هديه خداوند پس از ازدواج اميرالمؤمنين با حضرت زهرا
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم در جنگ تبوك فرمود:
تعالى مرا امر كرد كه فاطمه را با على تزويج كنم و چون تزويج كردم جبرئيل بمن گفت كه خداى تعالى بهشتى بنا كرد از لؤلؤ كه بين هر ستونى تا ستون ديگر از ياقوت است كه با طلا محكم بسته شده و سقفهاى آن را از زبرجد سبز قرار داده
و طاقهاى آن را از لؤلؤ برقدهنده با ياقوت قرار داده و غرفههائى در آن قرار داد كه يك خشت آن از طلا و يك خشت آن از نقره و يك خشت آن از در و يك خشت آن از ياقوت و يك خشت آن از زبرجد است و در آن چشمههائى جوشندهاى قرار داده كه نهرهائى اطراف آنها را فروگرفته
و بالاى آن نهرها قبههائى از در قرار داده كه شعبه شعبه مىشود به زنجيرهاى طلا و دور آن قبهها را انواع درختها احاطه كرده و در هر قصرى قبهاى بنا نموده و در هر قبه تختى قرار داده از يكدانه در سفيد و آن را بسندس و استبرق پوشانيده
و فرش زمين آن به زعفران پيراسته كه در ميان آن مشك و عنبر آميخته و در هر قبهاى حوريهايست و براى هر قبهاى صد در قرار داده كه هر درى دو چشمه جارى و دو درخت است و هر قبهاى مفروش و در اطراف آن آيةالكرسى نوشته
گفتم اى جبرئيل اين بهشت را خدا براى چه كسى آفريده گفت: خدا آن را براى فاطمه و على آفريده و اين غير از بهشتهاى ايشان است تحفهايست كه خدا به ايشان هديه داده. چشمت روشن باد اى رسول خدا و رحمت هميشگى خدا بر تو باد
·▪•● ازدواج ملکوتی فاطمه(س) و علی(ع)●•▪·
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 1668
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3099 بار
- سپاسهای دریافتی: 5474 بار
Re: ·▪•● ازدواج ملکوتی فاطمه(س) و علی(ع)●•▪·
زندگی بافتن یک قالی است
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده است
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین !!!
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده است
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین !!!
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند
-
- پست: 1668
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3099 بار
- سپاسهای دریافتی: 5474 بار
Re: ·▪•● ازدواج ملکوتی فاطمه(س) و علی(ع)●•▪·
اعلان عمومى ازدواج اميرالمؤمنين و حضرت زهرا
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود:
عقد بايد در مسجد و در حضور مردم خوانده شود و مهاجر و انصار را به مسجد فراخوانده و به منبر تشريف برد و قضيه ازدواج را به عرش كشاند و از فضايل على عليهالسلام و ازدواج الهى او سخن به ميان آورد.
تمامى اينها از لطايف و ظرايف عرشيه برخوردار بود كه رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم به آنها عنايت داشت. البته ظاهر قضيه اين بود كه مردم مدينه و مهاجرين علاقمند بودند اولين مراسم عقد و عروسى از ناحيه رسالت آن هم دخت دردانه رسولاللّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم را ببينند و شركت كنند، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم هم به اين توقع و تمايل اجتماعى پاسخ مثبت دادند و دعوت كردند و پذيرايى هم نمودند، اما در پس اين ماجرا چيزهاى ديگرى بود كه آنها را ظاهراً و در وضعيت فعلى، تودهى مردم متوجه نمىشدند.
ً رسولاللّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم با برگزارى مراسم باشكوه عروسى دخت خود،- دختر را كه در جاهليت و فرهنگ منحط جزيرةالعرب بىارزش بود- عزت و آبرو بخشيد و او را در زندگى در رديف افراد عزيز خانواده قرار داد.
ً به همه آنهايى كه دربارهى حضرت فاطمه و حضرت على عليهالسلام سطحى فكر مىكردند و آنان را در رديف افراد عادى و معمولى تلقى مىكردند تفهيم كرد كه چنانكه قبلا متذكر شدم امر ازدواج فاطمه عليهاالسلام به خدا مربوط مىباشد و مىبايستى اين مطلب را به همه مردم اعلان كند تا موضع اين دو زوج ويژه مخصوصاً براى آينده نيز در ميان مردم معلوم باشد.
ً شخصيت و عزت و حرمت على عليهالسلام را در نزد خداوند به مردم اعلام نمايد تا مردم بدانند كه او با ديگران فرق دارد.
بنابراين داستان مراسم عقد ازدواج على و فاطمه عليهمالسلام در مسجد، آن هم در ميان انبوه جمعيت مهاجر و انصار حاوى دو نكته بود. يك طرف قضيه مردمى و اجتماعى بود، طرف ديگر. قضيه سياسى و آموزنده.
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود:
عقد بايد در مسجد و در حضور مردم خوانده شود و مهاجر و انصار را به مسجد فراخوانده و به منبر تشريف برد و قضيه ازدواج را به عرش كشاند و از فضايل على عليهالسلام و ازدواج الهى او سخن به ميان آورد.
تمامى اينها از لطايف و ظرايف عرشيه برخوردار بود كه رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم به آنها عنايت داشت. البته ظاهر قضيه اين بود كه مردم مدينه و مهاجرين علاقمند بودند اولين مراسم عقد و عروسى از ناحيه رسالت آن هم دخت دردانه رسولاللّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم را ببينند و شركت كنند، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم هم به اين توقع و تمايل اجتماعى پاسخ مثبت دادند و دعوت كردند و پذيرايى هم نمودند، اما در پس اين ماجرا چيزهاى ديگرى بود كه آنها را ظاهراً و در وضعيت فعلى، تودهى مردم متوجه نمىشدند.
ً رسولاللّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم با برگزارى مراسم باشكوه عروسى دخت خود،- دختر را كه در جاهليت و فرهنگ منحط جزيرةالعرب بىارزش بود- عزت و آبرو بخشيد و او را در زندگى در رديف افراد عزيز خانواده قرار داد.
ً به همه آنهايى كه دربارهى حضرت فاطمه و حضرت على عليهالسلام سطحى فكر مىكردند و آنان را در رديف افراد عادى و معمولى تلقى مىكردند تفهيم كرد كه چنانكه قبلا متذكر شدم امر ازدواج فاطمه عليهاالسلام به خدا مربوط مىباشد و مىبايستى اين مطلب را به همه مردم اعلان كند تا موضع اين دو زوج ويژه مخصوصاً براى آينده نيز در ميان مردم معلوم باشد.
ً شخصيت و عزت و حرمت على عليهالسلام را در نزد خداوند به مردم اعلام نمايد تا مردم بدانند كه او با ديگران فرق دارد.
بنابراين داستان مراسم عقد ازدواج على و فاطمه عليهمالسلام در مسجد، آن هم در ميان انبوه جمعيت مهاجر و انصار حاوى دو نكته بود. يك طرف قضيه مردمى و اجتماعى بود، طرف ديگر. قضيه سياسى و آموزنده.
زندگی بافتن یک قالی است
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده است
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین !!!
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده است
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین !!!
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند