدواج با همسران مطلقة پسرخواندهها نیز خودداری میکردند. این خود نشانگر آن است که ازدواجهای متعدد پیامبر امر
سادهای نبود، بلکه هدفهایی را تعقیب می کرد که در سرنوشت مکتب او اثر داشت.
4. در این آیات آمده است که خدا به پیامبر می گوید: «از مردم میترسیدی، حال آن که خدا از هر کس دیگر سزاوارتر بود که
از او بترسی.» مسئله ترس از خدا نشان میدهد که این ازدواج به عنوان یک وظیفه تلقی شدهاست و پیامبر باید به خاطر
پروردگار، ملاحظات شخصی را کنار گذارد تا هدفی مقدس تامین شود، هر چند به قیمت زخم زبان کوردلان و افسانه
بافیهای منافقان دیروز و غرضورزان امروز تمام شود. این بهای سنگینی بود که پیامبر در مقابل اطاعت فرمان خدا و
شکستن یک سنت غلط پرداخت..
سرچشمة افسانههای باطل پیرامون این ازدواج
«محمد ابوزهره» طی تحقیقی به ریشه یابی این خرافات پرداخته، میگوید:
«این قصه از مجعولات یوحنای دمشقی مسیحی است، که آن را در دوران بنیامیه جعل کرده است. وی در معنای این
آیات – یعنی آیات 37 و 38 سوره احزاب – به دروغ توسل جست و میگفت: «وقتی چشم پیامبر به زینب همسر زید افتاد،
عشق او به دلش نشست و دلباختة او شد. بنابراین تصمیم به ازدواج با او را گرفت و …» این افترا میان پیروان تابعین رواج
یافت، به گونهای که آن را به قتاده نسبت دادند و ابن جریر طبری نیز این داستان را تلقی به قبول کرد – و در کتب خود نقل
کرد – و فخر رازی هم آن را طرد نکرد. اما بدون شک، این زشتترین افترایی است که بر آن حضرت بستهاند، و با سیاق آیه و
سجایای اخلاقی رسول خدا کاملاً منافات دارد، و در کتب صحاح، اثری از این داستان به چشم نمیخورد، و از صحابه نیز
روایتی در تایید آن- داستانهای خرافی- وارد نشده است.»
حقیقت ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش
پارهای از مفسران در تفسیر این کلام الهی که میفرماید:
« تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی الناس والله احق أن تخشئه». (در حالیکه در دل خود آنچه را خدا آشکار ساخت،
مخفی داشته بودی و ازمردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی.»
به خاطر برداشتهای نادرست و لغزشهایی که در فهم مقصود حقیقی آیه مذکور مرتکب شدهاند، بهانههایی به دست فرصت
طلبان دادهاند، حال آنکه قراینی که در خود آیه و شان نزول آیات یاد شده وجود دارد، بخوبی از مفهوم این آیه پرده برمیدارد؛
زیرا پیامبر در نظر داشت که اگر میان زید و زینب که از ابتدا با یکدیگر سازش نداشتند، تفاهم برقرار نشد و کارشان به طلاق و
جدایی انجامید، برای جبران این شکست که دامنگیر دختر عمهاش زینب شده که حتی بردهای آزاد شده او را طلاق داده،
وی را به همسری خود برگزیند. ولی از این بیم داشت که از دو جهت مردم بر وی خرده گیرند و مخالفان جنجال بر پا کنند.
نخست اینکه «زید»، پسر خواندة پیامبر بود و مطابق یک سنت جاهلی، پسر خوانده تمام احکام پسر را داشت. از جمله
اینکه ازدواج با همسر مطلقة پسر خوانده را حرام میپنداشتند. دیگر اینکه ازدواج با همسر مطلقه برده آزاد شدهای، مانند
زید، در میان افرادی که هنوز وابستگیها و دلبستگیهای جهالت و جاهلیت رهایشان نکرده بود، عیب و ننگ به شمار
میآمد؛ چرا که طبق اعتقاد آنها، این کار، پیامبر را با یک برده همردیف قرار میداد.
باید توجه داشت، ازآنجا که در آیة 39 همین سوره-سورة احزاب- میفرماید: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون
احداً الا الله و کفی بالله حسیباً ». (کسانی که پیامهای خدا را میرسانند و از او میترسند و از هیچکس جز او نمیترسند،
خدا برای حساب کردن اعمالشان کافی است.)،چنین برمیآید که ترس از مردم در جمله مورد بحث این نبوده که آن حضرت از
جان خود میترسیده، بلکه ترسش از خدا و مربوط به دین او بود. یعنی میترسید مردم به خاطر ازدواجش با همسر زید او را
سرزنش کنند و از دین الهی برگردند. پیامبر این ترس را در دل پنهان میداشت، چون می ترسید اگر آن را اظهار کند، مردم او
را سرزنش کنند و بیماردلان جنجال به راه اندازند که چرا همسر پسرت را گرفتهای و در نتیجه ایمان عوام هم سست شود.
این ترس همانگونه که ملاحظه میشود، ترس مشروعی بوده نه مذموم؛ چون در حقیقت ترس برای خدای سبحان بود؛ از
این رو می بینیم که در آیة 40 همین سوره چنین می فرماید که:«ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم
النبین و کان الله بکل شیء علیماً ».(محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست. او رسول خدا و خاتم پیامبران است و خدا به
هر چیزی داناست.) و بدین سان رسماً مشخص می کند که هدف از این ازدواج مبارزه با سنت غلطی بود که در میان
جاهلان شبه جزیره رائج شده بود مبنی بر اینکه تفاوتی میان فرزند و فرزندخوانده قائل نبودند و در ارث و محرمیت و نسبت
میان این دو یکسان می نگریستند.
اما به هر حال، پیامبر از ناحیه خدا مامور بود به اینکه این سنت غلط را طرد کند و از این تعبیر آیه که میفرماید:« فلما قضی
زید منها وطراً زوجناکها لکی لا یکون علی المؤمنین حرج فی أزواج أدعیائهم اذا قضوا منهن وطراً و کان أمر الله مفعولاً »
(پس چون زید از اوحاجت خویش بگزارد، به همسری تواش درآوردیم، تا مؤمنان را در زناشویی با زنان فرزند خواندگان خود، اگر
حاجت خویش از او بگزارده باشند(طلاق داده باشند.)، منعی نباشد و حکم خداوند شدنی است.) بخوبی پیداست که گویی
ازدواج با زینب از اراده و اختیار رسول خدا خارج بود و این کار طبق مشیت الهی رقم خورده است.
ناگفته پیداست که سنت شکنی و برچیدن آداب ورسوم خرافی و غیر انسانی، همواره با سر و صدا توام است وپیامبران
هرگز نباید به این سروصداها اعتنا کنند. بنابراین در ادامه آیة 38 همین سوره آمده است:« سنه الله فی الذین خلوا من قبل
و کان امر الله قدراً مقدوراً ». (همچنان که خدا برای پیامبران پیشین نیز چنین سنتی (سنت مقابله و مبارزه با خرافات و
رسوم موهومی) نهاده بود و فرمان خدا فرمانی است بی هیچ زیاده و نقصان. )خداوند متعال در این آیه پیامبر را دلگرمی
می دهد که تنها تو نیستی که گرفتار این جنجالها و مشکلها شدهای، بلکه همه انبیا به هنگام شکستن سنتهای غلط
جوامع، گرفتار این مصائب بوده اند.
جالب اینکه در برخی تفاسیر آمده است که پیامبر اسلام در مورد ازدواج با زینب آن چنان دعوت عامی برای صرف غذا از
مردم به عمل آورد که درمورد هیچ یک از همسرانش سابقه نداشت.
گویا آن حضرت با این کار میخواست نشان دهد که به هیچ وجه مرعوب نسبتهای خرافی محیط نیست؛ بلکه به اجرای این
دستور الهی افتخار میکند. به علاوه در نظر داشت که از این راه آوازه شکستن این سنت جاهلی را به گوش همگان در
سراسر جزیره العرب برساند.
اميدوارم شبهه اي که در مورد اين آيه داشتي با مطالعه اين مطالب بر طرف شده باشد
بر گرفته از کتاب :محمد پيامبر خداوند
نويسنده :محمد مهدي توکلي
با آرزوي قبولي طاعات و عبادات و ممنون از پاسخ دوستان
همه ما مي دانيم و معتقديم که بر پیامبر در انجام دادن آنچه خدا بر او واجب کرده است حرجی نیست، همچنان که خدا
برای پیامبران پیشین نیز چنین سنتی نهاده بود و فرمان خدا فرمانی است بیهیچ زیاده و نقصان.
با تمام صراحتی که قرآن درباره این ازدواج به خرج داده و هدف از آن را بهخوبی تبیین کردهاست، باز این داستان، معرکة خیال
پردازیهای عدهای بیماردل قرار گرفتهاست تا از این ازدواج، افسانههایی همچون افسانة هزار و یک شب بیافریند.
نمونههایی از این افسانهها به قرار ذیل است:
حدیث 1. طبری در تفسیر خود از فرزند وهب بن منبه و او از فرزند زید نقل کرده است که:
«پیامبر اسلام، دختر عمه خود، زینب بنت جحش را به تزویج زید بن حارثه درآورده بود. روزی رسول خدا برای ملاقات زید به
منزل او رفت و سراغ وی را گرفت. در مقابل در خانة زید پردهای از رشتههای مو آویخته شده بود. در این حال نسیمی وزید و
پردة خانه را کنار زد و چشم پیامبر به زینب افتاد که داخل حجره و بدون جامه بود. پیامبر از زیبایی منظر او به شگفت آمد و
محبت زینب در دلش جای گرفت. زینب نیز خود دریافت که در قلب آن حضرت جای گرفته؛ بنابراین هنگامی که زید به خانه آمد،
او را از این ماجرا با خبر کرد. زید تصمیم گرفت تا زینب را طلاق دهد، اما پیامبر او را از این کار بازداشت و فرمود همسرت را
نگهدار و از خدا بترس، حال آنکه در دل به این طلاق راضی بود، ولی از ترس سرزنش مردم آن را کتمان میکرد؛ که در همین
اثنا این آیات – مورد بحث – نازل شد.»
حدیث 2. در تفسیر «معالم التنزیل»، این داستان با صحنه پردازی ویژهای به تصویر کشیده شده و این گونه نقل شده است:
«روزی رسول خدا به ملاقات زید رفته بود که ناگهان چشمش به زینب افتادف در حالی که وی جامهای بر تن داشت و تمام قد
ایستاده بود. پیامبر از زیبایی زینب که زنی سفیدگون بود و از زیباترین زنان قریش به شمار میآمد، به شگفت آمد و محبت
وی در دل او جای گرفت و بگفت: منزه است آن خدایی که دلها را برمیگرداند. آنگاه از خانه زید بازگشت. زمانی که زید
سررسید و زینب ماجرا را برای وی بازگفت، زید از منظور پیامبر آگاه شد و از آن هنگام به بعد بود که نسبت به زینب
بیرغبت شد و نزد پیامبرآمد و گفت: من تصمیم گرفتهام از همسر خود جدا شوم. پیامبر فرمود: آیا از او بدی دیدهای؟
گفت: یا رسول الله به خدا سوگند چنین نیست و از او جز خوبی ندیدهام، اما او افتخاراتش را به رخ من میکشد و با زبانش
مرا آزرده میسازد. پیامبر به وی فرمود: همسرت را نگاه دار و از خدا دربارة وی بترس.»
انعکاس داستان ازدواج پیامبر با زینب در آثار مستشرقان
متأسفانه چنین پیرایههایی که در بطون تفاسیر و کتب روایی راه یافته، خوراک تبلیغاتی مناسبی در اختیار فرصتطلبان و
مستشرقان قرار داده است، و آنها با خیال پردازیهای مخصوص خود، به این ازدواج رنگ عشق و دلباختگی عجیبی دادهاند و
این افسانة بیپایه را مطابق امیال نفسانی خود گسترش دادهاند و چهرة پیامبر اسلام را به سان فردی ضعیف النفس و
شهوتران ترسیم کردهاند.
دکتر محمد حسین هیکل در این باره میگوید:
«خاورشناسان هنگامی که از این موضوع سخن میرانند عنان خیال را از دست میدهند و آن چنان نسبتهای شهوانی و
دروغینی بر ساحت پیامبر میبندند که خامه از نگارش آن شرم دارد. امثال این تصورها که از مبدعات خیال است در گفتار
مویر، درمنگهام، واشنگتن ارونگ، لامانس و سایر خاورشناسان و مبلغان مسیحی دیده و میشود و متاسفانه تمام آنها در
نقلهای خود بر مطالبی که در بعضی کتابهای سیره و بسیاری از کتابهای حدیث آمده اعتماد کردهاند و طبق تصورهای
خود درباره محمد و روابط او با زنان، قصههای خیالی بافتهاند.»
در اینجا تنها به نمونهای از هرزهگوییهای یکی از میسیونرهای مسیحی اشاره میکنیم که وقیحانه به ساحت دو پیامبر
بزرگ الهی توهین روا میدارد و میگوید:
«آری، داوود در گناه زنا واقع شد! لکن بین دو داستان – پیامبر و داوود – فرقی واضح و بزرگ است؛ چه، داوود همسر فرزند
خود را نگرفت.»
نقد و برسی روایات اسراییلی پیرامون ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش
به طور مسلم کسانی که با سیرة پاک پیامبر اسلام آشنایی دارند، چنین داستانهایی را زاییدة خیال و اوهام دانسته، آن را با
موازین قطعی و عقلی و با روش ومنش رسول خدا کاملاً مخالف و مباین میدانند. در تکذیب این افسانههای موهوم می
توان به شواهد و دلایلی روشن استناد کرد؛ از جمله:
1.زینب دختر عمه پیامبر بود و در محیط خانوادگی تقریباً با او بزرگ شده بود. پیامبر شخصاً او را برای زید خواستگاری کرد.
اگر زینب جمال فوقالعادهای داشت و فرضاً جمال او توجه حضرت را جلب کرده بود، نه جمالش امری مخفی بود که پیامبر
پیش از این از آن مطلع نباشد و نه ازدواج با او قبل از این ماجرا مشکلی داشت. علاوه بر این زینب از آنجا که از خانوادهای
سرشناس و زید بردهای آزادشده بود، هیچ گونه تمایلی برای ازدواج با زید نشان نمیداد و خود و برادرش با چنین ازدواجی
مخالف بودند. زینب ترجیح میداد همسر پیامبر شود، به طوری که وقتی پیامبر به خواستگاری او برای زید رفت، ازآنجا که
تصور میکرد پیامبر قصد ازدواج با او را دارد مسرور شد،اما چون از نیت پیامبر برای خواستگاری زینب برای فرزندخواندهاش،
زید، مطلع شد، پاسخ رد داد،که پس از آن با نزول آیة 36 سوره احزاب و امر به تسلیم در برابر فرمان خدا و پیامبر، تن به
ازدواج با زید داد.
در این آیه خطاب به زینب آمده است: « و ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی الله و رسوله أمراً أن یکون لهم الخیره من أمرهم
و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالاً مبیناً». ( هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و پیامبرش در کاری حکمی
کردند، آنها را در آن کارشان اختیاری باشد. هرکه از خدا و پیامبرش نافرمانی کند، سخت در گمراهی افتاده است.)
با این مقدمات، چه جای این توهم که پیامبر از جمال زینب با خبر نباشد و چه جای این پندار باطل که تمایل ازدواج با او را
داشته باشد و نتواند اقدام کند؟!
2. هنگامی که زید برای طلاق دادن همسرش زینب به پیامبر مراجعه میکند، حضرت بارها او را نصیحت میکند و مانع این
طلاق میشود. این خود شاهد دیگری بر نفی این افسانههاست.
3. از سوی دیگر قرآن با صراحت، هدف این ازدواج را بیان کرده تا جایی برای چنین گفت و گوها و سخنان بیپایهای نباشد.
خداوند متعال میفرماید:
«لکی لایکون علی المومنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهن وطراً». (آیة37 سورة احزاب) (تا مؤمنان را در زناشویی با
زنان فرزندخواندگان خود، اگر حاجت خویش از او بگزارده باشند، منعی نباشد.)
به این ترتیب، قرآن برای رفع هرگونه ابهام با صراحت تمام، هدف اصلی این ازدواج را که شکستن یک سنت جاهلی است،
بیان میدارد، چراکه در دوران جاهلی، فرزندخواندگان را چون فرزند میشمرند و بر این اساس به آنان ارث تعلق میگرفت و
از ازدواج با همسران مطلقة پسرخواندهها نیز خودداری میکردند. این خود نشانگر آن است که ازدواجهای متعدد پیامبر امر
سادهای نبود، بلکه هدفهایی را تعقیب می کرد که در سرنوشت مکتب او اثر داشت.
4. در این آیات آمده است که خدا به پیامبر می گوید: «از مردم میترسیدی، حال آن که خدا از هر کس دیگر سزاوارتر بود که
از او بترسی.» مسئله ترس از خدا نشان میدهد که این ازدواج به عنوان یک وظیفه تلقی شدهاست و پیامبر باید به خاطر
پروردگار، ملاحظات شخصی را کنار گذارد تا هدفی مقدس تامین شود، هر چند به قیمت زخم زبان کوردلان و افسانه
بافیهای منافقان دیروز و غرضورزان امروز تمام شود. این بهای سنگینی بود که پیامبر در مقابل اطاعت فرمان خدا و
شکستن یک سنت غلط پرداخت..
سرچشمة افسانههای باطل پیرامون این ازدواج
«محمد ابوزهره» طی تحقیقی به ریشه یابی این خرافات پرداخته، میگوید:
«این قصه از مجعولات یوحنای دمشقی مسیحی است، که آن را در دوران بنیامیه جعل کرده است. وی در معنای این
آیات – یعنی آیات 37 و 38 سوره احزاب – به دروغ توسل جست و میگفت: «وقتی چشم پیامبر به زینب همسر زید افتاد،
عشق او به دلش نشست و دلباختة او شد. بنابراین تصمیم به ازدواج با او را گرفت و …» این افترا میان پیروان تابعین رواج
یافت، به گونهای که آن را به قتاده نسبت دادند و ابن جریر طبری نیز این داستان را تلقی به قبول کرد – و در کتب خود نقل
کرد – و فخر رازی هم آن را طرد نکرد. اما بدون شک، این زشتترین افترایی است که بر آن حضرت بستهاند، و با سیاق آیه و
سجایای اخلاقی رسول خدا کاملاً منافات دارد، و در کتب صحاح، اثری از این داستان به چشم نمیخورد، و از صحابه نیز
روایتی در تایید آن- داستانهای خرافی- وارد نشده است.»
حقیقت ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش
پارهای از مفسران در تفسیر این کلام الهی که میفرماید:
« تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی الناس والله احق أن تخشئه». (در حالیکه در دل خود آنچه را خدا آشکار ساخت،
مخفی داشته بودی و ازمردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی.»
به خاطر برداشتهای نادرست و لغزشهایی که در فهم مقصود حقیقی آیه مذکور مرتکب شدهاند، بهانههایی به دست فرصت
طلبان دادهاند، حال آنکه قراینی که در خود آیه و شان نزول آیات یاد شده وجود دارد، بخوبی از مفهوم این آیه پرده برمیدارد؛
زیرا پیامبر در نظر داشت که اگر میان زید و زینب که از ابتدا با یکدیگر سازش نداشتند، تفاهم برقرار نشد و کارشان به طلاق و
جدایی انجامید، برای جبران این شکست که دامنگیر دختر عمهاش زینب شده که حتی بردهای آزاد شده او را طلاق داده،
وی را به همسری خود برگزیند. ولی از این بیم داشت که از دو جهت مردم بر وی خرده گیرند و مخالفان جنجال بر پا کنند.
نخست اینکه «زید»، پسر خواندة پیامبر بود و مطابق یک سنت جاهلی، پسر خوانده تمام احکام پسر را داشت. از جمله
اینکه ازدواج با همسر مطلقة پسر خوانده را حرام میپنداشتند. دیگر اینکه ازدواج با همسر مطلقه برده آزاد شدهای، مانند
زید، در میان افرادی که هنوز وابستگیها و دلبستگیهای جهالت و جاهلیت رهایشان نکرده بود، عیب و ننگ به شمار
میآمد؛ چرا که طبق اعتقاد آنها، این کار، پیامبر را با یک برده همردیف قرار میداد.
باید توجه داشت، ازآنجا که در آیة 39 همین سوره-سورة احزاب- میفرماید: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون
احداً الا الله و کفی بالله حسیباً ». (کسانی که پیامهای خدا را میرسانند و از او میترسند و از هیچکس جز او نمیترسند،
خدا برای حساب کردن اعمالشان کافی است.)،چنین برمیآید که ترس از مردم در جمله مورد بحث این نبوده که آن حضرت از
جان خود میترسیده، بلکه ترسش از خدا و مربوط به دین او بود. یعنی میترسید مردم به خاطر ازدواجش با همسر زید او را
سرزنش کنند و از دین الهی برگردند. پیامبر این ترس را در دل پنهان میداشت، چون می ترسید اگر آن را اظهار کند، مردم او
را سرزنش کنند و بیماردلان جنجال به راه اندازند که چرا همسر پسرت را گرفتهای و در نتیجه ایمان عوام هم سست شود.
این ترس همانگونه که ملاحظه میشود، ترس مشروعی بوده نه مذموم؛ چون در حقیقت ترس برای خدای سبحان بود؛ از
این رو می بینیم که در آیة 40 همین سوره چنین می فرماید که:«ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم
النبین و کان الله بکل شیء علیماً ».(محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست. او رسول خدا و خاتم پیامبران است و خدا به
هر چیزی داناست.) و بدین سان رسماً مشخص می کند که هدف از این ازدواج مبارزه با سنت غلطی بود که در میان
جاهلان شبه جزیره رائج شده بود مبنی بر اینکه تفاوتی میان فرزند و فرزندخوانده قائل نبودند و در ارث و محرمیت و نسبت
میان این دو یکسان می نگریستند.
اما به هر حال، پیامبر از ناحیه خدا مامور بود به اینکه این سنت غلط را طرد کند و از این تعبیر آیه که میفرماید:« فلما قضی
زید منها وطراً زوجناکها لکی لا یکون علی المؤمنین حرج فی أزواج أدعیائهم اذا قضوا منهن وطراً و کان أمر الله مفعولاً »
(پس چون زید از اوحاجت خویش بگزارد، به همسری تواش درآوردیم، تا مؤمنان را در زناشویی با زنان فرزند خواندگان خود، اگر
حاجت خویش از او بگزارده باشند(طلاق داده باشند.)، منعی نباشد و حکم خداوند شدنی است.) بخوبی پیداست که گویی
ازدواج با زینب از اراده و اختیار رسول خدا خارج بود و این کار طبق مشیت الهی رقم خورده است.
ناگفته پیداست که سنت شکنی و برچیدن آداب ورسوم خرافی و غیر انسانی، همواره با سر و صدا توام است وپیامبران
هرگز نباید به این سروصداها اعتنا کنند. بنابراین در ادامه آیة 38 همین سوره آمده است:« سنه الله فی الذین خلوا من قبل
و کان امر الله قدراً مقدوراً ». (همچنان که خدا برای پیامبران پیشین نیز چنین سنتی (سنت مقابله و مبارزه با خرافات و
رسوم موهومی) نهاده بود و فرمان خدا فرمانی است بی هیچ زیاده و نقصان. )خداوند متعال در این آیه پیامبر را دلگرمی
می دهد که تنها تو نیستی که گرفتار این جنجالها و مشکلها شدهای، بلکه همه انبیا به هنگام شکستن سنتهای غلط
جوامع، گرفتار این مصائب بوده اند.
جالب اینکه در برخی تفاسیر آمده است که پیامبر اسلام در مورد ازدواج با زینب آن چنان دعوت عامی برای صرف غذا از
مردم به عمل آورد که درمورد هیچ یک از همسرانش سابقه نداشت.
گویا آن حضرت با این کار میخواست نشان دهد که به هیچ وجه مرعوب نسبتهای خرافی محیط نیست؛ بلکه به اجرای این
دستور الهی افتخار میکند. به علاوه در نظر داشت که از این راه آوازه شکستن این سنت جاهلی را به گوش همگان در
سراسر جزیره العرب برساند.
اميدوارم شبهه اي که در مورد اين آيه داشتي با مطالعه اين مطالب بر طرف شده باشد
بر گرفته از کتاب :محمد پيامبر خداوند
نويسنده :محمد مهدي توکلي
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
-
- پست: 240
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۸۶, ۱۱:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 200 بار
- سپاسهای دریافتی: 440 بار
- تماس:
دوست عزيز
پرستوي مهاجر
از پاسخ قاطع و مستند شما سپاسگزارم
و دوست گرامي alihslc
از سوال شما نيز. اما در ارتباط با سوال خودم ؛بنده هم مانند شما تمام نظرات را ميخوانم. با اين تفوات که دوست دارم هميشه منابع را هم ذکر کنم چون بسياري از کاربران علم و اگاهي شما را ندارند و بايد بيشتر برايشان توضيح داد. که با توضيحات جناب محمدعلي و پرستوي مهاجر اين ابهام بر طرف شد و حالا هر کس بخواهد پيگيري بيشتري بکند مي تواند
پرستوي مهاجر
از پاسخ قاطع و مستند شما سپاسگزارم
و دوست گرامي alihslc
از سوال شما نيز. اما در ارتباط با سوال خودم ؛بنده هم مانند شما تمام نظرات را ميخوانم. با اين تفوات که دوست دارم هميشه منابع را هم ذکر کنم چون بسياري از کاربران علم و اگاهي شما را ندارند و بايد بيشتر برايشان توضيح داد. که با توضيحات جناب محمدعلي و پرستوي مهاجر اين ابهام بر طرف شد و حالا هر کس بخواهد پيگيري بيشتري بکند مي تواند
خاک پایت سرمه چشم فلک یا فاطمه ( سلام الله علیها)
-
- پست: 1
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۹, ۱۰:۴۵ ق.ظ
Re: شبهه ای در مورد ازدواج پیامبر با همسر فرزند خوانده اش
با سلام و با تشكر از زحمات دوستان در روشنگري
جواب هاي دوستان به اين موضوع را مطالعه كردم ، اما از آنجايي كه اين مطلب هميشه فكر مرا مشغول مي كرده و در آن كاوش كردم ، از جوابهاي دوستان با كمال معذرت قانع نشدم.
آخر چگونه مي توان گفت كه خداوند فقط براي بيان يك دستور ساده از دستورات اسلام حكم به اين موضوع دهد كه زيد همسرش را طلاق دهد تا ايشان به همسري حضرت محمد (ص) درآيد ؟! آيا اين واقعاً با حكمت نامحدود خداوند جور در مي آيد كه، در حالي كه دستورات بسيار مهمتري ممكن است حتي به طور كامل در متن قرآن هم نيامده باشند، براي اين چنين دستور ساده اي اين چنين گزكي را به دست مخالفان پيامبر اسلام بدهد ؟! ... آيا واقعاً اين حكمت خداييست ؟ .. فكر مي كنم براي بحث كردن كمي بايد از جمود فكري خارج شويم تا جوابها اينقدر سطحي و آبكي نباشند .
جواب هاي دوستان به اين موضوع را مطالعه كردم ، اما از آنجايي كه اين مطلب هميشه فكر مرا مشغول مي كرده و در آن كاوش كردم ، از جوابهاي دوستان با كمال معذرت قانع نشدم.
آخر چگونه مي توان گفت كه خداوند فقط براي بيان يك دستور ساده از دستورات اسلام حكم به اين موضوع دهد كه زيد همسرش را طلاق دهد تا ايشان به همسري حضرت محمد (ص) درآيد ؟! آيا اين واقعاً با حكمت نامحدود خداوند جور در مي آيد كه، در حالي كه دستورات بسيار مهمتري ممكن است حتي به طور كامل در متن قرآن هم نيامده باشند، براي اين چنين دستور ساده اي اين چنين گزكي را به دست مخالفان پيامبر اسلام بدهد ؟! ... آيا واقعاً اين حكمت خداييست ؟ .. فكر مي كنم براي بحث كردن كمي بايد از جمود فكري خارج شويم تا جوابها اينقدر سطحي و آبكي نباشند .
-
- پست: 1
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۹, ۷:۰۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4 بار
- سپاسهای دریافتی: 1 بار
Re: شبهه ای در مورد ازدواج پیامبر با همسر فرزند خوانده اش
بسم الله
سلام دوست عزیز
شما که گفتی مطالعه کردی! باید یاد آوری کنم که هیچ وقت خدا دستور به جدا شدن زینب و زید نداد ، و اینو شما که می گی قرآن هم خوندی، نمی تونی از هیچ آیه ای استنباط کنی! بعد از جدا شدن این دو خدا دستور به ازدواج پیامبر با زینب رو داده و بقیه ی ماجرا که امیدوارم مطالعه کرده باشی، این امر هم به خاطر برداشتن یه سنت باطل از امت اسلامی بود.
منم با شما موافقم بهتره ما اول از جمود فکری خودمونو خارج کنیم بعد این متونو مطالعه کنیم.
برداشتن یه سنت باطل از امت اسلامی امر کوچیکی نیست اما متاسفانه آدمایه این دور و زمونه این اخلاقیات رو بیهوده و تهجر فرض می کنن که اگه امر کوچیکی بود رسم تمام انبیا نبود پیامبر اسلام برای احیا و اکرام اخلاق مبعوث شدن ، حالا فکر می کنی برداشتن یه سنت باطل از زندگی امت که هدف اصلی بعثته امر کوچیکی بود؟
بهتره سعی نکنیم درک برخی مسائل رو برا خودمون پیچیده کنیم اگه به عقلتون و آیات مراجعه کنین کاملا روشنه؛ کسی حق نهی از منکر داره که خودش اون منکرو انجام نده و همینطور در مورد امر به معروف ، این موضوع یه چیز بدیهی و عقلی یه، پس پیامبر باید با عمل خودش امر به معروف و نهی از منکرو به مردم آموزش بده و دستورات الهی رو انجام بده، امر به معروف و نهی از منکر از فروع دینه که مثل نماز واجبه ، باز هم معتقدی این موضوع پیش پا افتادست؟
البته به نکته ی ظریفی اشاره کردین: این از حکمت الهی به دوره که چنین کاری رو از رسولش بخواد و اینو تو قرآن به صراحت بیان نکنه چون متاسفانه زیادن افراد بیهوده گو که اینو سوژه کنن برای اراچیفشون ، بنابراین مطلبی که شما میگی دقیقا مصداق حکمت الهی بود تا از عصمت رسولس دفاع کنه در برابر دشمنا نه خلاف حکمت الهی ، چون اگه معصومیت نبی نباشه دیگه اعتباری به دین نیست کاری که اخیرا منافقین سعی در انجام اون دارن. اما خوشبختانه این آیات محکم در قرآن هر سری از این دسیسه ها جلوگیری میکنه آیا به نظر شما این از حکمت الهی نبود که موضوعی در قرآن بیان بشه که 1400 سال بعد یه شبهه رو حل کنه؟
حکمت واژه ی پر معنایی در فلسفه و معارفه ، واژه ای که معصومیت انبیا و اولیا و بسیاری از مضامین با این واژه اثبات می شه.
آیات الهی خیلی عمیق تر از اونیه که من و شما فکر می کنیم و این مطلب فقط یکی از مصادیق این آیه بود. درک تمام این مفاهیم از توان من و شما خارجه و بخشی از اون به مرور زمان روشن میشه ، همونطور که در این چند قرن ابعاد زیادی از قرآن با پیشرفت بشر روشن شده که از معجزات این کتابه و باز هم از حکمت الهی که این کتاب همیشه تازه و نو باشه. تنها خداوند و مفسر حقیقییه قرآن که به این آیات اشراف دارن.
نکته ی مهم اینه که دوستان بهتره مطالعه کنن تا معصومیت پیامبر براشون اثبات بشه تا هر تفسیری خلاف اون شنیدن به جعلی بودنش یقین کنن.
دلایل زیادی دوستان بیان کردن که مکمل این گفته های بالاست، این دلایل و دلایلی که بقیه ی دوستان گفتن عقلی و فهمش بدیهی بود، آیا دلایل عقلی قانع کننده نیست؟
این شبهات که گفته شد جدید نبود و ریشه چنصد ساله داره بهتره با یه کم مطالعه ی بیشتر جوابش که علمای بزرگ اسلام بیان کردن درک خودمونو بالا ببریم.اولین جوابشم خدا تو قرآنش داده.
دوستان خوبه که هم موافقو بخونین و هم مخالفو اما دقت کنین در زمان مطالعه مسائل دینی به منابع دقت کنین که قدیمی و اصیل باشن و نویسندش قرضی نداشته باشه، در منابع جدید باید خیلی معرفتتون بالا باشه و کاملا به اصول آشنا باشین بسا متون به ظاهر درست و زیبا که باطن نادرستی دارن و ذهنیت نادرستی برای شما درست می کنن پیشنهاد می کنم اکه حس می کنین این درک عمیقو ندارین به سمت این متون نرین و اول خوب اسلامو بشناسین بعد این متونو بخونین تا بتونین جواب تمام سوالاتونو خودتون بدین.
برای شروع زیاد قرآن بخونین و تو آیاتش عمیق تفکر کنین ، می تونین از المیزان و نهج البلاغه و تفسیر نور استفاده کنین، نماز و با حظور قلب بخونین و معنیشو درک کنین حلال خدا رو حرامو حرام خدا رو حلال نکنین حرام به شکمتون را ندین حتی قد یه دونه برنج تا خدا از چشمه ی معرفتش قطره ای نسیب شما کنه تا دیگه شبهه ای به دلتون نمونه.
<<معرفت نوریست و خداوند بر دل محبوبانش می تاباند کاش محبوب او شویم>>
در پناه حق
سلام دوست عزیز
شما که گفتی مطالعه کردی! باید یاد آوری کنم که هیچ وقت خدا دستور به جدا شدن زینب و زید نداد ، و اینو شما که می گی قرآن هم خوندی، نمی تونی از هیچ آیه ای استنباط کنی! بعد از جدا شدن این دو خدا دستور به ازدواج پیامبر با زینب رو داده و بقیه ی ماجرا که امیدوارم مطالعه کرده باشی، این امر هم به خاطر برداشتن یه سنت باطل از امت اسلامی بود.
منم با شما موافقم بهتره ما اول از جمود فکری خودمونو خارج کنیم بعد این متونو مطالعه کنیم.
برداشتن یه سنت باطل از امت اسلامی امر کوچیکی نیست اما متاسفانه آدمایه این دور و زمونه این اخلاقیات رو بیهوده و تهجر فرض می کنن که اگه امر کوچیکی بود رسم تمام انبیا نبود پیامبر اسلام برای احیا و اکرام اخلاق مبعوث شدن ، حالا فکر می کنی برداشتن یه سنت باطل از زندگی امت که هدف اصلی بعثته امر کوچیکی بود؟
بهتره سعی نکنیم درک برخی مسائل رو برا خودمون پیچیده کنیم اگه به عقلتون و آیات مراجعه کنین کاملا روشنه؛ کسی حق نهی از منکر داره که خودش اون منکرو انجام نده و همینطور در مورد امر به معروف ، این موضوع یه چیز بدیهی و عقلی یه، پس پیامبر باید با عمل خودش امر به معروف و نهی از منکرو به مردم آموزش بده و دستورات الهی رو انجام بده، امر به معروف و نهی از منکر از فروع دینه که مثل نماز واجبه ، باز هم معتقدی این موضوع پیش پا افتادست؟
البته به نکته ی ظریفی اشاره کردین: این از حکمت الهی به دوره که چنین کاری رو از رسولش بخواد و اینو تو قرآن به صراحت بیان نکنه چون متاسفانه زیادن افراد بیهوده گو که اینو سوژه کنن برای اراچیفشون ، بنابراین مطلبی که شما میگی دقیقا مصداق حکمت الهی بود تا از عصمت رسولس دفاع کنه در برابر دشمنا نه خلاف حکمت الهی ، چون اگه معصومیت نبی نباشه دیگه اعتباری به دین نیست کاری که اخیرا منافقین سعی در انجام اون دارن. اما خوشبختانه این آیات محکم در قرآن هر سری از این دسیسه ها جلوگیری میکنه آیا به نظر شما این از حکمت الهی نبود که موضوعی در قرآن بیان بشه که 1400 سال بعد یه شبهه رو حل کنه؟
حکمت واژه ی پر معنایی در فلسفه و معارفه ، واژه ای که معصومیت انبیا و اولیا و بسیاری از مضامین با این واژه اثبات می شه.
آیات الهی خیلی عمیق تر از اونیه که من و شما فکر می کنیم و این مطلب فقط یکی از مصادیق این آیه بود. درک تمام این مفاهیم از توان من و شما خارجه و بخشی از اون به مرور زمان روشن میشه ، همونطور که در این چند قرن ابعاد زیادی از قرآن با پیشرفت بشر روشن شده که از معجزات این کتابه و باز هم از حکمت الهی که این کتاب همیشه تازه و نو باشه. تنها خداوند و مفسر حقیقییه قرآن که به این آیات اشراف دارن.
نکته ی مهم اینه که دوستان بهتره مطالعه کنن تا معصومیت پیامبر براشون اثبات بشه تا هر تفسیری خلاف اون شنیدن به جعلی بودنش یقین کنن.
دلایل زیادی دوستان بیان کردن که مکمل این گفته های بالاست، این دلایل و دلایلی که بقیه ی دوستان گفتن عقلی و فهمش بدیهی بود، آیا دلایل عقلی قانع کننده نیست؟
این شبهات که گفته شد جدید نبود و ریشه چنصد ساله داره بهتره با یه کم مطالعه ی بیشتر جوابش که علمای بزرگ اسلام بیان کردن درک خودمونو بالا ببریم.اولین جوابشم خدا تو قرآنش داده.
دوستان خوبه که هم موافقو بخونین و هم مخالفو اما دقت کنین در زمان مطالعه مسائل دینی به منابع دقت کنین که قدیمی و اصیل باشن و نویسندش قرضی نداشته باشه، در منابع جدید باید خیلی معرفتتون بالا باشه و کاملا به اصول آشنا باشین بسا متون به ظاهر درست و زیبا که باطن نادرستی دارن و ذهنیت نادرستی برای شما درست می کنن پیشنهاد می کنم اکه حس می کنین این درک عمیقو ندارین به سمت این متون نرین و اول خوب اسلامو بشناسین بعد این متونو بخونین تا بتونین جواب تمام سوالاتونو خودتون بدین.
برای شروع زیاد قرآن بخونین و تو آیاتش عمیق تفکر کنین ، می تونین از المیزان و نهج البلاغه و تفسیر نور استفاده کنین، نماز و با حظور قلب بخونین و معنیشو درک کنین حلال خدا رو حرامو حرام خدا رو حلال نکنین حرام به شکمتون را ندین حتی قد یه دونه برنج تا خدا از چشمه ی معرفتش قطره ای نسیب شما کنه تا دیگه شبهه ای به دلتون نمونه.
<<معرفت نوریست و خداوند بر دل محبوبانش می تاباند کاش محبوب او شویم>>
در پناه حق