بهتر نیست به جای یا علی ، بگوییم ، یا الله؟

مدیر انجمن: شورای نظارت

قفل شده
Senior Member
Senior Member
پست: 138
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۶:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 21 بار
سپاس‌های دریافتی: 88 بار
تماس:

پست توسط vorojax »

ای بابا اومدیم پاسخ بدیم وقتی دادیم فهمیدیم تو این مدت کوتاه ییهو دو نفر زودتر پاسخ دادند!
انصافا خوندیم شرمنده شدیم! روونی پاسخ اونا کجا ! پاسخ ما کجا که خودم خوب نمی فهمم چی نوشتم!
علی جان اومدیم ثواب کنیم کباب شدیم! تجربه شد دیگه کمتر ذهنم بریزم رو کاغد و کمتر جواب بدم.
التماس دعا :razz:
[External Link Removed for Guests]

آن کیست از روی کرم ، با ما وفاداری کند#بر جای بدکاران چو من ، یک دم نکوکاری کند
_ _ _ _ _
در جهان چون حُسن یوسف کس ندیــــــد# حُسن آن دید که یوسف افریــــــــــــــــــــد
Member
Member
پست: 70
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۷:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 9 بار
سپاس‌های دریافتی: 27 بار

پست توسط M_N00 »

سلام خدمت همه عزیزان. :razz:
پاسخ ما کجا که خودم خوب نمی فهمم چی نوشتم!
علی جان اومدیم ثواب کنیم کباب شدیم! تجربه شد دیگه کمتر ذهنم بریزم رو کاغد و کمتر جواب بدم

نه دوست عزیز،شما جوابی که به ذهن خودت میرسو رو بزار ما هم جوابای خودمونو، و اصلا نباید جوابا رو با هم مقایسه کنیم،انسانها همونطوری که در علایق متفاوتند در عقول هم متفاوتند.
شاید این جوابی که شما میدید برای کسی که در حد خود شماست دلنشین تر باشه.
امیدوارم متوجه شده باشد.
موفق و موید باشید. :razz: :razz: :razz:
Junior Member
Junior Member
پست: 23
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۹:۰۸ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

پست توسط naji »

دوست عزیز alihslc سلام علیکم
امیدوارم حالتان خوب باشد
Please Login or Register to see this code
دوست عزیز اگه شما شیعه هستید باید به توسل به امامان عقیده داشته باشید چون توسل یکی از اصل های شیعه می باشد هر چند که میدانم دوست عزیز قصد شما از طرح این سئوال تلاش برای دانستن هر چه بهتر عقاید شیعه است پس لطفا دوست عزیز به مثالها و سئوالات درست توجه کنید واگر جایی ابهامی داشتید بعد بپرسید.
سئوال اول : دوست عزیز آیا قبول داری که امامان واسط خیر و برکت میان خداوند و دیگر مخلوقاتند یا قبول داری که اگر لحظه ای زمین بدون حجت خداوند(امام معصوم) باشد زمینی باقی نخواهد ماند و یا قبول داری که خداوند فرمودند اگر محمد(ص) نبود من زمین را خلق نمی کردم.
2. دوست عزیز آیا قبول داری که هنگامی حضرت آدم (ع) دانه گندم را خورد جهت اینکه از خشم خداوند در امان بماند خداوند را به پنج تن آل عبا ( 1.حضرت محمد-2.علی (ع) 3. فاطمه(س)4. امام حسن 5. امام حسین) قسم داد و بعد خداوند او را به خاطر توسل به این بزرگواران بخشید و او را به زمین فرستاد.
3.دوست عزیزآیا می دانی که خیلی از پیامبران گذشته برای رفع مشکلات خود و امت خود و تقرب در درگاه خداوند بر محمد و آل محمد(ص) صلوات می فرستادند.
و همه ی اینها نشانه هایی است که اگر با چشم عقل بدانها نگریسته شود خواهید دید که توسل به ائمه مخصوصآ پنج تن آل عبا از دیر باز در میان پیامبران وامتهای قبل از اسلام نیز رواج داشته است و نتها خداوند از اینکار خوشنود می شوند بلکه خداوند پیامبران و امامان را کانالی جهت ارتباط میان خود وسایر مخلوقات قرار داده است.
4.Please Login or Register to see this code
نتیجه :
دوست عزیز با نشانه هایی که در بالا عرض شد اهمیت توسل به ائمه گفته شد هر چند که در هیچ آیه یا حدیثی نداریم که ما نمی توانیم مستقیمآ از خدا چیزی بخواهیم . شما دوست عزیز اگر آنقدر درباره خود و مستجب الدوه بودن خود مطمئن هستید که صاحب قرب و منزلتی در درگاه خداوند می باشید می توانید مستقیمآ و بدون هیچ واسطه ای دست به دعا بردارید. اختیار دست خودتان می باشد.
((دوست عزیز، امیدوارم در همه ی مراحل زندگی موفق و موید باشد))
.
.
.
یا علی
دانلود کتابهای مذهبی (کتابخانه اسلامی)
[External Link Removed for Guests]
Senior Member
Senior Member
پست: 109
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۰:۱۸ ق.ظ
محل اقامت: alihslc@yahoo.com
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 19 بار
تماس:

پست توسط alihslc »

به نام خدا

متشکرم از پاسخ های شما دوستان.
چه کنم ، هیچ کدوم از جواب ها من را قانع نکرد....

نمی دونم... جناب ناجی... این هایی که شما از بنده سوال کردید که قبول دارید یا ندارید ، نمی دونم چی بگم!اگر از ته قلب جواب بدم ، نه ، قبول ندارم ، چرا ؟ کینه ای دارم ؟ نه ؛ عقلم قبول نمیکنه!
آخه چطور تمام دنیا با خاطر پیامبر (ص) آفریده شده؟ همون حدیث : لولاک ......

آخه در زمان آدم (ع) چه میدونستی که چندصد نسل بعد از او آل محمدی وجود خواهند داشت ، اون بنده خدا اگر اینقدر علم داشت ، چطور فریب شیطان رو خورد ؟

من این حرفهای شما را نمی فهمم ، آخه وقتی من فرض کنید ، نوع (ع) ، در زمان خودش بیاد صلوات بفرسته ، مردم بهش نمیگن این چیه که داری میگی؟ در ضمن مگه همه ی پیامبران عرب بودن که بخوان صلوات بفرستند ؟

راحتتان کنم ؛ تو کله من فرو نمیره ، اگر عقلانی تر می تونید بحث کنید ، یا علی ، اگر نه که ، هیچی! آخه من به عقل نقاد خودم چطور حالی کنم ، که فلان پیامبر در چندصد سال قبل از به دنیا آمدن پیامبر بر خاندان او درود میفرستاده ؟

در ضمن جناب ناجی ، من بر خلاف آنچه شما تمسخر آمیز نسبت به بنده فرمودید ، نه ادعای پاکی می کنم ، و نه مستجاب الدعوه هستم ، دانش و سواد آنچنانی هم ندارم ،

دوستان لطف کنید به سوالات زیر جواب بدید ( خواهشا با آره یا نه )

1- تا خداوند نخواهد آیا کاری صورت می گیرد ؟
2-اگر خداوند نخواهد و امام بخواهد کاری صورت میگیرد ؟
3-اگر خدا بخواهد و امام شفاعت نکند کار صورت میگیرد ؟

بگذارید یک مثال دیگر بزنم :

یک شرکت تولید کننده فراورده های لبنی را در نظر بگیرید ، خود این شرکت کامیون دارد برای پخش محصولات خودش ، همه تجهیزات و امکاناتش هم ردیفه ، به سرار نقاط دنیا هم میتونه سرویس بده !

حالا ، آیا این شرکت میاد ، به چند تا شرکت حمل و نقل بسپاره ، شما برید محصولات من رو توضیع کنید ،؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ( توجه کنید که خود شرکت به تنهایی توانایی پخش محصولات رو داره )
جراَت اندیشیدن داشته باش!
{کانت}
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

[align=center]بسم الله الرحمن  

با سلام خدمت همه دوستان عزیز و علی آقای گل :razz:


علی آقا من از شما یک سوال می پرسم ، اگر جواب قانع کننده ای به من دادید ، إن شاء الله بحث را ادامه می دهم و اگر جواب شما من را قانع نکرد ما را بخیر و ...

دقت کنید که پاسخ شما باید کاملا عقلی و پذیرفتنی باشد وگرنه بحث به جایی نمی رسد ؛

سوال :

 « خداوند متعال ، اگر می خواست وحی و کتاب بفرستد ، چرا پیامبران را وسیلۀ آوردن آن قرار داد ؟

یعنی چه لزومی داشت که فرد دیگری از بشر را در این میان ، واسطه قرار دهد ؛ و از طریق او با ما سخن بگوید و در رابطه باشد ؟

مگر نمی تواند مستقیما با خود ما در ارتباط بوده و بی هیچ واسطه ای با ما سخن بگوید ؟ »
 




خوب فکر کن ، عجله ای هم ندارم ؛ می خواهم ببینم پاسخ شما چیست !


 عقل شما چگونه این موضوع را توجیه می کند و دلیل قانع کنندۀ عقلی شما چیست ؟ 



از سایر دوستان نیز تقاضا می کنم کمی صبر کنند تا پاسخ را بشنویم ؛ و سپس بتوانیم پله پله جلو برویم . :D


با تشکر :razz:
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Senior Member
Senior Member
پست: 109
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۰:۱۸ ق.ظ
محل اقامت: alihslc@yahoo.com
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 19 بار
تماس:

پست توسط alihslc »

خداوند متعال ، اگر می خواست وحی و کتاب بفرستد ، چرا پیامبران را وسیلۀ آوردن آن قرار داد ؟

یعنی چه لزومی داشت که فرد دیگری از بشر را در این میان ، واسطه قرار دهد ؛ و از طریق او با ما سخن بگوید و در رابطه باشد ؟

مگر نمی تواند مستقیما با خود ما در ارتباط بوده و بی هیچ واسطه ای با ما سخن بگوید ؟

سلام.
نظر من اینه :

خداوند می بایست راهنما و هدایتگری از جنس خود انسانها برای آنها قرار دهد ، که مثل او محدودیت ها و نیاز های مادی داشته باشد ، که پس فردا مردم نگویند ، پیامبر تو با ما فرق می کرد ، ما نمی توانیم مثل او بشویم ، یا مثلا اینکه اگر پیامبر فرشته بود دیگر نمی توانست نیازها و شرایط انسان های خاکی را درک کند و هدایت او ناقص می ماند ! و چون خداوند می خواست کتاب ( کاغذ و پوست و جوهر ) معجزه ی ایشان باشد ، و آن معانی بلند و رفیع را در غالب عناصر پست مادی بگنجاند و به همه ابلاغ کند ، ناچار می بایست از یک وسیله ی مادی مانند پیامبر در این زمینه استفاده می کرد.
البته همانطور که خودتان فرمودید می شد که خداوند خودش بدون نیاز به وسیله این کار را انجام دهد ، ولی نمی دانم چه شکلی میشد ، زیاد ظاهر قشنگی پیدا نمی کرد ، یک موردش اینکه ( خداوند قرآن را می ساخت و آن را در جاهای مختلفی از کره زمینه قرار می داد ، در کوه و دشت و بیابان ، و مردم میدیدند و م خواندند و ... ) البته روی این مورد آخر که عرض کردم زیاد تکیه نکنید.

ولی در مورد اینکه شما این موضوع را با موضوع بحث مقایسه کردید به نظر من ربط زیادی ندارد.

من اگر از شما بپرسم چرا چشمه در طبیعت وجود دارد و هر کس دلش بخواهد می تواند برود از آن بخورد ، درخت در طبیعت وجود دارد و هرکس دلش بخواهد می تواند آن را ببرد ، حیوانات در طبیعیت وجود دارند و هر کس دلش بخواهد می تواند برود و آنها را شکار کند. اینها همه مثال هایی است که خداوند خودش در اختیار ما قرار داده ، نه اینکه خداوند چشمه ها را سهیه بندی ( به قول امروزی ها کارت سوختی) کند ، و کسی را هم لب چشمه بگذارد و و بگوید هرکس آمد و تو خوشت آمد به او آب بده!

اگر شما می فرمایید امام شفاعت می کند ، خب ، امام به تنهایی که کاری نمی تواند بکند ، این خداست که باید شفاعت را بپذیرد یا نه ، اصلا از همه اینها بالاتر ، کسی بدون اجازه خدا نمی تواند شفاعت کند ،

من یک سوال از شما می پرسم ، شما بگید چرا خداوند نمی تواند مستقیما خودش این کار را برای ما انجام بدهد :

فرض کنید من یک ماشین پراید دارم ، میرم تو یک شهر غریبه ، و ماشینم را جایی پارک می کنم ، و یادم نیست کجاست،

میگم خدایا ، هر چه فکر می کنم نمی دونم کجا گذاشتمش ، یه فرجی کن ، در اینجا اگر خدا بخواهد کمک کنه ، یا ماشین رو به من نشون میده ، یا یادم میاره که ماشینم رو کجا گذاشتم!

حالا اگر شما از امام بخواهید که از خدا بخواهد که به یادتان بیاورد ....... :-(

این موضوع که عرض کردم نه ابزار آنچنانی مادی می خواهد ، نوعی هم می تواند وحی باشد ( از اون وحی ای که به مادرحضرت موسی میشد ) !
جراَت اندیشیدن داشته باش!
{کانت}
Senior Member
Senior Member
پست: 138
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۸۷, ۶:۱۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 21 بار
سپاس‌های دریافتی: 88 بار
تماس:

پست توسط vorojax »

سلام به تمام دوستان :razz:
ایول علی اقا که کم نمی اورد مثل خودمی ایول! :grin:




دوست عزیز علی جان اقای محمد علی نوشتند که.........

مگر نمی تواند مستقیما با خود ما در ارتباط بوده و بی هیچ واسطه ای با ما سخن بگوید ؟


یعنی این که ایا می شد یا نمی شد!

نظر من اینه :

خداوند می بایست راهنما و هدایتگری از جنس خود انسانها برای آنها قرار دهد ، که مثل او محدودیت ها و نیاز های مادی داشته باشد ، که پس فردا مردم نگویند ، پیامبر تو با ما فرق می کرد ، ما نمی توانیم مثل او بشویم ، یا مثلا اینکه اگر پیامبر فرشته بود دیگر نمی توانست نیازها و شرایط انسان های خاکی را درک کند و هدایت او ناقص می ماند ! و چون خداوند می خواست کتاب ( کاغذ و پوست و جوهر ) معجزه ی ایشان باشد ، و آن معانی بلند و رفیع را در غالب عناصر پست مادی بگنجاند و به همه ابلاغ کند ، ناچار می بایست از یک وسیله ی مادی مانند پیامبر در این زمینه استفاده می کرد.

و نظر شما این بود که اگر جنس ما یعنی ادم! بود بهتر بود! درسته؟
پس شدن میشه که خدا خودش مستقیم بیاد هدایت!!غیر از اینه شما می گی خدا نمی وتنه و توانشو نداره؟؟چون خدا هر کاری بخواد می تواند انجام بدهد!ولی حکمت این بود که از جنس خودمان باشد! قبول داری که خدا می تونه اما حکمت بوده و به قول خودت اگر این جوری بوده بهتر می شد!
\

حالا خیلی راحت!
در مورد توسل بخشش و دادن چیزی!
خداوند می بایست بخشنده ای از جنس خودمان بفرستد!
همان چیزی که شما گفت در این مورد هم صدق می کند!
خداوند می تواند که خودش مستقیم شفا دهد اما می خواهد ما از طریق شفا دهنده ای از جنس خودمان به شفا پیدا کنیم!
ببین مثل نظر خودت بود ها! :grin:


و بریم تو کار مثال!

میگم خدایا ، هر چه فکر می کنم نمی دونم کجا گذاشتمش ، یه فرجی کن ، در اینجا اگر خدا بخواهد کمک کنه ، یا ماشین رو به من نشون میده ، یا یادم میاره که ماشینم رو کجا گذاشتم!

چه مثال جالبی :grin:

در این جا شما می رو صندلی می شینی می گی : هی ی ی ی روزگار پراید خوشگلم گم شد!
خدایا به من نشانش بده!
وحی از اسمان می شود : ای بنده بهت پا دادایم درست است؟ پاشو بگرد پیداش کن!
ببین وصیله داده برسی به هدف!

حالا مثل اینکه مثال قبلی من نخوندی حقم داری بس که قاطی پاطی نوشته بودم اولشو خوندی کلا ادامه رو بی خیال شدی!

ببین ایا اگر شما پولی قرض بخواهی خدا طلپی از اسمون برات می ندازه پایین یا از طریق وسیله برات می فرسته؟
انصافا خدا نمی تونه پول از اسمون طلپ بندازه پایین؟؟ نه واقعا نمی تونه؟؟
پس چرا هیچ وقت این کارو نمی کنه و همیشه باید بری از بندش که برات محیا کرده بگیری؟
{}{}{}{}{}{}{}{}{}
این موضوع که عرض کردم نه ابزار آنچنانی مادی می خواهد ، نوعی هم می تواند وحی باشد ( از اون وحی ای که به مادرحضرت موسی میشد ) !
خدا به همه وحی می کند یا مقام وحی پاکی و از این جور چیزا می خواد؟
)*)*)*)*)*)*)*)*)*)**&*&&
(((((((()))))))))999
البته علی جان من خودم 2 ساعت زمون جوونیام با این ناجی که اسمش محسنه بحث کردم که بابا چرا مستقیم نریم
و قانع نشدم با چندین نفر دیگم بحث کردم قانع نشدم یروز اومدم جمع بندی کردم با عقل خودم بحث کردم قانع شدم!
حق داری داداش شاید یکم درکش سخت باشه برای منم یه مدت طولانی اینجوری بود.
)*)*&)&*)&&*)&*)&*)*&)*&(%*^%^&
خلاصه علی جون من باز با معلومات کم و بی سوادی خودم جواب دادم.
حلال کنه اگه نوشته هام بدرد بخور نبود! :)
:razz:
[External Link Removed for Guests]

آن کیست از روی کرم ، با ما وفاداری کند#بر جای بدکاران چو من ، یک دم نکوکاری کند
_ _ _ _ _
در جهان چون حُسن یوسف کس ندیــــــد# حُسن آن دید که یوسف افریــــــــــــــــــــد
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

[align=center]به نام خدا  
با سلام مجدد :razz:

چند تا نكته رو لازمه اول اشاره كنم علي جان :D

1- قرار شد پله پله بريم جلو و يهو كلي سوالو مثال مطرح نشه . اول من يه سوال كردم و جواب خواستم .


چرا اين سوال رو كردم و ربطش چي بود ؟

سوال ما اين نبود كه چرا پيامبر از جنس بشر است . بلكه اين بود كه چرا اصلا پيامبر ؟ چرا يك وسيله لازم بود ؟ مگر خدا قدرت نداشت خودش همه رو هدايت كنه؟

یک شرکت تولید کننده فراورده های لبنی را در نظر بگیرید ، خود این شرکت کامیون دارد برای پخش محصولات خودش ، همه تجهیزات و امکاناتش هم ردیفه ، به سرار نقاط دنیا هم میتونه سرویس بده !

حالا ، آیا این شرکت میاد ، به چند تا شرکت حمل و نقل بسپاره ، شما برید محصولات من رو توضیع کنید ،؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ( توجه کنید که خود شرکت به تنهایی توانایی پخش محصولات رو داره )


به همين خاطر من اين سوال رو پرسيدم .


2- از شما هم يك جواب عقلي خواستم .

چرا ؟ چون گفته بودي :

راحتتان کنم ؛ تو کله من فرو نمیره ، اگر عقلانی تر می تونید بحث کنید ، یا علی ، اگر نه که ، هیچی!


حالا خودت قضاوت كن ؛ اگر به سوالي كه من كردم كسي اين جواب رو بده ، خودت باشي قبول مي كني ؟

همانطور که خودتان فرمودید می شد که خداوند خودش بدون نیاز به وسیله این کار را انجام دهد ، ولی نمی دانم چه شکلی میشد ، زیاد ظاهر قشنگی پیدا نمی کرد ،


درسته كه در اصل مطلب نوشتي نمي دونم ، اما اينكه ظاهر قشنگي پيدا نمي كرد ديگه عقلي نيست .

يكي ممكنه بياد به خودت بگه خوب حتما ظاهر قشنگي پيدا نمي كرد ما توسل نمي كرديم :eek: مطمئنا شما نمي پذيري ازش .

يا اينكه بگه به قول خودت "از همون وحي هايي كه به مادر موسي (ع) مي شد" به همه بكنه و ديگه پيامبر لازم نبود !!!


همه هدفم اين بود كه به اينجا برسيم . يعني اينكه دليل نداره كه هرچيزي رو ما ندونستيم يا دليل عقلي براش نداشتيم ، پس امكان ندارد!!!

خيلي چيزها هست كه به عقل ناقص ما نمي رسه ، دليل نداره بگيم نيست چون عقل نقاد من نمي فهمه . عقل نقاد ما ممكنه خيلي چيزا رو نفهمه !

بحث من هنوز به شفاعت و توسل و ... نرسيده ، فعلا فقط خواستم در مورد لزوم وسيله بحث كنيم كه خودت هم اعتراف كردي حكمت اصليش رو ما نمي دونيم .

اما خواهشم اينه قدم به قدم جلو بريم . براي سوالم ديگه جوابي نمي خوام فقط خواستم به اين نقطه برسيم كه عقل ما لزوما هر چيزي رو كشف نمي كنه .

بگذريم ...

 از دوستان عزيز هم ممنونم كه خيلي زود منظور ما رو فهميدن و به پيشرفت بحث كمك كردن . اما قصدم در اين بحث اينه كه كمتر مثال بزنم
با اينكه مثال خيلي كارساز هست اما ذهن مخاطب رو بعضي وقت ها مغشوش تر مي كنه چون اونم ممكنه مثال ديگه اي بياره .
اما در كل توضيحات همه دوستان كامل بود و به نظرم جاي هيچ حرفي نمونده ، اما چون دوستمون قانع نشدن سعي داريم از يك زاويه ديگه نگاه كنيم .
 


علي جان از شما هم خواهش مي كنم اگر منظور من رو كامل فهميدي بريم پله بعدي :D :razz:
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Senior Member
Senior Member
پست: 109
تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۵, ۱۰:۱۸ ق.ظ
محل اقامت: alihslc@yahoo.com
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 19 بار
تماس:

پست توسط alihslc »

به نام خدا

سلام.
اول از همه از این وروجک گل ( که اگه شاتباه نکنم باید اسمت حامد باشه ) تشکر کنم ، با اینکه فقط از راه همین انجمن میشناسمت ولی خیلی باهات حال کردم ، راستش رو بخوای با اون آواتار متفاوت و لحن و کلام شیرین و صمیمیت خیلی دوست داشتنی هستی!
در ضمن ، اینکه گفته بودی :
{
حالا مثل اینکه مثال قبلی من نخوندی حقم داری بس که قاطی پاطی نوشته بودم اولشو خوندی کلا ادامه رو بی خیال شدی!
}

نه عزیز ، من تمام پست ها رو میخونم و کامل هم می خونم ، چون بارها پیش اومده که جواب سوال هام رو در اواخر پست ها گرفتم!

آقای محمد علی عزیز ، بله ، قبول دارم که خداوند گاهی از وسیله استفاده می کنه ، بله ، قبول دارم که پیامبر وسیله ی ارتباط انسان با خداست ، البته ظاهرا سروش گفته بود که پیامبر نقش بلندگو را دارد ، ولی گفتن این چه حرفیه که می زنی! حالا من نمیدونم چرا بهش ایراد گرفتن ، ولی به نظر من هم مثال درسته !

خب... باشه ، بریم پله بعدی ببینیم چه خبره !
جراَت اندیشیدن داشته باش!
{کانت}
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

[align=center]به نام خدا  

سلام

ممنون از پاسخ شما :razz:

طبق معمول همه بحث ها ابتدا چند قرار باهم می گذاریم . یکی اینکه از موضوع بحث خارج نشیم . در مثال مناقشه نکنیم و از همه مهمتر

متاسفانه در خیلی از بحث ها دیده میشه که فرد ، فقط به یک جمله از طرف مقابل بسنده می کنه و بدون اینکه بگه کلیّت پست شما را قبول کرده یا نه

فقط به همان جمله کلید کرده و بحث را از محور اصلی خارج می سازد . لذا تمام صحبت های طرف مقابل را باید دید .

البته اگر جمله ای نامفهوم بود به این معنی نیست که نپرسید ، منظور خارج نساختن بحث از موضوع اصلی بود .

دوم اینکه موضوع بحث را مشخص کنیم ! شما در پست اول نوشته بودید :

خب... البته شاید این موضوع به توسل هم مربوط بشه ، ولی سوالم در این رابطه نیست... من خودم علاقه مندم بگم ، یا حق ، یا الله ، و مستقیما از خدا طلب کنم.

نه اینکه از علی (ع) بخواهم که واسطه بشه بین من و خدا که به من کمک کنه ، خداست دیگه ، کریمه ، اگه لایق بودیم میده ، اگه لایق نبودیم ، نمیده!


اول گفتید توسل نه ؛ بعدش وساطت را مطرح کردید که بی ربط با توسل نیست .

و نیز موضوع بحثتون با لفظ زیبای "یاعلی.ع" شروع شد ؛ که فعلا پاسخش رو بهتر می دونم در آخر بحثمون بدم .

اما بحث به گونه ای پیش رفت که توسل آمد وسط . پس بهتره همین اول موضوعمون معلوم بشه .

من قصد دارم که مفهوم وسیله را در افعال خالق و مخلوق کاملا باز کنم تا متوجه بشیم این مفهوم چه جایگاهی در نظام توحیدی دارد . و در آخر خواهیم فهمید

که خداوند نه تنها "گاهی" بلکه همیشه از طریق وسایل فعلی را انجام می دهد . ( نه به دلیل عدم توانایی بلکه در عین توانایی ... که خواهیم گفت )


فعلا هم با تراوشات ذهنی برخی تاریک اندیشان مذبذب کاری نداریم .

( چون بر فرض هم که پیامبر فقط یک بلند گو باشد ، باز هم این بلند گو یک وسیله و کانال است بین خالق و مخلوق ؛

پس فرض وسیله اینجا صادق است با اینکه کل حرف مذکور باطل است . اما وسیله وجود دارد ... و اشکال اصلی اون فرد هم غفلت از این موضوع بوده است )



پس موضوع و ضوابط مشخص شد .

چند نکته :

اولا بحث ما درون دینی است . یعنی فرض بر این است که شما قبلا مباحث عقلی واعتقادی و برهانی را گذرانده اید و با قبول دین اسلام ، حال وارد دلایل محکم

و مستندات دینی می شویم . لذا اگر آیه یا روایتی بیان شد و شما نپذیرفتید به معنای عدم پذیرش اصول اولیه دین است . چرا که وقتی اصول را پذیرفتید

سایر مسائل باید از مسیر دینی پی گیری شود . یعنی اگر اصل توحید را پذیرفتید ، سایر شئون توحیدی را به دنبال آن باید از خود خالق بیاموزید .

[align=left]مانند کتاب و سنت و ...  

ثانیا مجدد تاکید می کنم فعلا بحث بر سر استفاده خالق از وسایل مختلف ، و پس از آن نیازمندی مخلوق به آن وسائط است . فعلا پس داریم از بالا به پایین

می آئیم و کاری نداریم که شما یا الله بگویی یا به یکی از وسائطی که خود خالق معرفی کرده متوسل شوی .

برویم سراغ مقدمه :

اولا تملیک خدا چیزی را به کسی ، نه به معنای اخراج از ملک خویش است ؛ بلکه حقیقت آن گسترش دادن به شئون مالکیت خود و افزودن بر مظاهر

قدرت مطلقه اش می باشد .

همچنین خداوند متعال چنین خواسته است که انسان دارای ویژگی خواستن باشد ؛ و با خواست خودش کار کند .

پس در واقع ، آنچه بطور مستقیم ، معلول "خواست" خداست ، "خواستن" انسان است ، نه "خواستۀ " انسان ! (درست دقت شود)
  ... که در بحث جبر و اختیار مفصل بحث شد .  

اما نکته مهم اینجاست ، که فاعلیت خدا نسبت به اشیا ، بر اساس نظام معین و ترتیب مشخصی در جریان است . یعنی علوّ ذات خداوند اقتضا می کند که سلسله موجودات هرکدام در رتبه خاص خودش ، معلول رتبه مقدّم بر خود بوده و در عین حال ، خودش نیز سبب و علت رتبۀ موخر از خود باشد . ( برای فهم کامل این معنی که در کتب فلسفی بحث شده ، باید به آن مراجع سری بزنید تا از دلایل عقلی این موضوع اگاه شوید )

خلاصه ، تمام این ایجادات کثیره که از سلسلۀ علل و معلولات مترتّب ، صادر می شوند ، عین همان ایجاد واحدی است که از مقام علیّت و خالقیّت حضرت حق
صادر می شود . چنانکه می فرماید " و ما امرنا الا واحدة " کار ما (مقام ربوبی) جز یک کار بیشتر نیست . (سوره قمر ایه 50)

 منتها ، آن ایجاد واحد و آن یک کار ، در عین وحدت ، دارای مراتب و درجات طولیّه کثیره است که هر مرتبه ای از آن به صورتی خاص تجلی کرده و

منشأ ایجاد مرتبه پایین تر از خود می گردد .
 

این نظام طولی خلقت که از طریق براهین عقلی و فلسفی به ثبوت رسیده است ، در زبان قرآن و معصومین نیز به گونه واضح تر بیان شده است . همانطور که می دانیم مکررا سخن از وجود "ملائکه" و فرشتگان و "جنود رب " به میان امده و آنها را به عناونی گوناگون از جمله : مدبّرات امر ، مقسّمات امر ، معقبّات ، کاتبین و حافظین اعمال و فرود آورندگان وحی ، متصدیان قبض ارواح و نظایر اینها معرفی می کند و برای هرکدام از فرشتگان مکرم ، مقامی مشخص و پایگاهی معین نشان می دهند : و ما منا الا له مقام معلوم : هیچ یک از ما (فرشتگان ) نیست مگر اینکه مقامی معلوم دارد (صافات 164)

مثلا حضرت میکائیل (ع) فرشته موکل بر ارزاق ، و عزرائیل (ع) مامور قبض ارواح است و اسرافیل (ع) صاحب الصور و زنده کنندۀ اهل قبور است .

همچنین فرشتگانی موکل بر تدبیر امور جوّی از ابر و باد و باران اند ؛ و فرشتگانی مامور ضبط اعمال عباد در دنیا و سپس محاسبۀ آن در عقبا ؛ و بالاخره ملکی ، مالک دوزخ است و ملک دیگری موکل بر امر جنت ، و هر کدام نیز فرشتگانی تحت فرماندهی خود دارند ؛ و همگی مطیع فرمان حضرت حق هستند و مجریان امر الهی .

نتیجه آن که مجموع این نوع بیانات صریح دینی ، خبر از وجود یک نوع تشکیلات منظم و نظام متشکل و مرتبی در جریان افرینش عالم و صدور سلسله موجودات از مقام ربوبیت و فاعلیت حضرت حق می دهند .


اما به این حقیقت باید توجه کامل داشت که نوع وساطت فرشتگان در تدبیر امور و مأذون بودن انان از جانب خدا ، در کارهای گوناگون و دارا بودن مقام معلوم

هرکدامشان ، در نظام الهی ، از نوع وساطت تکوینی و ایجادی است ؛ نه از نوع قراردادهای اعتباری و مقام و منصب های اجتماعی و بشری ،

که با یک امضا به کسی اعطا می شود و با یک امضای دیگر از وی سلب می گردد .

در نظام و تشکیلات خدا وقتی گفته می شود که ملک الموت مثلا از جانب خدا مأذون در قبض ارواح است ، این اذن خدا در این باب نه بصورت دستخط

و سخن گفتن است ؛ و نه مقام ان ملک بصورت اعتباری و قراردادی ؛ بلکه اذن خدا اذن تکوینی و مقام ملک هم مقام وجودی است .

یعنی خدا ساختمان وجودی عزرائیل(ع) را طوری ساخته و در بنیۀ او نیرویی قرار داده است که می تواند انسان زنده را بمیراند و بین روح و بدن جدایی بیندازد .

و همچنین اسرافیل فرشته ایست که خدا اورا اینچنین افریده و نیرویی به او داده است که می تواند موجود مرده را زنده گردانیده و ایجاد جان در جسم بیجان بنماید .
ولی این اماته و احیا (میراندن و زنده کردن ) کاری است که از خدا ، صادر می شود ؛ و فاعل حقیقی و اصلی آن ، خداست ؛ اما فاعلیّت او از طریق فاعلیت ان فرشتگان مقرب ، به ظهور می رسد .

عزرائیل(ع) اراده میراندن می کند اما تحت اراده خدا ؛ خدا هم اراده میراندن می کند ولی به اراده عزرائیل . و البته این دو اراده در طول یکدیگرند .
یعنی اراده خدا اراده "ذاتی" و" اولی " است و اراده عزرائیل(ع) اراده "اعطایی" و "ثانوی" است .

یعنی نه عزرائیل(ع) می تواند در حد ذات خود ، بی اراده خدا ، زنده ای را بمیراند ؛ و نه چنین است که خدا در نظام فعل و سنت ثابته خود ،
بی وساطت اراده عزرائیل ، اراده میراندن زنده ای را بنماید . بلکه اماته خدا بعین اماته عزرائیل است و اماته عزرائیل نیز عین اماته خدا است .

انا کل شئ خلقناه بقدر و ما امرنا الا واحدة کلمح بالبصر ما هرچیزی را با اندازه و قدر مشخصی افریده ایم و کار ما جز یکی بیش نیست همچون چشم بهم زدنی (قمر 49 و 50 )

 اری فرمان ، یک فرمان و صنع یک صنع است ؛ اما همین صنع واحد ، تشکیل یافتۀ از سلسلۀ اسباب و مسببات است !  

و این سنت تغییر ناپذیر است .

فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا

نه هرگز در سنت و (قانون) خدا ، تبدیل و جابجا شدن می یابی و نه هرگز در سنت خدا تغییر و دگرگونی می یابی .(فاطر 43 )

و لذا با وجود اینهمه دست اندر کاران و عمّال و وسائط در نظام آفرینش ، همگی در هر آن و در هر لحظه ای ، دست به دامن خالق کلّ جهان می باشند .
و روی فقر و نیاز جملۀ عالم به درگاه اوست .

بر اساس همین نظام طولی مثلا در مورد کار قبض ارواح آیات قرآن این کار را به خدا نسبت داده است و می فرماید :

"الله یتوفی الانفس حین موتها" خدا جانها را می گیرد در موقع مرگشان (زمر 43)

و در جای دیگر همان کار را به ملک الموت اسناد می دهد و می گوید :

"قل یتوفاکم ملک الموت الذی وکّل بکم " بگو ملک الموت که موکل بر شماست (جان) شما را می گیرد (سجده11)

و در جای دیگر : "حتی اذا جاء احدکم الموت توفته رسلنا " همینکه مرگ به سراغ یکی از شما آمد فرستادگان ما (جان ) او را می گیرند . (انعام 61)

و این سه آیه هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند چرا که همگی در واقع یک فعل و یک فاعلیت مستقله را نشان می دهند که در نظامی متشکل از فواعل طولیه به انجام می رسد .
و آن فاعل واحد مستقل ، تنها ذات اقدس الهی است که فعل واحد او بصورت افعال کثیرۀ صادر شده از فاعل های متوالیه که پشت سر یکدیگر قرار گرفته اند تجلی می نماید .

سرّ مطلب همان است که بیان شد ، یعنی فعل خدا و صدور اشیا از خدا ، بصورت یک نظام و تشکیلات مرتبی در جریان است و فاعلیت هایی که در داخل این نظام ، انجام می شود ، عین همان فاعلیت خداست ؛ که در لسان قرآن تعبیر به "اذن الله" می شود :

"من ذا الذی یشع عنده الا بإذنه" کیست انکه در نزد او (در نظام خلق او) شفاعت کند ( و اثری از خود به وجود اورد ) جز (به نیروی) اذن او ؟ (بقره 255)

آری خداست که توفّی انفس و قبض ارواح می نماید : ولی بوسیلۀ عزرائیل(ع) و اعوانش ، و خداست که روزی میرساند اما بوسیلۀ میکائیل و انصارش .
یا در مرتبه پایین تر ، خداست که باران می باراند و بادها را می وزاند و زمین را زنده کرده و گیاهان را می رویاند ، اما در پرتو وجود افتاب و نور و حرارت در اندازۀ مخصوصش .

پس هر فعلی که از وسائط و اسباب و علل صادر می شود ، اولا و "بالذات" از خدا می باشد و ثانیا و "بالعرض" به وسائط و اسباب و علل نسبت داده می شود . و یک لحظه انقطاع فیض از خدا ، مساوی است با نابودی ذوات اشیا و انعدام فعالیت های تمامی آنها .

از باب تمثیل ناقص : مثلا هر عملی که از چشم و گوش و دست و پا و زبان و دیگر قوای ظاهر و باطن انسان ، صادر می گردد ، در عین حال که به خود انسان نسبت داده می شود ، به اعضا و قوای انسان نیز اسناد داده می شود . و لذا می گوییم چشم من دید ، گوش من شنید ، و دست من نوشت ، همچنانکه می گوییم : من دیدم و من شنیدم و من منوشتم .

نکته اخر :
از جانب خدای متعال نیازی به وسائط نیست . یعنی این توهمی بیش نیست که تصور شود وجود نظام و تشکیلات مرتب ، برای صدور اشیا از خدا ،
مستلزم عجز و محدودیت در قدرت مطلقۀ او و نیاز ذات بی نیاز خدا به وسائط و اسباب از فرشتگان و غیر فرشتگان می باشد .

خیر بلکه این ، ضعف مرتبۀ وجودی اشیا است که آنها را از قابلیت کسب فیض مستقیم محروم کرده ، یعنی خدا مشکلی در دادن فیض ندارد و فیض او همیشه جاری است ، اما مشکل در قابل بودن و پذیرفتن فیض توسط موجودات است که انها طبق شدت و ضعف وجویشان ان را از طریق وسائطی که قرار داده است دریافت می کنند . (و البته این یکی از حکمت های وسیله است که به عقل ناقص عقلا رسیده و منحصر در این دلیل نیست ... اعترفا کرده بودیم که عقل ما به همه چیز نمی رسد)

دقت مهم در این بخش ، مربوط به ظرافت در فهم عظمت مقام توحیدی است ، که هرچقدر مخلوق بزرگ باشد باز هم در مقابل او هیچ است . ضعف در مخلوق به حداقل هم برسد ، کبریا و عظمت او کاسته نمی شود و او کماکان در اوج عظمت است .

 یعنی علو و کبریاء لایتنهاهی و قدوسیت حضرت حق ، از یک سو و تفاوت در مراتب شدت و ضعف وجودی اشیا از سوی دیگر ،

چنین مقتضی است که فیض وجود و انحاء برکات آن ، تحت نظامی متشکل از مراتب عالی و دانی به جریان افتاد

و از مجرای علل و اسباب و وسائط به تمامی اشیا و موجودات جهان برسد .
 


پس فعلا تا اینجا بحث بر این شد که وجود وسائل لازم است ، و در همه امور ، خداوند به انها اذن داده و قدرت فاعلیت اعطا نموده ؛

و همچنین این وسائل دلیل بر ضعف خالق نبوده و نیست .

و مثال هایی که ذکر شد نمونه از هزاران بود و منحصر به این اسباب محدود نیست .

 فهم این نکته که وسیله چه معنایی دارد و اصلا در نظام خلقت چه جایگاهی دارد مقدمه ای است بر فهم نیازمندی انسان به این وسائل

و لزوم شناخت و استفاده از این وسائل ، که پیشتر خواهد آمد .
 


تا اینجا اگر سوالی هست بفرمایید :razz:
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
قفل شده

بازگشت به “پرسش و پاسخ”