بررسى سير تاريخى « كتابت حديث » در شيعه
دكتر مجيد معارف 1
چكيده
كتابت حديث پس از صدور از معصوم عليه السلام و به دنبال آن تدوين در كتاب هاى قابل اعتماد، از عوامل مهم و مؤثر در حفظ حديث و جاودانگى آن است.
نگارش احاديث در شيعه و اهل سنت، به استناد شواهد تاريخى، وضعيت يكسانى ندارد. نگارش احاديث نبوى ـ كه در حال حاضر در منابع حديثى اهل سنت
تجسّم يافته است ـ در سير تدوين خود با موانع و محدوديت هاى فراوان روبه رو شده و با فاصله زياد از زمان صدور اوليه محقّق گشت، حال آن كه كتابت حديث
در شيعه و نسبت به روايات امامان معصوم عليهم السلام از زمينه هاى مناسب و مساعد برخوردار گرديد. اين مقاله درصدد است تا با اتّكا به شواهد تاريخى
به بررسى اين موضوع بپردازد.
كليد واژه ها: حديث، كتابت، تدوين، اصول، مكتوبه، مسائل، صادقين عليهماالسلام.
طرح مسأله
يكى از اختلافات حديث شيعه با حديث اهل سنت به موضوع كيفيت نگارش و تدوين آن مربوط مى شود. در مورد حديث اهل سنت، قطعى و مسلم است كه
على رغم موضوع موافق رسول خدا صلى الله عليه و آلهنسبت به كتابت و تدوين رواياتشان 2 ، و نيز به رغم كوشش هاى محدود و پراكنده در خصوص كتابت
پاره اى از روايات آن بزرگوار 3 و در نتيجه، وجود شواهد متعدد از ظهور مكتوبه هاى حديثى در دوران رسالت 4 پس از رحلت نبى اكرم صلى الله عليه و آله نقل و
كتابت احاديث آن حضرت با انگيزه هاى مختلف 5 محدود، بلكه ممنوع شد. اين سياستى بود كه در حدود يك قرن ادامه يافت و در نتيجه آن آسيب هاى چندى
متوجه روايات پيامبر صلى الله عليه و آلهگرديد كه از آن جمله مى توان به از بين رفتن بسيارى از روايات، وقوع نقل به معنا در احاديث و مبتلا شدن روايات به جعل
و تحريف 6 اشاره كرد. نهايت، آن كه عمر بن عبدالعزيز ـ كه در بين خلفاى بنى اميه شخص نيكومنش و روشن ضميرى بود ـ در اواخر قرن نخست، با صدور فرمانى
به عامل خود در مدينه دستور به نگارش حديث داد. در فرمان وى خطاب به ابوبكر محمد بن حزم انصارى آمده بود:
انظر ما كان من حديث رسول اللّه او سنته، فاكتبه فانّى قد خفت دروس العلم و ذهاب العلماء. 7
اما با وجود چنين حسن نيتى از سوى خليفه اموى و چنان كه برخى از محققان تصريح كرده اند، اين فرمان به سرعت اجرا نشد؛ چراكه مدت خلافت
عمر بن عبدالعزى دو سال و پنج ماه بيشتر نبود. او در سال 101 هجرى درگذشت و تاريخ صدور فرمان او مشخص نيست كه آيا در ابتداى خلافت او بود يا اواسط
خلافت و يا حتى اواخر خلافت؛ ضمن آن كه از امتثال امر ابن حزم انصارى نسبت به فرمان عمر بن عبدالعزيز نشانى در دست نيست، 8 بلكه اشخاص ديگرى
مانند محمد بن مسلم بن شهاب زهرى به عنوان آغازگر تدوين حديث در اهل سنت شناخته شده اند. 9
احتمال ديگرى كه در تأخير اجراى فرمان عمر بن عبدالعزيز مى توان داد، آن كه در موضوع كتابت حديث، نهى خليفه دوم نسبت به امر عمر بن عبدالعزيز از
اهميت بيشترى برخوردار بود. به همين دليل، در دوران خلافت بنى اميه مسأله كتابت حديث سر و سامان جدى نيافت، 10 بلكه اين اقدام در قرن دوم و همزمان
با خلافت بنى عباس تحقّق يافت و در قرن سوم با پيدايش كتب مختلف حديثى از جمله مسانيد، صحاح و سنن به كمال خود رسيد. 11
فاصله نسبتا زياد بين صدور روايات پيامبر صلى الله عليه و آله تا تدوين آن ضايعات فراوانى متوجه اصالت روايات آن حضرت نمود و تأثير فراوانى بر جعل حديث گذاشت.
شاهد اين مطلب آن كه صدها هزار حديث جعلى در بين اهل سنت به وجود آمد و بعدها محدثان به زحمت توانستند از بين انبوه روايات، هر كدام، چند هزار يا
چند صد حديث انتخاب كنند و در كتاب هاى خود مرتب سازند. 12 علامه امينى در مجلد پنجم الغديرگزارش مبسوط و مفصّلى از كثرت جعليات در اهل سنت
ارائه كرده است. 13
اما به گواه بررسى هاى تاريخى، در خصوص حديث شيعه مشكلات ذكر شده در حديث اهل سنت، به وجود نيامد و فاصله صدور حديث و كتابت آن به حدى نبود
كه متضمن تغيير چشمگير در الفاظ حديث يا تغيير فاحش در معانى آن و از اين دو بالاتر، كثرت جعليات گردد.
-------- پی نوشت ----------
1- دانشيار دانشگاه تهران.
2- تاريخ عمومى حديث، ص 46.
3- علوم الحديث و مصطلحه، ص 12 ـ 23.
4- همان.
5- تاريخ عمومى حديث، ص 84.
6- همان، ص 151.
7- سنن الدارمى، ج 1، ص 126.
8- تأسيس الشيعة، ص 278.
9- اضواء على السنة المحمدية، ص 260 ؛ جامع بيان العلم و فضله، ج 1، ص 77.
10- اضواء على السنة المحمدية، ص 265 و 268.
11- براى آگاهى تفصيلى از پيدايش كتب حديث اهل سنت، ر. ك.: الحديث النبوى، مصطلحه، بلاغته و كتبه، الباب الخامس، كتب الحديث، ص 281 ـ 337.
12- برخى از آمارها در اين خصوص قابل توجه است؛ از جمله آن كه: الف) احمد بن حنبل حافظ يك ميليون حديث بود و براى نوشتن المسند خود از هفتصد و پنجاه هزار حديث استفاده كرد (المسند وى، سى هزار حديث دارد). ب) مالك راوى صد هزار حديث بود، اما براى تأليف الموطّأ ابتدا ده هزار حديث انتخاب كرد و سپس در تجديد نظرهاى مكرر به چند صد حديث بسنده نمود. ج) بخارى در تأليف الصحيح خود ششصد هزار حديث در اختيار داشت. مسلم در تأليف الجامع الصحيح خود از سيصد هزار حديث بهره بردارى كرد.)ابو داود در تنظيم سنن خود پانصد هزار حديث در دست داشت و... ر. ك: علم الحديث، شانه چى، ص 36 ـ 45 ؛ اضواء على السنة المحمدية، ص 296، 299، 308، 317 و 328 ؛ جوامع حديثى اهل سنت از همين مؤلف.
13- ر. ك. جوامع حديثى اهل سنت، ص 297 ـ 356.