نخستين ردّ بر اين كتب را برادر «محمد بن عبدالوهاب»، يعني شيخ سليمان بن عبدالوهاب ، به نام «الصواعق الالهيه» نوشت.
او در كتاب مزبور چنين آورد:
اموري كه وهابيان آن را موجب شرك و كفر دانسته و بهانهي مباح بودن مال و جان مسلمانان ميپندارند، در زمان ائمهي اسلام به وجود آمده بود.
ولي از هيچ يك از ائمهي اسلام شنيده و روايت نشده است كه مرتكبين اين اعمال را كافر يا مرتد دانسته و دستور جهاد با آنان را صادر كرده باشند
يا آن كه بلاد مسلمانان را همانگونه كه اينان ميگويند، بلاد شرك و دارالكفر بنامند. (1)
پس از شيخ سليمان، علما و شخصيتهاي بسياري از اهل سنت به نقد آراي محمد بن عبدالوهاب پرداختهاند كه اسامي برخي از آنها چنين است:
1. عبدالله بن لطيف شافعي، مؤلف «تجريد سيف الجهاد لمدعي الاجتهاد»
2. عفيف الدين عبدالله بن داود حنبلي، مؤلف «الصواعق و الردود»
3. محمد بن عبدالرحمن عفالق حنبلي، مؤلف «تحكم المقلدين بمن ادعي تجديد الدين»
4. احمد بن علي قباني بصري، مؤلف رسالهاي در نقد معتقدات فرزند عبدالوهاب.
5. شيخ عطاءالله مكي، مؤلف «العارم الهندي في عنق النجدي»
اينها نمونه اي از دانشمندان اهل سنتاند كه در رد وهابيت كتاب نوشتهاند و جز اينها كسان ديگري هم هستند كه اسامي آنان را ميتوانيد
در كتاب بحوث فيالملل و النحل (ج4 ص 355-359) بجوييد.
در بين شيعيان نخستين ردّيه بر اين مكتب، توسط فقيه و مرجع نامدار تشيع مرحوم آيتالله شيخ جعفر كاشفالغطاء نگارش يافت،
كه تحت عنوان «منهج الرشاد لمن اراد السداد» حقايق را فاش ساخته و نسخهاي از آن را نزد امير سعود بن عبدالعزيز (پادشاه متعصب وهابي) فرستاد.
سلالهي پاك وي، مرحوم آيتالله شيخ محمد حسين آل كاشف الغطاء، نيز زماني كه وهابيان در سال 1344 ق. دست به تخريب مراقد ائمهي اهل بيت
(عليهمالسلام) در مدينه زدند، كتابي به نام «الآيات البينات في قمع البدع و الضلالات» نوشت و آراء آنان را به منطق وحي، نقد و رد نمود.
گستردهترين كتابي كه از جانب علماي شيعه در نقد وهابيت به رشتهي تحرير درآمده، كتاب «كشف الارتياب عن اتباع محمد بن عبدالوهاب» نوشتهي
[align=center]علامه و مصلح فقيد آيتالله سيد محسن عاملي است
كه مطالعهي آن براي پژوهشگران مسايل مربوط به اين مكتب مفيد و راهگشاست. (2)
---------------- پی نوشت ----------------------
1) الاسلام في القرن العشرين، ص 126-137
2) براي آگاهي از ديگر كتب علماي شيعه در نقد اين مسلك، به كتاب «بحوث فيالملل و النحل» (ج4 ص 359-360) مراجعه شود.
(10)
« وهـابيـت » را چقدر مي شناسيد ؟!
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
تجديد نظر طلبي در آيين وهابيت
وهابيگري براساس سلفيگري استوار ميباشد كه با هر نوع تجدد و دگرگوني در زندگي بشر مخالف است.
روزي كه عبدالعزيز بن عبدالرحمان در سال 1344 ق. بر حرمين شريفين (مكه و مدينه) مسلط شد، ناچار بود كه وضع حكومت خود را با اوضاع روز جهان تطبيق دهد
و زندگي وهابيان را، كه براساس زندگي بَدَوي استوار بود، دگرگون سازد. لذا با ورود مظاهر تمدن جديد از قبيل تلگراف و تلفن و دوچرخه و اتومبيل و... موافقت كرد
و اين خود خشم پيروان متعصب او را برانگيخت و غائلهي فجيع و خونين «اخوان» را پديد آورد كه در تاريخ، مشهور است.
احمد امين، نويسندهي مصري، ضمن بحث دربارهي وهابيان، سخني دارد كه معرّف انديشهي واقعي آنان است و نشان ميدهد كه آنچه امروز از آنان ميبينيم،
با معتقدات پيشين آنها كاملا مخالف است. احمد امين مينويسد:
« وهابيان دربارهي تمدن جديد و خواستههاي آن دقت و فكر نكردند. بسياري از ايشان غير از كشور خود، كشورهاي ديگر اسلامي را به اين علت كه به زعم آنان
بدعتهايي در آنها رواج دارد، مملكت اسلامي نميدانستند و معتقد بودند كه بايد با آنها جنگيد.
زماني كه ابنسعود روي كار آمد، خود را با دو نيرو مواجه ديد كه ناگزير بايد با آنها كنار ميآمد.
نخست: زمامداران امور ديني در نجد كه سخت به تعاليم محمد بن عبدالوهاب پايبند بودند و با هر چيز تازهاي به شدت مخالفت ميكردند.
دوم: موج تمدن جديد كه نظام حكومت، بسياري از ابزار و وسايل آن را لازم داشت.
حكومت، حد وسط ميان دو نيرو را گرفت. به اين معنا كه ساير ممالك اسلامي را مسلمان دانست و نيز در جنب تعليمات ديني، تعليمات مدني را قرار داد
و ادارهي حكومت را برگونهاي از نظام جديد استوار ساخت.» (1)
[align=center]به هر روی ، زمامداران حكومت سعودي چندي است از منطق مقررات خشك و دست و پاگير وهابيت در طرد «سنن و مواريث تاريخي مشترك» مسلمين
و برخورد خشن و زننده با مقدسات آنان و نيز نفي هر پديدهي نوظهور به بهانهي «بدعت»، به ستوه آمدهاند و اين امر، همراه با ملاحظهي واقعيتهاي عريان و اغماض ناپذير
(چون فشار و تحكم روزافزون آمريكا و اسرائيل به ممالك اسلامي و عربي و حضور جدي و مؤثر جمهوري اسلامي ايران در كانون رهبري مبارزات ضد صهيونيستي
و همزيستي مسالمتآميز آن با همسايگان خويش) سبب شده است كه اندك اندك تعديلي در رفتار آنان نسبت به ايران اسلامي و بالاتر از آن، تجديد نظر در قبول آموزههاي
خشك وهابيت و تكفير مسلمين به وجود آيد.
---------------------- پی نوشت ---------------------
1- زعماء الاصلاح في العصر الحديث، احمد امين، ص 20-21
(11)
وهابيگري براساس سلفيگري استوار ميباشد كه با هر نوع تجدد و دگرگوني در زندگي بشر مخالف است.
روزي كه عبدالعزيز بن عبدالرحمان در سال 1344 ق. بر حرمين شريفين (مكه و مدينه) مسلط شد، ناچار بود كه وضع حكومت خود را با اوضاع روز جهان تطبيق دهد
و زندگي وهابيان را، كه براساس زندگي بَدَوي استوار بود، دگرگون سازد. لذا با ورود مظاهر تمدن جديد از قبيل تلگراف و تلفن و دوچرخه و اتومبيل و... موافقت كرد
و اين خود خشم پيروان متعصب او را برانگيخت و غائلهي فجيع و خونين «اخوان» را پديد آورد كه در تاريخ، مشهور است.
احمد امين، نويسندهي مصري، ضمن بحث دربارهي وهابيان، سخني دارد كه معرّف انديشهي واقعي آنان است و نشان ميدهد كه آنچه امروز از آنان ميبينيم،
با معتقدات پيشين آنها كاملا مخالف است. احمد امين مينويسد:
« وهابيان دربارهي تمدن جديد و خواستههاي آن دقت و فكر نكردند. بسياري از ايشان غير از كشور خود، كشورهاي ديگر اسلامي را به اين علت كه به زعم آنان
بدعتهايي در آنها رواج دارد، مملكت اسلامي نميدانستند و معتقد بودند كه بايد با آنها جنگيد.
زماني كه ابنسعود روي كار آمد، خود را با دو نيرو مواجه ديد كه ناگزير بايد با آنها كنار ميآمد.
نخست: زمامداران امور ديني در نجد كه سخت به تعاليم محمد بن عبدالوهاب پايبند بودند و با هر چيز تازهاي به شدت مخالفت ميكردند.
دوم: موج تمدن جديد كه نظام حكومت، بسياري از ابزار و وسايل آن را لازم داشت.
حكومت، حد وسط ميان دو نيرو را گرفت. به اين معنا كه ساير ممالك اسلامي را مسلمان دانست و نيز در جنب تعليمات ديني، تعليمات مدني را قرار داد
و ادارهي حكومت را برگونهاي از نظام جديد استوار ساخت.» (1)
[align=center]به هر روی ، زمامداران حكومت سعودي چندي است از منطق مقررات خشك و دست و پاگير وهابيت در طرد «سنن و مواريث تاريخي مشترك» مسلمين
و برخورد خشن و زننده با مقدسات آنان و نيز نفي هر پديدهي نوظهور به بهانهي «بدعت»، به ستوه آمدهاند و اين امر، همراه با ملاحظهي واقعيتهاي عريان و اغماض ناپذير
(چون فشار و تحكم روزافزون آمريكا و اسرائيل به ممالك اسلامي و عربي و حضور جدي و مؤثر جمهوري اسلامي ايران در كانون رهبري مبارزات ضد صهيونيستي
و همزيستي مسالمتآميز آن با همسايگان خويش) سبب شده است كه اندك اندك تعديلي در رفتار آنان نسبت به ايران اسلامي و بالاتر از آن، تجديد نظر در قبول آموزههاي
خشك وهابيت و تكفير مسلمين به وجود آيد.
---------------------- پی نوشت ---------------------
1- زعماء الاصلاح في العصر الحديث، احمد امين، ص 20-21
(11)
-
- پست: 2218
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3085 بار
- سپاسهای دریافتی: 5884 بار
- تماس:
مرزهاي توحيد و شرك در عبادت
در ميان امور فطري و احساسات پاك، مسألهي يكتاپرستي از اهميت خاصي برخوردار ميباشد و در حقيقت برنامهي تمام پيامبران در دعوت به توحيد
و يكتاپرستي خلاصه ميشود. چنان كه قرآن كريم ميفرمايد: «ولقد بعثنا في كل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت»
(در ميان هر امتي پيامبري را برانگيختيم تا خدا را بپرستند و از پرستش طاغوت اجتناب ورزند) (1)
اين آيه و نظاير آن به روشني گواهي ميدهد كه «توحيد در عبادت» و پرستيدن خدا و نفي پرستش غير او، عصارهي دعوت انبيا و
يا گل سرسبد برنامههاي آنان ميباشد. از اين رو كليهي شرايع ابراهيمي بر اين اصل تأكيد كرده و يكتاپرستي را در سرلوحهي برنامهي خود قرار دادهاند.
مراتب توحيد
توحيد براي خود مراتب گوناگوني دارد و «توحيد در پرستش» كه همهي پيامبران براي دعوت به آن آمدهاند، يكي از شاخههاي «اصل توحيد» است.
توحيد در پرستش يا عبادت يعني، پرستش از آن خداست و غير او هرچه و هركه هست بندهي ناتوان اوست و همگي بايد پيشاني بر آستان قدس الهي بسايند.
در ميان مراحل گوناگون توحيد، اين مرحله رشتهي واقعي سخن ما را تشكيل ميدهد، هرچند بحث در مراحل ديگر نيز از اهميت بالايي برخوردار است.
اينكه گفتيم توحيد در عبادت، محور گفتار ماست نه به اين معناست كه در كليت اين اصل و يا اساس آن شك و ترديدي وجود دارد تا به زدودن آن بپردازيم.
زيرا همانطور كه يادآور شديم كليت اين اصل خدشهبردار نبوده و پيروان تمامي شرايع آسماني در «اساس آن» اتفاق نظر دارند و
شعار همگان شعار قرآني است كه دستور ميدهد كه همگان بگويند «اياك نعبد» (فقط تو را ميپرستيم)
اصولا نام كسي را نميتوان مسلمان نهاد مگر اين كه اين اصل را بپذيرد و انكار اين اصل با انكار اسلام يكسان است.
صرف نظر از اتفاق مسلمين بر توحيد در عبادت و اينكه اين اصل، نقطهي مشترك در ميان همگان است، جواز و مشروعيت موضوعاتي
مانند «شفاعت خواهي» از پيامبر (ص) يا بزرگداشت روز تولد او و مانند آنها، مورد بحث و گفتگو واقع شده و برخي تصور كردهاند
شفاعتخواهي از پيامبر(ص) و يا اجتماع در روز ولادت او، نوعي عبادت و پرستش وي ميباشد.
از اين جهت بحث ما بايد بر تشخيص موارد انجام گيرد تا روشن شود واقعيت اين نوع درخواستها و بزرگداشتها چيست؟
«عبادت» پيامبر است، (پس شرك و نارواست) يا صرفا تكريم و احترام اوست ( پس جايز بلكه مستحب ميباشد)
حل مسئله در گرو اين است كه عبادت به صورت منطقي و علمي تعريف شود تا در سايهي آن موارد مشكوك و مشتبه را باز شناخته و «تكريم» را
از «پرستش» جدا سازيم. زيرا چنانچه عبادت به صورت دقيق، تعريف نشود نميتوان دربارهي اين نوع موارد داوري كرد.
تعريف منطقي عبادت
تعريف منطقي هرچيز، بايد در عين اختصار «جامع و مانع» باشد. يعني در عين فراگيري همهي افراد و مصاديق شئ تعريف شده،
مانع از ورود مصاديق بيگانه در آن شود. در نتيجه ضابطهاي به دست آيد كه بتوان در پرتو آن موارد «واقعي» عبادت را از موارد غير آن تميز داد
و از خلط و اشتباه آنها باهم جلوگيري كرد. طبعا اگر ما به چنين تعريفي دست يابيم، بسياري از مشكلات برطرف شده و اختلاف در داوري از ميان ميرود.
در تعريف مفهوم «عبادت و پرستش» از سه راه ميتوان بهره گرفت:
الف- مراجعه به فرهنگها
ب- بررسي مواردي كه لفظ عبادت در آن به كار ميرود.
ج- تحليل ويژگيهاي عبادتهاي قطعي مانند پرستش موحدان يا بت
[align=left]إن شاء الله در آينده دربارهي هر يك بيشتر سخن ميگوييم...
------------------------- پی نوشت -----------------------------
1- سوره مبارکه نحل ؛ آیه 36
(12)
در ميان امور فطري و احساسات پاك، مسألهي يكتاپرستي از اهميت خاصي برخوردار ميباشد و در حقيقت برنامهي تمام پيامبران در دعوت به توحيد
و يكتاپرستي خلاصه ميشود. چنان كه قرآن كريم ميفرمايد: «ولقد بعثنا في كل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت»
(در ميان هر امتي پيامبري را برانگيختيم تا خدا را بپرستند و از پرستش طاغوت اجتناب ورزند) (1)
اين آيه و نظاير آن به روشني گواهي ميدهد كه «توحيد در عبادت» و پرستيدن خدا و نفي پرستش غير او، عصارهي دعوت انبيا و
يا گل سرسبد برنامههاي آنان ميباشد. از اين رو كليهي شرايع ابراهيمي بر اين اصل تأكيد كرده و يكتاپرستي را در سرلوحهي برنامهي خود قرار دادهاند.
مراتب توحيد
توحيد براي خود مراتب گوناگوني دارد و «توحيد در پرستش» كه همهي پيامبران براي دعوت به آن آمدهاند، يكي از شاخههاي «اصل توحيد» است.
توحيد در پرستش يا عبادت يعني، پرستش از آن خداست و غير او هرچه و هركه هست بندهي ناتوان اوست و همگي بايد پيشاني بر آستان قدس الهي بسايند.
در ميان مراحل گوناگون توحيد، اين مرحله رشتهي واقعي سخن ما را تشكيل ميدهد، هرچند بحث در مراحل ديگر نيز از اهميت بالايي برخوردار است.
اينكه گفتيم توحيد در عبادت، محور گفتار ماست نه به اين معناست كه در كليت اين اصل و يا اساس آن شك و ترديدي وجود دارد تا به زدودن آن بپردازيم.
زيرا همانطور كه يادآور شديم كليت اين اصل خدشهبردار نبوده و پيروان تمامي شرايع آسماني در «اساس آن» اتفاق نظر دارند و
شعار همگان شعار قرآني است كه دستور ميدهد كه همگان بگويند «اياك نعبد» (فقط تو را ميپرستيم)
اصولا نام كسي را نميتوان مسلمان نهاد مگر اين كه اين اصل را بپذيرد و انكار اين اصل با انكار اسلام يكسان است.
صرف نظر از اتفاق مسلمين بر توحيد در عبادت و اينكه اين اصل، نقطهي مشترك در ميان همگان است، جواز و مشروعيت موضوعاتي
مانند «شفاعت خواهي» از پيامبر (ص) يا بزرگداشت روز تولد او و مانند آنها، مورد بحث و گفتگو واقع شده و برخي تصور كردهاند
شفاعتخواهي از پيامبر(ص) و يا اجتماع در روز ولادت او، نوعي عبادت و پرستش وي ميباشد.
از اين جهت بحث ما بايد بر تشخيص موارد انجام گيرد تا روشن شود واقعيت اين نوع درخواستها و بزرگداشتها چيست؟
«عبادت» پيامبر است، (پس شرك و نارواست) يا صرفا تكريم و احترام اوست ( پس جايز بلكه مستحب ميباشد)
حل مسئله در گرو اين است كه عبادت به صورت منطقي و علمي تعريف شود تا در سايهي آن موارد مشكوك و مشتبه را باز شناخته و «تكريم» را
از «پرستش» جدا سازيم. زيرا چنانچه عبادت به صورت دقيق، تعريف نشود نميتوان دربارهي اين نوع موارد داوري كرد.
تعريف منطقي عبادت
تعريف منطقي هرچيز، بايد در عين اختصار «جامع و مانع» باشد. يعني در عين فراگيري همهي افراد و مصاديق شئ تعريف شده،
مانع از ورود مصاديق بيگانه در آن شود. در نتيجه ضابطهاي به دست آيد كه بتوان در پرتو آن موارد «واقعي» عبادت را از موارد غير آن تميز داد
و از خلط و اشتباه آنها باهم جلوگيري كرد. طبعا اگر ما به چنين تعريفي دست يابيم، بسياري از مشكلات برطرف شده و اختلاف در داوري از ميان ميرود.
در تعريف مفهوم «عبادت و پرستش» از سه راه ميتوان بهره گرفت:
الف- مراجعه به فرهنگها
ب- بررسي مواردي كه لفظ عبادت در آن به كار ميرود.
ج- تحليل ويژگيهاي عبادتهاي قطعي مانند پرستش موحدان يا بت
[align=left]إن شاء الله در آينده دربارهي هر يك بيشتر سخن ميگوييم...
------------------------- پی نوشت -----------------------------
1- سوره مبارکه نحل ؛ آیه 36
(12)
به نام خدا
سلام
حتما همه ميدونيد اخيرا وهابيت تبليغات شنيعي رو عليه شيعه آغاز کرده! و اوني که بيش از همه به چشم ميخوره کتابچه هاييه که دم بقيع پخش ميکنن! با عنوان:"سوالاتي که باعث هدايت جوانان شيعه شد!"
نميدونم کيا اون رو ديدن ولي شبهاتي رو ايجاد کردن که جواب کاملشون رو هر کسي نميدونه!
حداقلش اينه که به خودمون بيايم و ببينيم به عنوان يه شيعه ي حضرت علي عليه السلام چه کرديم؟ چقدر اطلاعات داريم؟
وظيفه مون در مقابل اين حرکات وهابي ها چيه؟
اگر مايليد تک تک سوالات رو مياريم اينجا و به دنبال جوابهاشون مي گرديم و با منبع اينجا ثبت مي رسونيم!
ميتونيم با اسم يه گروه تحقيقاتي کار کنيم!
منتظرم!
يا علي
سلام
حتما همه ميدونيد اخيرا وهابيت تبليغات شنيعي رو عليه شيعه آغاز کرده! و اوني که بيش از همه به چشم ميخوره کتابچه هاييه که دم بقيع پخش ميکنن! با عنوان:"سوالاتي که باعث هدايت جوانان شيعه شد!"
نميدونم کيا اون رو ديدن ولي شبهاتي رو ايجاد کردن که جواب کاملشون رو هر کسي نميدونه!
حداقلش اينه که به خودمون بيايم و ببينيم به عنوان يه شيعه ي حضرت علي عليه السلام چه کرديم؟ چقدر اطلاعات داريم؟
وظيفه مون در مقابل اين حرکات وهابي ها چيه؟
اگر مايليد تک تک سوالات رو مياريم اينجا و به دنبال جوابهاشون مي گرديم و با منبع اينجا ثبت مي رسونيم!
ميتونيم با اسم يه گروه تحقيقاتي کار کنيم!
منتظرم!
يا علي
-
- پست: 106
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۶, ۷:۰۷ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2 بار
- سپاسهای دریافتی: 19 بار
- تماس:
معرفی سایت
این دو سایت درباره وهابیت است که زبان آن فارسی است و سایتهای جالبی است
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
دانلود موبایل.نرم افزار.کلیپ.موبایل اسلامی مداحی خبر
دانلود موبایل.نرم افزار.کلیپ.موبایل اسلامی مداحی خبر