خطبه های حضرت علی (ع)

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 10
[7] از سخنان آنحضرت است که منظور از آن شيطان يا جمعيت خاصی
است [8] آگاه باشيد شيطان حزب خويش را گرد آورده و سواره و پيادگان
لشکر خود را فراخوانده است [ اين لشکر او ] [9] اما من آگاهی و بينش و
بصيرت خود را همچنان همراه دارم من حقيقت را بر خود مشتبه نساخته ام
و بر من مشتبه نيز نشده است . [10] بخدا سوگند گردابی برای آنها فراهم
سازم که جز من کسی نتواند آن را چاره کند [ و در آن سرانجام غرق شوند
و هرگز از آن بيرون نيايند و [ آن عده ] که از آن بيرون آيند برای
هميشه بازگشت به چنين صحنه ای را فراموش کنند .
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 11
[1] از کوه محکمتر باش و [ گفتاری است که امام ( ع ) هنگام دادن
پرچم به فرزندش محمدحنفيه در جنگ جمل فرمود ] : [2] اگر کوهها متزلزل
شوند تو تکان مخور دندانهايت را به هم بفشار جمجمه خويش را به
خدا عاريت ده [3] قدمهايت را بر زمين ميخکوب کن [ هميشه نگاهت به
پايان لشکر دشمن باشد که تا آنجا پيشروی کنی ] کاملا [ مراقب آنها
باش و از آنچه باعث ] ترس مي شود چشم بپوش [4] و بدان نصرت و پيروزی
از جانب خدای سبحان است .
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 12
[5] شرکت در هدف [ آندم که خدا امام را در جنگ پيروز ساخت يکی از
يارانش به وی گفت : چه خوب بود برادرم همراه ما بود و پيروزی شما
را بر دشمن مي ديد و در فضيلت اين جهاد شرکت مي کرد ] . [6] امام ( ع )
پرسيد : آيا قلب و فکر برادرت با ما بوده است ؟ عرض کرد آری [7] فرمود
پس او هم در اين معرکه با ما بوده [ نه تنها او بلکه ] آنان که در
صلب پدران و رحم مادران عقيده آنها با ما هماهنگ است . [8] و روش آنها
روش ما است با ما در اين جنگ شريک بوده اند همانا که بزودی متولد
مي شوند و دين و ايمان به وسيله آنان نيرو مي گيرد
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 13
[9] [ سخنی است که امام ( ع ) در مذمت جمعی از اهل بصره فرموده است ]
بصره در آب غرق خواهدشد : [10] شما سپاه زن بوديد و پيروان حيوان
شتر تا زمانی که شتر صدا مي کرد بپامی خاستيد [11] و با پی شدنش فرار کرديد
اخلاق شما پست پيمانهاي تان از هم گسسته دين شما دوروئی است [12] و آب
شهرتان شور آن کس که بين شما اقامت گزيند در دام گناه گرفتار آيد
[ زيرا يا خود در گناه شريک شماست و يا کردارتان را مي بيند و نهی
نمي کند ] [13] و اگر از شما دوری گزيند رحمت حق را دريابد گويا مي بينم
عذاب خدا از آسمان و زمين بر شما فرومي آيد [1] همه غرق شده ايد تنها قله
بلند مسجدتان همچون سينه کشتی از روی آب نمايان است . [2] و در روايتی
است : سوگند بخدا سرزمين تان را آب فراگيرد آنچنان که تنها بالاترين
نقطه مسجد همانند سينه کشتی يا شترمرغی که به رو درافتد نمايان باشد .
[3] و نيز در روايتی آمده است : همانند سينه مرغ روی آب دريا [4] و در
روايت ديگری است : خاک سرزمين شما متعفنترين خاکها است از همه جا
به آب نزديکتر [5] و از آسمان دورتريد نه دهم بديها در محيط شما است کسی
که در آنجا باشد گرفتار گناه [6] و کسی که رخت بربندد مشمول عفو خدا است .
گويا شهر شما را مي نگرم که آب سراسرش را فراگرفته [7] و جز بلندترين
نقطه مسجدتان که همانند سينه پرنده ای که از آب دريا پديدار است چيزی
ديده نمي شود .
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 14
[8] کلامی است شبيه گفتار گذشته کوته فکران صيد شيادانند :
[9] سرزمينتان به آب نزديک است و از آسمان دور عقلهايتان سبک [10] و افکار
شما سفيهانه است : پس هدف خوبی برای تيراندازانيد و لقمه چربی برای
مفتخواران [11] و صيدی برای صيادان . [ بايد توجه داشت لبه تيز تمام اين
حمله ها متوجه جمعيتی از ساکنان بصره است که در آن زمان به تشويق طلحه
و زبير و امثال آنان کانونی برای آشوب و تفرقه افکنی به وجود آورده
بودند و در زمانهای بعد نيز پايگاهی برای دودمان خيانت پيشه بني اميه
شدند و ضربه ها به اسلام زدند نه تمام ساکنان اين شهر ]
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 15
[1] اين سخن را امام هنگامی فرمود که عطايای عثمان را به بيت المال
بازگرداند ] [2] بخدا سوگند آنچه از عطايای عثمان و آنچه بيهوده از
بيت المال مسلمين به اين و آن بخشيده اگر بيابم به صاحبش بازمي گردانم
گرچه زنانی را به آن کابين بسته و يا کنيزانی را با آن خريده باشند
[3] زيرا عدالت گشايش مي آورد و آن کس که عدالت بر او گران آيد تحمل
ظلم و ستم بر او گرانتر خواهد بود
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 16
[4] [ اين سخن را امام ( ع ) هنگامی که با او در مدينه بيعت کردند
ايراد فرمود که در آن سرانجام کار مردم را خبر مي دهد و آنها را به
گروههائی تقسيم مي کند و [5] آنچه مي گويم ذمه ام در گرو آن است و خود
ضامن آنم کسی که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن عبرت گيرد
[6] تقوا وی را از فرورفتن در آن گونه بدبختيها بازدارد [7] آگاه باشيد
تيره روزيها درست همانند زمان بعثت پيغمبر ( ص ) بار ديگر به شما
روي آور شده [ همان اختلاف و پراکندگی و دشمنيها که پيش از اسلام در
ميان شما رواج داشت امروز از سر گرفته شده ] [8] سوگند به کسی که پيامبر
را به حق مبعوث کرد به سختی مورد آزمايش قرار مي گيريد [9] و غربال
مي شويد و همانند محتويات ديگ هنگام جوشش زير و رو خواهيد شد آن
چنان که پايين بالا [10] و بالا پائين قرار خواهد گرفت آنان که به راستی
در اسلام سبقت داشتند و کنار رفته بودند بار ديگر سر کار خواهند آمد [11] و
کسانی که با حيله و تزوير خود را پيش انداخته بودند عقب زده خواهند
شد . بخدا سوگند هرگز حقيقتی را کتمان نکرده ام و هيچگاه دروغی
نگفته ام [12] و از نخست مرا به وضعی که امروز دارم خبر داده بودند آگاه
باشيد گناهان و خطاها همچون مرکبهای سرکش و لجام گسيخته ای هستند که
[13] گناهنکاران بر آنها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت
[ و اين خاصيت اجتناب ناپذير گناه است که هرگز تحت کنترل در نيايد
و از گناهی گناهان ديگر مي زايد ] [14] اما تقوا همانند مرکبهای راهوار و
آرامی است که صاحبانشان بر آنها سوارند [1] و زمامشان را بدست دارند و
تا دل بهشت آنان را پيش مي برند حقی داريم و باطلی برای هر کدام
طرفدارانی است [2] اگر باطل حکومت کند جای تعجب نيست از دير زمانی
چنين بوده و اگر پيروان حق کمند چه بسا افزوده گردند [ مراقب باشيد
حق را از دست ندهيد چه اينکه ] [3] کمتر مي شود چيزی از دست برود و بار
ديگر به دست آيد . [4] سيدرضی مي گويد : در اين سخن که از نزديکترين سخنها
به فصاحت است لطائفی نهفته است که کسی از سخن سنجان به پايه آن
نمي رسد و بيش از آنچه ما از آن در شگفتی فروميرويم شگفتی از آن
به تعجب مي آيد و در اين سخن علاوه بر همه اينها ريزه کاريهائی است
از فصاحت که نه زبان قادر به شرح آن است و نه هيچ انسانی مي تواند از
دره های ژرف آن بگذرد و نه آنچه را که من مي گويم جز آنانکه در فصاحت
پيشگامند و ريشه دار مي توانند درک کنند [ و ما يعقلها الا العالمون ] .
[5] و قسمتی از اين خطبه است که مردم را به سه گروه تقسيم مي کند : [6] آن کس
که به بهشت و دوزخ کاملا ايمان دارد از اعمالی که در آنجا نفعی نبخشد
روي گردان است [ مردم در اين راه سه گروهند ] : يا به سرعت به سوی حق
پيش مي روند اينها اهل نجاتند و يا به کندی گام برمي دارند باز اميد
نجات درباره آنها مي رود [7] اما آنان که کوتاهی مي کنند [ نه جزء دسته اول
و نه دومند ] در آتش سقوط مي کنند انحراف به راست و چپ گمراهی و
ضلالت است راه مستقيم و ميانه جاده وسيع حق است [8] قرآن و آثار نبوت
همين طريق را توصيه مي کند و سنت پيامبر نيز به همين راه اشاره
مي نمايد [9] و سرانجام همين جاده مقياس کردار همگان است راه همه بايد به
آن منتهی گردد . آن کس که به ناحق ادعا کند هلاک گردد و هر آنکس که
با دروغ و افتراء پيش رود بيچاره و بدبخت شود [10] و آن کس که [ در بين
مردم نادان ] حق را اظهار کند از نظر بيفتد در نادانی انسان همين بس
که قدر خويش را نشناسد [ و به ارزش خود پی نبرد ] [11] آنچه براساس
تقوا بنا گردد نابودی نپذيرد و بذری که در سرزمين تقوا پاشيده شود
هرگز تشنگی احساس نکند [12] در خانه ها پنهان شويد [ و در دسته بنديهای
منافقون و تفرقه اندازان شرکت نجوئيد ] دلهای پراکنده را به هم نزديک
کنيد و با هم آشتی دهيد و به دنبال لغزش ها و گناهان توبه کنيد [ در
برابر نعمتها ] [13] غير از خدا را نبايد ستايش کنيد و [ در مقابل مشکلات
و ناراحتي ها ] تنها بايد خويش را سرزنش نمائيد .
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 17
[1] از جاهلان به خدا شکايت مي برم يکی از گفتارهای امام ( ع ) است
درباره کسی که بدون لياقت و استحقاق متصدی مقام قضاوت در ميان مردم
مي شود : [2] دو نفر در پيشگاه خداوند مبغوضترين مردمند : [ جاهل
بدعت گذار و عالم قلابی ] 1 کسی که خداوند او را به خود واگذارده
است [3] و از راه راست منحرف گشته به سخنان ساختگی و دور از حق و
حقيقت خويش سخت دل بسته [4] و به سرعت در راه گمراه ساختن مردم گام
برمي دارد و برای افرادی که فريبش را بخورند فتنه است [5] وی از طريق
هدايت پيشينيان گمراه گشته و گمراه سازنده کسانی است که در زندگی و
پس از مرگش تابع او شوند او بار گناهان کسانی را که گمراه ساخته [6] به
دوش مي کشد و همواره در گرو گناهان خويش نيز هست [7] 2 کسيکه
مجهولاتی به هم بافته و به سرعت با حيله و تزوير در ميان مردم نادان
پيش مي رود [8] در تاريکيهای فتنه و فساد به تندی قدم برمي دارد منافع صلح
و مسالمت را نمي بيند [9] انسان نماها وی را عالم و دانشمند مي خوانند ولی
عالم نيست . از سپيده دم تا به شب همچنان به جمع آوری چيزهائی
مي پردازد [10] که کم آن از زيادش بهتر است تا آنجا که خود را از آب های
گنديده ی جهل [ که نامش را علم مي گذارد ] سير سازد و به خيال خويش
گنجی [ از دانش ] فراهم ساخته در صورتی که فائده ای در آن يافت
نمي شود [11] او در بين مردم به مسند قضاوت تکيه زده و بر عهده گرفته است
که آنچه بر ديگران مشتبه شده روشن سازد [ و حق را به صاحبش برساند ]
[12] او چنانچه با مشکلی روبرو شود يک سلسله حرفهای پوچ و توخالی را پيش
خود جمع و جور مي کند [13] و به نتيجه آن قاطع مي گردد در برابر شبهات
فراوان همچون تارهای عنکبوت مي باشد [14] حتی خودش هم نمي داند درست حکم
کرده يا به خطا اگر صحيح گفته باشد مي ترسد خطا رفته باشد [15] و اگر اشتباه
نموده اميد دارد صحيح از آب در آيد نادانی است که در تاريکيهای
جهالت سرگردان است [16] همچون نابينائی که درظلمات پر خطر به راه خود
ادامه مي دهد علوم و دانشهائی که فراگرفته برايش قطع آور نيست 000
[1] همانند بادهای تندی که گياهان خشک را به هم مي شکند او نيز احاديث و
روايات را در هم مي ريزد تا به خيال خود از آن نتيجه ای به دست آورد .
[2] بخداسوگند نه آن قدر مايه علمی دارد که در دعاوی مردم حق را از باطل
جدا سازد و نه برای مقامی که به او تفويض شده اهليت دارد [3] باور
نمي کند ماورای آنچه انکار کرده دانشی وجود دارد و غير از آنچه او
فهميده نظريه ديگری . [4] اگر مطلبی بر او مبهم شد کتمان مي کند زيرا او
خود به جهالت خويش آگاه است . [5] خونهائی که از داوری ستمگرانه اش
ريخته شده صيحه مي کشند و ميراثهائی که به ناحق به ديگران داده فرياد
مي زنند . [6] شکايت بخدا مي برم از گروهی که در جهل و نادانی زندگی مي کنند
و در گمراهی جان مي دهند [ و حيات و مرگشان همه در نادانی و جهل است ]
در ميان آنها متاعی کسادتر از قرآن نيست [7] اگر آن را آن چنان که بايد
تلاوت کنند و متاعی نزد آنان رائج تر از آن نتوان يافت [8] اگر آن را
تحريف سازند و طبق دلخواهشان تفسير کنند . و در نظر آنان چيزی زشت تر
از معروف [9] و نيکوتر از منکر وجود ندارد
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 19
[10] هنگامی که امام ( ع ) در مسجد کوفه بر منبر بود سخنی فرمود که
اشعث بن قيس به امام اعتراض کرد که ای اميرمؤمنان اين مطلب به
زيان تو است نه به سود تو امام ( ع ) با بي اعتنائی نگاهی به او کرد
و فرمود : [11] تو چه مي دانی چه چيز به سود من است يا به زيان من ؟
نفرين خدا و نفرين کنندگان بر تو باد [12] ای حائک پسر حائک و ای منافق
فرزند کافر بخدا سوگند تو يک بار در کفر و بار ديگر در اسلام اسير
گشتی 000 [1] مال و حسبت نتوانست تو را از يکی از اين دو اسارت آزاد
سازد تو همانی که شمشيرها را به سوی قبيله ات راهنمائی کردی [2] و
مرگ را به جانب آنان سوق دادی [ چنين کسی ] سزاوار است بستگانش به
او خشم ورزند [3] و بيگانگان به او اطمينان نکنند . [4] مرحوم سيدرضی ميگويد :
مقصود امام ( ع ) از جمله : کفر يک بار تو را اسير کرده و اسلام بار
ديگر اين است اشعث يک بار در حالت کفر و بار ديگر در حالتی که
مسلمان بود اسير شده است و نيز جمله دل علی قومه السيف [ شمشير
را به يمامه داشتند اشعث قبيله خويش را فريب داد و به آنان خدعه
نمود تا خالد آنان را غافلگير ساخت لذا قبيله او وی را عرف النار
ناميدند اين لقب را به کسی مي گفتند که غدر و مکر به کار مي برد . [
عرف النار به معنی چيزی است که آتش را بپوشاند و اين تعبير کنايه
از آن است که اشعث با خدعه و نيرنگ آتشهائی را که در نزديک قومش
بود مخفی مي داشت و آنها را غافلگير مي ساخت ] .
-
پست: 1002
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۵, ۷:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 350 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

پست توسط HRG »

خطبه 20
[5] سخنی است از امام ( ع ) که از غفلت برحذر مي دارد [6] اگر آنچه
مردگان پس از مرگ مشاهده کرده اند شما هم مي ديديد وحشت مي کرديد و
مي ترسيديد [7] [ و سخنان حق را ] مي شنيديد و اطاعت مي کرديد ولی آنچه آنها
ديدند از شما مستور است اما بزودی پرده ها کنار مي رود [ و شما نيز
مشاهده خواهيد کرد ] [8] وسائل بينائی شما فراهم است اگر چشم بگشائيد و
ببينيد و سخنان حق را در گوش شما گفته اند اگر بشنويد [9] و هدايت شده ايد
اگر هدايت را بپذيريد . به راستی به شما مي گويم مطالب عبرت آميز را
آشکارا ديده [10] و از آنچه حرام است نهی شده ايد و هيچ کس بعداز
فرستادگان آسمانی [ فرشتگان ] جز بشر عهده دار تبليغ از طرف پروردگار
نخواهد بود .
ارسال پست

بازگشت به “نهج البلاغه”