به نام حضرت دوست
سلام دوستان
چندوقتپیش با یک سری از به ای دانشگاه بحث از امامزمان بود و من در موردنامهنوشتن برای آقا صحبت کردم ولی خیلی از بچه هامی گفتن این حرفا فقطخرافات وصحت نداره .
من چون یکی از کارهایتقربا روزانه نامه نوشتن برای آقا و انداختن اون توی جوی آب هست خیلی دلمگرفت ولی متاسفانه نتوستم دلیلی بر صح کارم بیارم.
اگر کسی سند معتبر یا تجربه ای در این مورد داره خوشحال می شم بدونم؟
و اینکه بدونم وافعا آقا مثلا اگر من نامه بنویسم نامم رو می خونه ؟
نامه به آقا حقیقت یا خرافات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 270
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
- محل اقامت: کره زمین
- سپاسهای ارسالی: 194 بار
- سپاسهای دریافتی: 797 بار
- تماس:
نامه به آقا حقیقت یا خرافات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
خانه مادری ما همه بیت الزهراست
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
Re: نامه به آقا حقیقت یا خرافات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و تشكر.
عريضه نويسي به نكات و حكايات جالبي دست يافتم كه بعنوان مقدمه نكاتي را درمورد توسل و وسيله خدمت شما عرض ميكنم، بعد به دلايل نقلي عريضه نويسي و شرايط آن و چگونگي نقل و انتقال آن و سپس گلچين حكايتي از حكايات بيشمار در اين زمينه مي پردازم. .
..
عريضه نويسي چيست؟
.
اغلب لغت شناسان عريضه را به عرض حال و درخواستنامه معني ميکنند [1] او براي «عرض» معاني مختلفي بيان ميکنند که يکي از آنها، بيان مطلبي از طرف فرد کوچکتر به بزرگتر است؛ بر اين اساس معني به عرض رساندن عبارت از گفتن و بيان کردنِ مطلبي از طرف کوچکتر به بزرگتر است. [2] .
..
در اصطلاح، عريضه نويسي يکي از شيوههاي خاصّ توسل است که در طول تاريخ، در فرهنگ اسلامي همواره مورد توجه بوده است.
.
توضيح آنکه گاهي افراد جامعه با يک سلسله نياز و گرفتاريها مواجه ميشوند که برحسب ظاهر امکان برطرف نمودن آنها از طريق اسباب عادي ميسّر نيست، يا حد اقل بسيار مشکل است؛ در چنين مواردي به جاي نا اميد شدن و زانوي غم در بغل گرفتن، از ناحيه پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله و ائمه اطهارعليهم السّلام توصيه شده است که از اموري نظير دعا و توسل که در جاي خود اثبات شده است -که هريک از آنها اگر مؤثّرتر از اسباب وعلل عادي نباشند کمتر از آنها نيستند- کمک گرفته شود.
.
.
آنگاه براي خود توسّل، شيوههاي مختلفي بيان شده است که از جمله آنها نوشتن عريضه است.
..
عريضه گاهي خطاب به خداوند تبارک و تعالي نوشته ميشود ودر آن فرد نيازمند ضمن اشاره به مشکل و حاجت مورد نظر خود به مقام و منزلت يکي از معصومينعليهم السّلام يا همه آنها در پيشگاه خداوند متوسل ميشود؛ و يا اينکه عريضه مستقيما به معصومعليه السلام نوشته ميشود تا او بواسطه قرب و ارج و منزلتي که در نزد خداوند متعال از او برآورده شدن يا برطرف گشتن آن حاجت و مشکل را درخواست نمايد؛
.
و يا اينکه خود معصومعليه السّلام بواسطه ولايت و قدرتي که از ناحيه پروردگار عالم به او اعطا شده است، به اذن خداوند مهربان اين نياز و گرفتاري را برطرف سازد.
.
بديهي است که هيچيک از اين امور با قيودي که به آنها ذکر شد به اموري نظير شرک و بتپرستي و... منتهي نميشوند.
ــــــــــــــــــــــ
(1) الرائد/ ج2/ ص183
(2) فرهنگ معين / ج2 / ص2288
.
توجيه عقلي و ادله نقلي عريضه نويسي
.
از بررسي مجموعه آيات و رواياتي که در صدد تبيين منزلت وکمالات وجودي اهلبيتعليهم السّلام هستند، چنين معلوم ميشود که ائمه اطهارعليهم السّلام علاوه بر ولايت تشريعي يعني حقّ تبيين وتشريح احکام وآيات الهي ورهبري سياسي وديني واجتماعي جامعه، که اصطلاحا به آن امامت گفته ميشود؛ از منزلت والاي ولايت تکويني نيز برخوردارند. اين بُعد از کمال که گاهي از آن تعبير به «ولايت تصرّف» و «ولايت معنوي» ميشود،
.
.
نوعي از اقتدار وتسلط فوقالعاده در امور نظام هستي است که با توجه به دارا بودن مراتب بالاي کمالات معنوي و قرب به حضرت حقّ با عنايات مخصوص خداوند متعال معجزات وکرامات منقول از آن ذوات مقدسه، ناشي از اين بُعد ولايتي آنهاست.
.
توضيح آنکه برطبق جهان بيني اسلامي، انسان از چنان استعدادي برخوردار است که از طريق انجام عبادات وترک گناهان ميتواند به مرتبهاي از کمال برسد که تمام اعضاء وجوارح بدن او الهي بشود. يعني به جايي ميرسد که چشم او جز حقّ را نميبيند و گوش او به غير از حقّ را نميشناسد، وپاي او جز در راه حقّ قدم بر نميدارد ودست او جز در مسير حقّ کاري انجام نميدهد.
.
و در يک کلام در تمام رفتارها و عملکردها جز به کار حقّ خود را مشغول نميسازد. يعني به تمام معني خليفةاللّه ميشود. تصوّرات وتصرّفاتش همه رحماني ميگردد. از اين مرتبه از کمال در حديث قدسي مشهور که امام صادقعليه السلام آن را از وجود مبارک پيامبر اکرمصلّي اللّه عليه و آله روايت ميکنند، با اين تعابير ياد شده است:
.
قال اللّه عزّوجلّ: ما تقرّب إليّ عبدٌ بشيءٍ أحبُ إليّ ممّا افترضتُ عليه وإنّه يتقرّب اليّ بالنافلة حتي احبّهُ فإذا أَحْبَبْتُهُ کنتُ سمعهُ الذي يسمع بهِ وبصرهُ الذي يبصر بهِ ولسانه الذي ينطق به ويدهُ الذي يبطش بها. إن دعاني أجبته، وإن سألني أعطيتهُ. [1] .
.
­ خداوند عزّوجلّ ميفرمايند: هيچ بندهاي با هيچ وسيلهاي به من نزديک نشده است که از فرائض نزد من محبوبتر باشد. همانا بنده به وسيله نوافل ومستحبّات -که من آنها را واجب نکردهام ولي او تنها به خاطر محبوبيّت آنها در نزد من، به انجامشان ميپردازد- به من نزديک ميشود تا به جايي که محبوب من ميگردد، همين که محبوب من گشت، من گوش او ميشوم که با آن ميشنود، وچشم او ميشوم که با آن ميبيند، وزبان او ميشوم که با آن سخن ميگويد، ودست او ميشوم که با آن حمله ميکند. در اين حال اگر مرا بخواند دعايش را اجابت ميکنم، واگر از من چيزي درخواست کند آن را به او ميدهم».
.
..
.
وقتي که انسانهاي معمولي از چنين قابليّتي برخوردارند، به طريق اولي ائمه اطهارعليهم السّلام به جهت کمالاتي که دارند ميتوانند از منزلتي برخوردار شوند که بتوانند در شئونات مختلف عالم تکوين تصرّفاتي داشته باشند.
.
در اشاره به برخورداري اهلبيتعليهم السّلام به سطح بالايي از اين گونه ولايت است که در زيارت جامعه وارد شده است:
.
«بکم فتح اللّه وبکم يختم وبکم يمسک السماء أن تقع علي الأرض وبکم ينزّل الغيث»
.
«پروردگار عالم به برکت وجود شماست که خلق را آغاز ميکند و آن را به پايان ميرساند، وآسمان را از فرو افتادن بر زمين باز ميدارد، و باران را فرو ميفرستد».
.
به عبارت ديگر خداوند همه چيز را به وسيله شما که واسطههاي فيض او هستيد ايجاد و اداره مينمايد. وهمچنين در دعاي عديله در تشريح وتبيين قسمتي از برکات وجود مبارک حضرت امام زمانعليه السلام آمده است:
.
«ثمّ الحجّة الخلف القائم المنتظر المهدي المرجي الذي ببقائه بقيت الدنيا وبيمنه رُزق الوري وبوجوده ثبتت الأرض والسماء».
.
«سپس -بعد از امام عسکريعليه السلام - حجّت بعدي، قائم منتظر مهديعليه السلام است که وي آن مايه اميدي است که به برکت بقاء وجود مبارک او، دنيا باقي و برقرار، و مخلوقات عالَم از روزي برخوردارند. همينطور در سايه وجود اوست که نظم و انسجام زمين وآسمان پاحفظ ميشود».
.
.
.
..
با در نظر گرفتن مطالب گذشته و تأمل در مضمون آياتي همانند:
.
1 - يا أيها الذين آمنوا اتّقوا اللّه وابتغوا إليه الوسيلة [2] .
­ اي کساني که ايمان آوردهايد! تقوا پيشه کنيد و وسيلهاي براي تقرّب به خداوند انتخابکنيد.
.
2- ولو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤک فاستغفروا اللّه واستغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه توابا رحيما [3] .
­ اگر آنها هنگاميکه به خود ستم کردند -گناه مرتکب شدند- و به سراغ تو آمده، و از خداوند طلب عفو و بخشش ميکردند، و تو نيز براي آنها طلب عفو مينمودي، خداوند را توبه پذير ورحيم مييافتند».
.
3- قالوا يا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنّا کنّا خاطئين قال سوف استغفر لکم ربّي انّه هو الغفور الرحيم [4] .
­ برادران يوسف گفتند: اي پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بوديم! يعقوب در پاسخ آنها فرمود: به زودي براي شما از خداوند طلب آمرزش خواهم کرد، همانا او آمرزنده ومهربان است».
.
.
و همچنين از دقت در مدلول و مضمون رواياتي نظير:
.
1- روايت ابوالوفاي شيرازي که بر طبق آن رسول اکرمصلّي اللّه عليه و آله فرمودند:
.
«چون درمانده و گرفتار شدي پس به حجّت استغاثه کن که او تو را در مييابد، و حجّت براي کسي که از او استغاثه کند پناه و فرياد رس است». [5] .
.
2- مرد نابينايي تقاضاي دعا از پيامبرصلّي اللّه عليه و آله براي شفاي بيمارياش کرد، پيغمبرصلّي اللّه عليه و آله به او دستور دادند که چنين دعا کند:
«اللّهم إنّي أسئلک وأتوجه إليک بنبيّک محمّد نبيّ الرحمة، يا محمّد إنّي توجّهت بِک إلي ربّي في حاجتي لتقضي لي اللّهم شفّعه فيّ» [6] .
­ خداوندا! من از تو به خاطر پيامبرت که پيامبر رحمت است تقاضا ميکنم وبه تو روي ميآورم. اي محمّد! به وسيله تو به سوي پروردگارم براي انجام حاجتم توجه پيدا ميکنم، اي خداي من! او را شفيع من قرار بده».
.
3 - آنگاه که مادر گراميحضرت عليعليه السلام رخت از جهان بربست، پيغمبر اکرمعليهم السّلام به او چنين دعا فرمود:
.
«اغفر لأمّي فاطمة بنت أسد و وسّع عليها مدخلها بحقّ نبيّک والأنبياء الذين من قبلي» [7] .
«خداوندا! مادرم فاطمه دختر اسد را بيامرز، و قبر را براي او وسيع گردان؛ بحقّ پيغمبرت وپيغمبراني که قبل از من بودهاند».
.
4- از امام رضاعليه السلام نقل شده است که آن حضرت فرمودند:
هر گاه سختي و گرفتاري به شما روي آورد به وسيله ما از خداي عزّوجلّ کمک بخواهيد و اين است معني کلام خداوند متعال در قرآن کريم: «و للّه الاسماء الحُسني فادعوه بها» [8] .
..
..
.ر
و دعاهاي زيادي در توسل به خداي متعال بوسيله امامانعليهم السّلام در متون روايي وارد شده است از جمله در زمينه توسل به امام زمانعليه السلام چنين آمده است:
.
اللّهم انّي اسألک بحقّ وليّک و حجّتک صاحب الزّمان اِلاّ اغتني به جميع اموري و کفيتني به موتة کل موذٍ و طاغٍ و باغٍ و اغتني به فقد بلغ محمودي و کفيتني کل عددٍ و همٍّ و غم و دين و وُلدي و جميع اهلي و اخواني و من يعنيني امرُه و خاصّتي آمين يا ربّ العالمين. [9] .
.
.
بار خدايا من از تو ميخواهم به حقّ وليّ و حجّتت صاحب الزمانعليه السلام که مرا بر تمام امور ياريم کني و به او شرّ هر گونه موذي و سرکش و ستمگري را از من دور گرداني و به آن حضرت مرا ياري کني که تلاشم به آخر رسيده و هر گونه دشمني و همّ و غم و اندوه و قرض را از من و فرزندانم و تمام خاندانم و برادرانم و هر کس که کارش به من مربوط ميشود و بستگان نزديکم، کفايت کني،
اي پروردگار عالميان! همه اين درخواستهاي مرا اجابت فرما.
.
.
.
بنابراين، اقتدار فوق العاده تصرّف در شئون هستي، که در عرف عامه مردم از آن به برخورداري از توان انجام دادن کرامات و قدرت ارائه معجزات تعبير ميشود در حقيقت يک نعمت بزرگ خدا دادي است که در نتيجه سير کمالات روحي و تحصيل اعلاي از قرب الهي به افرادي خاصّ از انسانها اعطا ميشود، و آنها به برکت همان نعمت الهي ميتوانند در جهان هستي تصرّفات فوق العادهاي بنمايند، و اين صفت کمالي از نظر ضعف و قوّت داراي مراتبي است که در اثر ميزان قرب و بُعد و مقدار سير معنوي در افراد مختلف فرق ميکند.
.
.
نتيجه آن که اعتقاد به برخورداري ائمه اطهارعليهم السّلام از چنين موهبتي، نه شرک است ونه سبب انکار قدرت واراده مطلقه خداوند ميشود.
.
[HIGHLIGHT=#e5e0ec]وقتي اصل مسأله توسّل به اهلبيتعليهم السّلام صورت قابل توجيه منطقي و برهاني پيدا کرد، مطلب بعدي اين است که توسّلات به چه شکل و يا شيوهاي بايد انجام گيرند؟
.
در اين باره باتوجه به شرايط مختلف که پيش ميآيد دستور العملهاي متفاوتي از ائمه اطهارعليهم السّلام نقل شده است که از جمله آنها شيوه عريضهنويسي است.
.
.
در اينجا با هدف آشنائي بيشتر با کمّ و کيف اين کار، نخست نمونههايي از عريضههاي موجود در کتابهاي مفصّل روايت و ادعيه، ارائه گرديده، سپس تعدادي از حکايتهاي موجود در اين زمينه که مشتمل بر اطلاعات کاملتري هستند جهت استفاده بيشتر علاقمندان تقديم خواهد شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
(1) كافي / ج1 /ص 352
(2) سوره مائده /35
(3) سوره نساء/ 62
(4) يوسف / 97 و 98
(5) نجم الثاقب / ص787
(6) وفاء الوفاء / ج3/ص1372
(7) جامع كبير طبراني
(8) بحار/ ج94/ ص22/ح17
(9) بحار/ ج94/ص34/ح22
سلام و تشكر.
عريضه نويسي به نكات و حكايات جالبي دست يافتم كه بعنوان مقدمه نكاتي را درمورد توسل و وسيله خدمت شما عرض ميكنم، بعد به دلايل نقلي عريضه نويسي و شرايط آن و چگونگي نقل و انتقال آن و سپس گلچين حكايتي از حكايات بيشمار در اين زمينه مي پردازم. .
..
عريضه نويسي چيست؟
.
اغلب لغت شناسان عريضه را به عرض حال و درخواستنامه معني ميکنند [1] او براي «عرض» معاني مختلفي بيان ميکنند که يکي از آنها، بيان مطلبي از طرف فرد کوچکتر به بزرگتر است؛ بر اين اساس معني به عرض رساندن عبارت از گفتن و بيان کردنِ مطلبي از طرف کوچکتر به بزرگتر است. [2] .
..
در اصطلاح، عريضه نويسي يکي از شيوههاي خاصّ توسل است که در طول تاريخ، در فرهنگ اسلامي همواره مورد توجه بوده است.
.
توضيح آنکه گاهي افراد جامعه با يک سلسله نياز و گرفتاريها مواجه ميشوند که برحسب ظاهر امکان برطرف نمودن آنها از طريق اسباب عادي ميسّر نيست، يا حد اقل بسيار مشکل است؛ در چنين مواردي به جاي نا اميد شدن و زانوي غم در بغل گرفتن، از ناحيه پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله و ائمه اطهارعليهم السّلام توصيه شده است که از اموري نظير دعا و توسل که در جاي خود اثبات شده است -که هريک از آنها اگر مؤثّرتر از اسباب وعلل عادي نباشند کمتر از آنها نيستند- کمک گرفته شود.
.
.
آنگاه براي خود توسّل، شيوههاي مختلفي بيان شده است که از جمله آنها نوشتن عريضه است.
..
عريضه گاهي خطاب به خداوند تبارک و تعالي نوشته ميشود ودر آن فرد نيازمند ضمن اشاره به مشکل و حاجت مورد نظر خود به مقام و منزلت يکي از معصومينعليهم السّلام يا همه آنها در پيشگاه خداوند متوسل ميشود؛ و يا اينکه عريضه مستقيما به معصومعليه السلام نوشته ميشود تا او بواسطه قرب و ارج و منزلتي که در نزد خداوند متعال از او برآورده شدن يا برطرف گشتن آن حاجت و مشکل را درخواست نمايد؛
.
و يا اينکه خود معصومعليه السّلام بواسطه ولايت و قدرتي که از ناحيه پروردگار عالم به او اعطا شده است، به اذن خداوند مهربان اين نياز و گرفتاري را برطرف سازد.
.
بديهي است که هيچيک از اين امور با قيودي که به آنها ذکر شد به اموري نظير شرک و بتپرستي و... منتهي نميشوند.
ــــــــــــــــــــــ
(1) الرائد/ ج2/ ص183
(2) فرهنگ معين / ج2 / ص2288
.
توجيه عقلي و ادله نقلي عريضه نويسي
.
از بررسي مجموعه آيات و رواياتي که در صدد تبيين منزلت وکمالات وجودي اهلبيتعليهم السّلام هستند، چنين معلوم ميشود که ائمه اطهارعليهم السّلام علاوه بر ولايت تشريعي يعني حقّ تبيين وتشريح احکام وآيات الهي ورهبري سياسي وديني واجتماعي جامعه، که اصطلاحا به آن امامت گفته ميشود؛ از منزلت والاي ولايت تکويني نيز برخوردارند. اين بُعد از کمال که گاهي از آن تعبير به «ولايت تصرّف» و «ولايت معنوي» ميشود،
.
.
نوعي از اقتدار وتسلط فوقالعاده در امور نظام هستي است که با توجه به دارا بودن مراتب بالاي کمالات معنوي و قرب به حضرت حقّ با عنايات مخصوص خداوند متعال معجزات وکرامات منقول از آن ذوات مقدسه، ناشي از اين بُعد ولايتي آنهاست.
.
توضيح آنکه برطبق جهان بيني اسلامي، انسان از چنان استعدادي برخوردار است که از طريق انجام عبادات وترک گناهان ميتواند به مرتبهاي از کمال برسد که تمام اعضاء وجوارح بدن او الهي بشود. يعني به جايي ميرسد که چشم او جز حقّ را نميبيند و گوش او به غير از حقّ را نميشناسد، وپاي او جز در راه حقّ قدم بر نميدارد ودست او جز در مسير حقّ کاري انجام نميدهد.
.
و در يک کلام در تمام رفتارها و عملکردها جز به کار حقّ خود را مشغول نميسازد. يعني به تمام معني خليفةاللّه ميشود. تصوّرات وتصرّفاتش همه رحماني ميگردد. از اين مرتبه از کمال در حديث قدسي مشهور که امام صادقعليه السلام آن را از وجود مبارک پيامبر اکرمصلّي اللّه عليه و آله روايت ميکنند، با اين تعابير ياد شده است:
.
قال اللّه عزّوجلّ: ما تقرّب إليّ عبدٌ بشيءٍ أحبُ إليّ ممّا افترضتُ عليه وإنّه يتقرّب اليّ بالنافلة حتي احبّهُ فإذا أَحْبَبْتُهُ کنتُ سمعهُ الذي يسمع بهِ وبصرهُ الذي يبصر بهِ ولسانه الذي ينطق به ويدهُ الذي يبطش بها. إن دعاني أجبته، وإن سألني أعطيتهُ. [1] .
.
­ خداوند عزّوجلّ ميفرمايند: هيچ بندهاي با هيچ وسيلهاي به من نزديک نشده است که از فرائض نزد من محبوبتر باشد. همانا بنده به وسيله نوافل ومستحبّات -که من آنها را واجب نکردهام ولي او تنها به خاطر محبوبيّت آنها در نزد من، به انجامشان ميپردازد- به من نزديک ميشود تا به جايي که محبوب من ميگردد، همين که محبوب من گشت، من گوش او ميشوم که با آن ميشنود، وچشم او ميشوم که با آن ميبيند، وزبان او ميشوم که با آن سخن ميگويد، ودست او ميشوم که با آن حمله ميکند. در اين حال اگر مرا بخواند دعايش را اجابت ميکنم، واگر از من چيزي درخواست کند آن را به او ميدهم».
.
..
.
وقتي که انسانهاي معمولي از چنين قابليّتي برخوردارند، به طريق اولي ائمه اطهارعليهم السّلام به جهت کمالاتي که دارند ميتوانند از منزلتي برخوردار شوند که بتوانند در شئونات مختلف عالم تکوين تصرّفاتي داشته باشند.
.
در اشاره به برخورداري اهلبيتعليهم السّلام به سطح بالايي از اين گونه ولايت است که در زيارت جامعه وارد شده است:
.
«بکم فتح اللّه وبکم يختم وبکم يمسک السماء أن تقع علي الأرض وبکم ينزّل الغيث»
.
«پروردگار عالم به برکت وجود شماست که خلق را آغاز ميکند و آن را به پايان ميرساند، وآسمان را از فرو افتادن بر زمين باز ميدارد، و باران را فرو ميفرستد».
.
به عبارت ديگر خداوند همه چيز را به وسيله شما که واسطههاي فيض او هستيد ايجاد و اداره مينمايد. وهمچنين در دعاي عديله در تشريح وتبيين قسمتي از برکات وجود مبارک حضرت امام زمانعليه السلام آمده است:
.
«ثمّ الحجّة الخلف القائم المنتظر المهدي المرجي الذي ببقائه بقيت الدنيا وبيمنه رُزق الوري وبوجوده ثبتت الأرض والسماء».
.
«سپس -بعد از امام عسکريعليه السلام - حجّت بعدي، قائم منتظر مهديعليه السلام است که وي آن مايه اميدي است که به برکت بقاء وجود مبارک او، دنيا باقي و برقرار، و مخلوقات عالَم از روزي برخوردارند. همينطور در سايه وجود اوست که نظم و انسجام زمين وآسمان پاحفظ ميشود».
.
.
.
..
با در نظر گرفتن مطالب گذشته و تأمل در مضمون آياتي همانند:
.
1 - يا أيها الذين آمنوا اتّقوا اللّه وابتغوا إليه الوسيلة [2] .
­ اي کساني که ايمان آوردهايد! تقوا پيشه کنيد و وسيلهاي براي تقرّب به خداوند انتخابکنيد.
.
2- ولو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤک فاستغفروا اللّه واستغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه توابا رحيما [3] .
­ اگر آنها هنگاميکه به خود ستم کردند -گناه مرتکب شدند- و به سراغ تو آمده، و از خداوند طلب عفو و بخشش ميکردند، و تو نيز براي آنها طلب عفو مينمودي، خداوند را توبه پذير ورحيم مييافتند».
.
3- قالوا يا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنّا کنّا خاطئين قال سوف استغفر لکم ربّي انّه هو الغفور الرحيم [4] .
­ برادران يوسف گفتند: اي پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بوديم! يعقوب در پاسخ آنها فرمود: به زودي براي شما از خداوند طلب آمرزش خواهم کرد، همانا او آمرزنده ومهربان است».
.
.
و همچنين از دقت در مدلول و مضمون رواياتي نظير:
.
1- روايت ابوالوفاي شيرازي که بر طبق آن رسول اکرمصلّي اللّه عليه و آله فرمودند:
.
«چون درمانده و گرفتار شدي پس به حجّت استغاثه کن که او تو را در مييابد، و حجّت براي کسي که از او استغاثه کند پناه و فرياد رس است». [5] .
.
2- مرد نابينايي تقاضاي دعا از پيامبرصلّي اللّه عليه و آله براي شفاي بيمارياش کرد، پيغمبرصلّي اللّه عليه و آله به او دستور دادند که چنين دعا کند:
«اللّهم إنّي أسئلک وأتوجه إليک بنبيّک محمّد نبيّ الرحمة، يا محمّد إنّي توجّهت بِک إلي ربّي في حاجتي لتقضي لي اللّهم شفّعه فيّ» [6] .
­ خداوندا! من از تو به خاطر پيامبرت که پيامبر رحمت است تقاضا ميکنم وبه تو روي ميآورم. اي محمّد! به وسيله تو به سوي پروردگارم براي انجام حاجتم توجه پيدا ميکنم، اي خداي من! او را شفيع من قرار بده».
.
3 - آنگاه که مادر گراميحضرت عليعليه السلام رخت از جهان بربست، پيغمبر اکرمعليهم السّلام به او چنين دعا فرمود:
.
«اغفر لأمّي فاطمة بنت أسد و وسّع عليها مدخلها بحقّ نبيّک والأنبياء الذين من قبلي» [7] .
«خداوندا! مادرم فاطمه دختر اسد را بيامرز، و قبر را براي او وسيع گردان؛ بحقّ پيغمبرت وپيغمبراني که قبل از من بودهاند».
.
4- از امام رضاعليه السلام نقل شده است که آن حضرت فرمودند:
هر گاه سختي و گرفتاري به شما روي آورد به وسيله ما از خداي عزّوجلّ کمک بخواهيد و اين است معني کلام خداوند متعال در قرآن کريم: «و للّه الاسماء الحُسني فادعوه بها» [8] .
..
..
.ر
و دعاهاي زيادي در توسل به خداي متعال بوسيله امامانعليهم السّلام در متون روايي وارد شده است از جمله در زمينه توسل به امام زمانعليه السلام چنين آمده است:
.
اللّهم انّي اسألک بحقّ وليّک و حجّتک صاحب الزّمان اِلاّ اغتني به جميع اموري و کفيتني به موتة کل موذٍ و طاغٍ و باغٍ و اغتني به فقد بلغ محمودي و کفيتني کل عددٍ و همٍّ و غم و دين و وُلدي و جميع اهلي و اخواني و من يعنيني امرُه و خاصّتي آمين يا ربّ العالمين. [9] .
.
.
بار خدايا من از تو ميخواهم به حقّ وليّ و حجّتت صاحب الزمانعليه السلام که مرا بر تمام امور ياريم کني و به او شرّ هر گونه موذي و سرکش و ستمگري را از من دور گرداني و به آن حضرت مرا ياري کني که تلاشم به آخر رسيده و هر گونه دشمني و همّ و غم و اندوه و قرض را از من و فرزندانم و تمام خاندانم و برادرانم و هر کس که کارش به من مربوط ميشود و بستگان نزديکم، کفايت کني،
اي پروردگار عالميان! همه اين درخواستهاي مرا اجابت فرما.
.
.
.
بنابراين، اقتدار فوق العاده تصرّف در شئون هستي، که در عرف عامه مردم از آن به برخورداري از توان انجام دادن کرامات و قدرت ارائه معجزات تعبير ميشود در حقيقت يک نعمت بزرگ خدا دادي است که در نتيجه سير کمالات روحي و تحصيل اعلاي از قرب الهي به افرادي خاصّ از انسانها اعطا ميشود، و آنها به برکت همان نعمت الهي ميتوانند در جهان هستي تصرّفات فوق العادهاي بنمايند، و اين صفت کمالي از نظر ضعف و قوّت داراي مراتبي است که در اثر ميزان قرب و بُعد و مقدار سير معنوي در افراد مختلف فرق ميکند.
.
.
نتيجه آن که اعتقاد به برخورداري ائمه اطهارعليهم السّلام از چنين موهبتي، نه شرک است ونه سبب انکار قدرت واراده مطلقه خداوند ميشود.
.
[HIGHLIGHT=#e5e0ec]وقتي اصل مسأله توسّل به اهلبيتعليهم السّلام صورت قابل توجيه منطقي و برهاني پيدا کرد، مطلب بعدي اين است که توسّلات به چه شکل و يا شيوهاي بايد انجام گيرند؟
.
در اين باره باتوجه به شرايط مختلف که پيش ميآيد دستور العملهاي متفاوتي از ائمه اطهارعليهم السّلام نقل شده است که از جمله آنها شيوه عريضهنويسي است.
.
.
در اينجا با هدف آشنائي بيشتر با کمّ و کيف اين کار، نخست نمونههايي از عريضههاي موجود در کتابهاي مفصّل روايت و ادعيه، ارائه گرديده، سپس تعدادي از حکايتهاي موجود در اين زمينه که مشتمل بر اطلاعات کاملتري هستند جهت استفاده بيشتر علاقمندان تقديم خواهد شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
(1) كافي / ج1 /ص 352
(2) سوره مائده /35
(3) سوره نساء/ 62
(4) يوسف / 97 و 98
(5) نجم الثاقب / ص787
(6) وفاء الوفاء / ج3/ص1372
(7) جامع كبير طبراني
(8) بحار/ ج94/ ص22/ح17
(9) بحار/ ج94/ص34/ح22
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
Re: نامه به آقا حقیقت یا خرافات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عريضه به امام زمان عليه السلام
.
الف - مرحوم محدّث قمي در کتاب منتهي الآمال به نقل از تحفة الزائر علامه مجلسي و مفاتيح النجاة سبزواري مينويسد:
.
هرکس حاجتي دارد، آنچه را که ذکر ميشود در يک قطعه کاغذي بنويسد ودر ضريح يکي از ائمهعليه السلام بيندازد، يا کاغذ را ببندد ومهر کند وخاک پاکي را گِل سازد، وآن را در ميان گِل بگذارد ودر نهر يا چاه آب يا برکهاي بيندازد، با اين نيت که انشاء اللّه به خدمت حضرت صاحب الزمان صلوات اللّه وسلامه عليه برسد، و آن بزرگوار عهدهدار برآورده شدن حاجت وي ميشود؛ عريضه اينچنين نوشته ميشود:
.. ..
«بسم اللّه الرحمن الرحيم»
«کتبت يا مولاي صلوات اللّه عليک مستغيثا وشکوتُ ما نزل بي مستجيرا باللّه عزّوجلّ ثمّ بِک من أمرٍ قد دهمني واشغلَ قلبي وأطال فکري وسلبني بعض لُبّي وغيّر خطير نعمة اللّه عندي واسلمني عند تخيّل وروده الخليل وتبرء منّي عند ترائي إقباله إليّ الحميم وعجزتْ عن دفاعه حيلتي وخانني في تحمله صبري وقوّتي فلجأت فيه إليک وتوکلت في المسألةِ للّه جلّ ثناؤه عليه وعليک في دفاعه عنّي علما بمکانک من اللّه ربّ العالمين، وليّ التدبير ومالک الاُمور واثقا بک في المسارعة في الشفاعة إليه جلّ ثنائه في امري متيقّنا لإجابته تبارک وتعالي إياک باعطائي سؤلي وأنت يامولاي جدير بتحقيق ظنّي وتصديق أملي فيک في أمر کذا وکذا (وبه جاي کذا وکذا حاجات خود را ذکر نمايد) فيما لا طاقة لي بحمله ولاصبر لي عليه وان کنت مستحقا له ولاضعافه بقبيح افعالي وتفريطي في الواجبات التي للّه عزّوجلّ فأغثني يامولاي صلوات اللّه عليک عند اللّهف وقدّم المسألة للّه عزّوجلّ في أمري قبل حلول التلف وشماتة الأعداء فبک بسطت النعمة عليّ وأسئل اللّه جلّ جلاله لي نصرا عزيزا وفتحا قريبا فيه بلوغ الآمال وخير المبادي وخواتيم الأعمال والأمن من المخاوفِ کلّها في کل حال إنّه جلّ ثنائه لما يشاء فعّال وهو حسبي ونعم الوکيل في المبدء والمآل».
.
.
آنگاه در کنار نهر يا چاه يا برکه آب بايستد ويکي از وکلاي آن حضرت در دوره غيبت صغري را در نظر بياورد (عثمان بن سعيد عمروي، يا پسر او محمد بن عثمان، ياحسين بن روح يا علي بن محمد سمري) و با نام او را بخواند:
.
«يا فلان بن فلان - مثلا عثمان بن سعيد سپس اين چنين ادامه دهد:- سلام عليک أشهد أنّ وفاتک في سبيل اللّه وأنّک حيٌّ عند اللّه مرزوق وقد خاطبتک في حياتک التي لک عند اللّه عزّوجلّ وهذه رقعتي وحاجتي الي مولانا عليه السلام فسلّمها إليه وأنت الثقة الأمين».
سپس نوشته را در همان نهر يا چاه يا برکه آب بيندازد، انشاء اللّه حاجت او برآورده خواهد شد. [1] .
.
.
ب - و همچنين در اين زمينه مرحوم محدّث نوري در کتاب نجم الثاقب عريضهاي را خطاب به امام زمانعليه السلام از کتاب سعادات به اين صورت نقل کرده است.
..
«بسم اللّه الرحمن الرحيم» .
توسّلت إليک يا أبا القاسم محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن علي بن أبي طالب النبأ العظيم والصراط المستقيم وعصمة اللاجين بأمّک سيّدة نساء العالمين وبآبائک الطاهرين وبامّهاتک الطاهرات، بي-س والقرآن الحکيم والجبروت العظيم وحقيقة الإيمان ونور النور وکتاب مسطور ان تکون سفيري إلي اللّه تعالي في الحاجة...
.
.
(بعد حاجت خود را مينويسد) و اين نوشته را در مقداري گِل پاک گذاشته و آن را در آب جاري مياندازد و در همان حال يکي از نواب اربعه را صدا کرده ميگويد: يا عثمان بن سعيد ويا محمد بن عثمانو... اوصلا قصّتي الي صاحب الزمان صلوات اللّه عليه. [2] .
.
.
ج - در کتاب دعاي بحارالانوار مرحوم علامه مجلسي، عريضه ديگري از کتاب مصباح شيخ ابوجعفر طوسي؛ با اين عبارت آمده است:
..
بسم اللّه الرحمن الرحيم
«الي اللّه سبحانه وتقدّست اسماؤه، ربّ الأرباب وقاصم الجبابرة العظام، عالم الغيب، کاشف الضرّ، الذي سبق في علمه ما کان وما يکون، من عبده الذليل المسکين، الذي انقطعت به الاسباب، طال عليه العذاب، وهجرة الأهل، وباينه الصدّيق الحميم، فبقي مرتهنا بذنبه، قد أوبقه جرمه، وطلب النجاة فلم يجد ملجأً ولا ملتجأً غير القادر علي حلّ العقد ومؤبّد الأبد، ففزعي إليه واعتمادي عليه ولا لجأ ولا ملتجأ إلاّ إليه.
اللّهم إنّي أسألک بعلمک الماضي، وبنورک العظيم، وبوجهک الکريم، وبحجّتک البالغة أن تصلّي علي محمد وعلي آل محمّد وان تأخذ بيدي وتجعلني ممن تقبل دعوته وتقيل عثرته وتکشف کربته وتزيل ترحته، وتجعل له من امره فرجا ومخرجا وتردّ عنّي بأس هذا الظالم الغاشم وبأس الناس ياربّ الملائکة والناس، حسبي أنت وکفي من أنت حسبه، يا کاشف الاُمور العظام فإنّه لاحول ولاقوّة إلاّ بک». [3] .
.
متن اين استغاثه به درگاه خداوند تبارک وتعالي را به همراه عريضهاي که خطاب به حضرت امام زمانعليه السلام با اين عبارات نقل شده است:
.
بسم اللّه الرحمن الرحيم
«توسلت بحجة اللّه الخلف الصالح، محمّد بن الحسن بن علي بن محمّد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب النبأ العظيم والصراط المستقيم والحبل المتين عصمة الملجأ وقسيم الجنة والنّار أتوسّل إليک بآبائک الطاهرين الخيّرين المنتجبين واُمّهاتک الطاهرات الباقيات الصالحات الذين ذکرهم اللّه في کتابه فقال عزّ من قائل الباقيات الصالحات وبجدّک رسول اللّه صلّي اللّه عليه وآله وخليله وحبيبه وخيرته من خلقه أن تکون وسيلتي الي اللّه عزّوجلّ في کشف ضُرّي وحلّ عقدي وفرّج حسرتي وکشف بليّتي وتنفيس نزحتي وبکهيعص وبيس والقرآن الحکيم وبالکلمة الطيّبة وبمجاري القرآن وبمستقر الرحمة وبجبروت العظمة وباللوح المحفوظ وبحقيقة الإيمان وقوام البرهان وبنور النور وبمعدن النور والحجاب المستور والبيت المعمور وبالسبع المثاني والقرآن العظيم وفرائض الاحکام والمکلّم بالعبرانيّ والمترجم باليوناني والمناجي السرياني وما دار في الخطرات وما لم يحط به لالظّنون من علمک المخزون وبسترک المصون والتوراة والانجيل والزبور ياذا الجلال والاکرام صلّ علي محمد وآله وخذ بيدي وفرج عنّي بأنوارک واقسامک وکلماتک البالغة إنّک جواد کريم وحسبنا اللّه ونعم الوکيل ولاحول ولاقوّة إلاّ باللّه العليّ العظيم وصلواته وسلامه علي صفوته من ربيّته محمّد وذرّيته».
.
..
و آنگاه رقعه استغاثه را با بوي خوش معطر ميسازد و در ميان رقعه، عريضه امام زمانعليه السلام را قرار داده و هر دو را در داخل گِل پاک ميگذارد. سپس دو رکعت نماز ميخواند و بعد، آن را به درون چاه آب يا نهر جاري مياندازد و بهتر است که اين کار در شب جمعه انجام گيرد. ضمنا وقتي که عريضه را در چاه يا نهر آب انداخت بلافاصله اين دعا را بخواند:
.
.
«اللّهم إنّي اسألک بالقدرة التي لحظت بها البحر العجاج فأزبد وهاج ورماج وکان کالليل الداجّ طوعا لأمرک وخوفا من سطوتک فانتق اُجاجه وابتلق منهاحه وسجت جزائره وقدست جواهره تناديک حيتانه باختلاف لغاتها الهنا وسيدنا ما الذي نزل بنا وما الذي حلّ ببحرنا فقلت لها اسکني سأسکنک مليّا واجاور بکِ عبدا زکيّا فسکن وسبّح و وعد بضمائر المنح فلمّا نزل به ابن متّي بما ألمّ الظنون فلمّا صار في فيها سبّح في امعائها فبکت الجبال عليه تلهّفا واشفقت عليه الأرض تأسّفا فيونس في جوفه کموسي في تابوته لأمرک طائع ولوجهک ساجد خاضع فلمّا أحببت أن تقيه القيته بشاطيء البحر شلوا لاتنظر عيناه ولاتبطش يداه ولاترکض رجلاه وانبتّ منّةً منک عليه شجرةٌ من يقطين وأجريت له فراتا من معين فلمّا استغفر وتاب خرقت له الي الجنة بابا إنّک أنت الوهاب. وتذکر الائمة واحدا واحدا. [4]
.
سپس همه اسامي دوازده امامعليهم السّلام رإ ذکر ميکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
(1) منتهي الامال / ص334
(2) نجم الثاقب /ص421
(3) همان
(4) بحارالانوار/ ج91/ص28و29
.
الف - مرحوم محدّث قمي در کتاب منتهي الآمال به نقل از تحفة الزائر علامه مجلسي و مفاتيح النجاة سبزواري مينويسد:
.
هرکس حاجتي دارد، آنچه را که ذکر ميشود در يک قطعه کاغذي بنويسد ودر ضريح يکي از ائمهعليه السلام بيندازد، يا کاغذ را ببندد ومهر کند وخاک پاکي را گِل سازد، وآن را در ميان گِل بگذارد ودر نهر يا چاه آب يا برکهاي بيندازد، با اين نيت که انشاء اللّه به خدمت حضرت صاحب الزمان صلوات اللّه وسلامه عليه برسد، و آن بزرگوار عهدهدار برآورده شدن حاجت وي ميشود؛ عريضه اينچنين نوشته ميشود:
.. ..
«بسم اللّه الرحمن الرحيم»
«کتبت يا مولاي صلوات اللّه عليک مستغيثا وشکوتُ ما نزل بي مستجيرا باللّه عزّوجلّ ثمّ بِک من أمرٍ قد دهمني واشغلَ قلبي وأطال فکري وسلبني بعض لُبّي وغيّر خطير نعمة اللّه عندي واسلمني عند تخيّل وروده الخليل وتبرء منّي عند ترائي إقباله إليّ الحميم وعجزتْ عن دفاعه حيلتي وخانني في تحمله صبري وقوّتي فلجأت فيه إليک وتوکلت في المسألةِ للّه جلّ ثناؤه عليه وعليک في دفاعه عنّي علما بمکانک من اللّه ربّ العالمين، وليّ التدبير ومالک الاُمور واثقا بک في المسارعة في الشفاعة إليه جلّ ثنائه في امري متيقّنا لإجابته تبارک وتعالي إياک باعطائي سؤلي وأنت يامولاي جدير بتحقيق ظنّي وتصديق أملي فيک في أمر کذا وکذا (وبه جاي کذا وکذا حاجات خود را ذکر نمايد) فيما لا طاقة لي بحمله ولاصبر لي عليه وان کنت مستحقا له ولاضعافه بقبيح افعالي وتفريطي في الواجبات التي للّه عزّوجلّ فأغثني يامولاي صلوات اللّه عليک عند اللّهف وقدّم المسألة للّه عزّوجلّ في أمري قبل حلول التلف وشماتة الأعداء فبک بسطت النعمة عليّ وأسئل اللّه جلّ جلاله لي نصرا عزيزا وفتحا قريبا فيه بلوغ الآمال وخير المبادي وخواتيم الأعمال والأمن من المخاوفِ کلّها في کل حال إنّه جلّ ثنائه لما يشاء فعّال وهو حسبي ونعم الوکيل في المبدء والمآل».
.
.
آنگاه در کنار نهر يا چاه يا برکه آب بايستد ويکي از وکلاي آن حضرت در دوره غيبت صغري را در نظر بياورد (عثمان بن سعيد عمروي، يا پسر او محمد بن عثمان، ياحسين بن روح يا علي بن محمد سمري) و با نام او را بخواند:
.
«يا فلان بن فلان - مثلا عثمان بن سعيد سپس اين چنين ادامه دهد:- سلام عليک أشهد أنّ وفاتک في سبيل اللّه وأنّک حيٌّ عند اللّه مرزوق وقد خاطبتک في حياتک التي لک عند اللّه عزّوجلّ وهذه رقعتي وحاجتي الي مولانا عليه السلام فسلّمها إليه وأنت الثقة الأمين».
سپس نوشته را در همان نهر يا چاه يا برکه آب بيندازد، انشاء اللّه حاجت او برآورده خواهد شد. [1] .
.
.
ب - و همچنين در اين زمينه مرحوم محدّث نوري در کتاب نجم الثاقب عريضهاي را خطاب به امام زمانعليه السلام از کتاب سعادات به اين صورت نقل کرده است.
..
«بسم اللّه الرحمن الرحيم» .
توسّلت إليک يا أبا القاسم محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن علي بن أبي طالب النبأ العظيم والصراط المستقيم وعصمة اللاجين بأمّک سيّدة نساء العالمين وبآبائک الطاهرين وبامّهاتک الطاهرات، بي-س والقرآن الحکيم والجبروت العظيم وحقيقة الإيمان ونور النور وکتاب مسطور ان تکون سفيري إلي اللّه تعالي في الحاجة...
.
.
(بعد حاجت خود را مينويسد) و اين نوشته را در مقداري گِل پاک گذاشته و آن را در آب جاري مياندازد و در همان حال يکي از نواب اربعه را صدا کرده ميگويد: يا عثمان بن سعيد ويا محمد بن عثمانو... اوصلا قصّتي الي صاحب الزمان صلوات اللّه عليه. [2] .
.
.
ج - در کتاب دعاي بحارالانوار مرحوم علامه مجلسي، عريضه ديگري از کتاب مصباح شيخ ابوجعفر طوسي؛ با اين عبارت آمده است:
..
بسم اللّه الرحمن الرحيم
«الي اللّه سبحانه وتقدّست اسماؤه، ربّ الأرباب وقاصم الجبابرة العظام، عالم الغيب، کاشف الضرّ، الذي سبق في علمه ما کان وما يکون، من عبده الذليل المسکين، الذي انقطعت به الاسباب، طال عليه العذاب، وهجرة الأهل، وباينه الصدّيق الحميم، فبقي مرتهنا بذنبه، قد أوبقه جرمه، وطلب النجاة فلم يجد ملجأً ولا ملتجأً غير القادر علي حلّ العقد ومؤبّد الأبد، ففزعي إليه واعتمادي عليه ولا لجأ ولا ملتجأ إلاّ إليه.
اللّهم إنّي أسألک بعلمک الماضي، وبنورک العظيم، وبوجهک الکريم، وبحجّتک البالغة أن تصلّي علي محمد وعلي آل محمّد وان تأخذ بيدي وتجعلني ممن تقبل دعوته وتقيل عثرته وتکشف کربته وتزيل ترحته، وتجعل له من امره فرجا ومخرجا وتردّ عنّي بأس هذا الظالم الغاشم وبأس الناس ياربّ الملائکة والناس، حسبي أنت وکفي من أنت حسبه، يا کاشف الاُمور العظام فإنّه لاحول ولاقوّة إلاّ بک». [3] .
.
متن اين استغاثه به درگاه خداوند تبارک وتعالي را به همراه عريضهاي که خطاب به حضرت امام زمانعليه السلام با اين عبارات نقل شده است:
.
بسم اللّه الرحمن الرحيم
«توسلت بحجة اللّه الخلف الصالح، محمّد بن الحسن بن علي بن محمّد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب النبأ العظيم والصراط المستقيم والحبل المتين عصمة الملجأ وقسيم الجنة والنّار أتوسّل إليک بآبائک الطاهرين الخيّرين المنتجبين واُمّهاتک الطاهرات الباقيات الصالحات الذين ذکرهم اللّه في کتابه فقال عزّ من قائل الباقيات الصالحات وبجدّک رسول اللّه صلّي اللّه عليه وآله وخليله وحبيبه وخيرته من خلقه أن تکون وسيلتي الي اللّه عزّوجلّ في کشف ضُرّي وحلّ عقدي وفرّج حسرتي وکشف بليّتي وتنفيس نزحتي وبکهيعص وبيس والقرآن الحکيم وبالکلمة الطيّبة وبمجاري القرآن وبمستقر الرحمة وبجبروت العظمة وباللوح المحفوظ وبحقيقة الإيمان وقوام البرهان وبنور النور وبمعدن النور والحجاب المستور والبيت المعمور وبالسبع المثاني والقرآن العظيم وفرائض الاحکام والمکلّم بالعبرانيّ والمترجم باليوناني والمناجي السرياني وما دار في الخطرات وما لم يحط به لالظّنون من علمک المخزون وبسترک المصون والتوراة والانجيل والزبور ياذا الجلال والاکرام صلّ علي محمد وآله وخذ بيدي وفرج عنّي بأنوارک واقسامک وکلماتک البالغة إنّک جواد کريم وحسبنا اللّه ونعم الوکيل ولاحول ولاقوّة إلاّ باللّه العليّ العظيم وصلواته وسلامه علي صفوته من ربيّته محمّد وذرّيته».
.
..
و آنگاه رقعه استغاثه را با بوي خوش معطر ميسازد و در ميان رقعه، عريضه امام زمانعليه السلام را قرار داده و هر دو را در داخل گِل پاک ميگذارد. سپس دو رکعت نماز ميخواند و بعد، آن را به درون چاه آب يا نهر جاري مياندازد و بهتر است که اين کار در شب جمعه انجام گيرد. ضمنا وقتي که عريضه را در چاه يا نهر آب انداخت بلافاصله اين دعا را بخواند:
.
.
«اللّهم إنّي اسألک بالقدرة التي لحظت بها البحر العجاج فأزبد وهاج ورماج وکان کالليل الداجّ طوعا لأمرک وخوفا من سطوتک فانتق اُجاجه وابتلق منهاحه وسجت جزائره وقدست جواهره تناديک حيتانه باختلاف لغاتها الهنا وسيدنا ما الذي نزل بنا وما الذي حلّ ببحرنا فقلت لها اسکني سأسکنک مليّا واجاور بکِ عبدا زکيّا فسکن وسبّح و وعد بضمائر المنح فلمّا نزل به ابن متّي بما ألمّ الظنون فلمّا صار في فيها سبّح في امعائها فبکت الجبال عليه تلهّفا واشفقت عليه الأرض تأسّفا فيونس في جوفه کموسي في تابوته لأمرک طائع ولوجهک ساجد خاضع فلمّا أحببت أن تقيه القيته بشاطيء البحر شلوا لاتنظر عيناه ولاتبطش يداه ولاترکض رجلاه وانبتّ منّةً منک عليه شجرةٌ من يقطين وأجريت له فراتا من معين فلمّا استغفر وتاب خرقت له الي الجنة بابا إنّک أنت الوهاب. وتذکر الائمة واحدا واحدا. [4]
.
سپس همه اسامي دوازده امامعليهم السّلام رإ ذکر ميکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
(1) منتهي الامال / ص334
(2) نجم الثاقب /ص421
(3) همان
(4) بحارالانوار/ ج91/ص28و29
-
- پست: 802
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۸ دی ۱۳۸۶, ۴:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1712 بار
- سپاسهای دریافتی: 2245 بار
- تماس:
Re: نامه به آقا حقیقت یا خرافات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حکايت شيخ صدوق (ره)
..
شيخ طوسي؛ و ديگران روايت کردهاند که محمدبن علي بن الحسين بن موسي بن بابويه -که قبر شريف در شهر ري است- نقل ميکند که محمد بن علي ابن اسود به من حکايت کرد:
.
روزي پدرت (مرحوم علي بن الحسين بن موسي بن بابويه) بعد از درگذشت محمد بن عثمان عمري؛ -دومين نائب خاص امام زمانعليه السلام - عريضهاي به خدمت امامعليه السلام نوشت و آن را به حسين بن روح سوّمين نائب خاص امام عصرعليه السلام داد تا آن را به محضر مبارک حضرت بقيّةاللّهعليه السلام برساند.
.
در آن عريضه از حضرت درخواست کرده بود که از خداوند متعال بخواهند تا براي او فرزندي فقيه عطا نمايد -گويا عليبن الحسين چند سال بعد از ازدواج بچهدار نميشد- پدرت نقل ميکرد:
.
سه روز بعد، حسين بن روح به من فرمود:
.
حضرت امام زمانعليه السلام دعا فرمودند، شما از همسر فعليات که دخترعمويت هست بچهدار نخواهي شد، بلکه به زودي با يک کنيز ديلمي ازدواج ميکني که دو فرزند فقيه وعالم از او نصيب تو خواهد شد.
..
عين عبارت امامعليه السلام در جواب نامه علي بن حسين چنين ذکر شده است:
.
«... قد دعونا اللّه لک بذلک وسترزق ولدين ذکرين خيّرين» [1] .
.
­ ما در اين باره به درگاه خداوند دعا نموديم، به زودي خداوند دو فرزند پسر اهل خير به تو عنايت خواهد فرمود».
..
مدتي از اين واقعه نگذشت که خداوند دو پسر به علي بن حسين عطا نمود، -يکي از آنها محمّد است که آثار بسيار ارزشمندي از وي به جاي مانده که از جمله آنهاست کتاب «کمال الدين و تمام النعمة» در دو جلد، که مجموعه مباحث اين کتاب به معارف امام زمانعليه السلام اختصاص دارد.
.
مؤلف آن را با هدف تبيين ابعاد مختلف مسأله مهدويت وپاسخ به شبهات مخالفين ومعاندين به دستور خود حضرت صاحب الزمانعليه السلام به نگارش در آورده [2] است و اثر ديگر اين فقيه بزرگوار کتاب بسيار ارزشمند فقهي «من لايحضره الفقيه» است که يکي از کتب اربعه شيعيان به حساب ميآيد و پسر دوّم ايشان حسين نام دارد که محدثين بسيار زيادي از نسل او بوجود آمدند- در ادامه محمد بن علي اسود ميگويد:
.
من راجع به خودم نيز از آن حضرت اين مسئلت را داشتم تا خداوند به برکت دعاي آن حضرت پسري براي من روزي فرمايد، که بنا به مصالحي درخواست من اجابت نشد.
.
بعد شيخ صدوق نقل ميکنند: محمد بن علي اسود هنگامي که ميديد من به مجلس استادمان ابنوليد؛ رفت و آمد ميکنم ورغبت بيشتري به علم و کتب علمي دارم، ميفرمود:
.
جاي شگفتي نيست که تو چنين رغبت و شوقي در علم داري، چرا که تو به دعاي امام زمانعليه السلام به دنيا آمدهاي. [3] .
.
همينطور محقق شوشتري نقل ميکند که شيخ صدوق همواره ميفرمود:
.
من به دعاي صاحب الامر متولد شدهام، و به اين موضوع افتخار ميکرد.
..
در اينجا مناسب است به نکته ديگري در زمينه منزلت پدر شيخ صدوق؛ در نزد امام يازدهمعليه السلام اشاره نمائيم:
.
نقل شده است که حضرت عسکريعليه السلام نامهاي به علي بن الحسين نوشتند و در آن نامه با اين عبارت به ايشان دعا کردند:
.
«... وجعل من صلبک اولادا صالحين...»
خداوند از نسل تو فرزندان شايستهاي قراردهد.
.
بر اين اساس ميتوان گفت: تولد فرزندان علي بن الحسين به برکت دعاي دو امام يعني حضرت امام حسن عسکري عليه السلام و حضرت بقية اللّه الاعظم عليه السلام انجام يافته است.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) مجالس المؤمنين / قاضي نورالله شوشتري / ج1/ص253
(2) درمقدمه كمال الدين مرحوم شيخ صدوق در اين باره چنين مي نويسد
(3) اكمال الدين / ص502
..
شيخ طوسي؛ و ديگران روايت کردهاند که محمدبن علي بن الحسين بن موسي بن بابويه -که قبر شريف در شهر ري است- نقل ميکند که محمد بن علي ابن اسود به من حکايت کرد:
.
روزي پدرت (مرحوم علي بن الحسين بن موسي بن بابويه) بعد از درگذشت محمد بن عثمان عمري؛ -دومين نائب خاص امام زمانعليه السلام - عريضهاي به خدمت امامعليه السلام نوشت و آن را به حسين بن روح سوّمين نائب خاص امام عصرعليه السلام داد تا آن را به محضر مبارک حضرت بقيّةاللّهعليه السلام برساند.
.
در آن عريضه از حضرت درخواست کرده بود که از خداوند متعال بخواهند تا براي او فرزندي فقيه عطا نمايد -گويا عليبن الحسين چند سال بعد از ازدواج بچهدار نميشد- پدرت نقل ميکرد:
.
سه روز بعد، حسين بن روح به من فرمود:
.
حضرت امام زمانعليه السلام دعا فرمودند، شما از همسر فعليات که دخترعمويت هست بچهدار نخواهي شد، بلکه به زودي با يک کنيز ديلمي ازدواج ميکني که دو فرزند فقيه وعالم از او نصيب تو خواهد شد.
..
عين عبارت امامعليه السلام در جواب نامه علي بن حسين چنين ذکر شده است:
.
«... قد دعونا اللّه لک بذلک وسترزق ولدين ذکرين خيّرين» [1] .
.
­ ما در اين باره به درگاه خداوند دعا نموديم، به زودي خداوند دو فرزند پسر اهل خير به تو عنايت خواهد فرمود».
..
مدتي از اين واقعه نگذشت که خداوند دو پسر به علي بن حسين عطا نمود، -يکي از آنها محمّد است که آثار بسيار ارزشمندي از وي به جاي مانده که از جمله آنهاست کتاب «کمال الدين و تمام النعمة» در دو جلد، که مجموعه مباحث اين کتاب به معارف امام زمانعليه السلام اختصاص دارد.
.
مؤلف آن را با هدف تبيين ابعاد مختلف مسأله مهدويت وپاسخ به شبهات مخالفين ومعاندين به دستور خود حضرت صاحب الزمانعليه السلام به نگارش در آورده [2] است و اثر ديگر اين فقيه بزرگوار کتاب بسيار ارزشمند فقهي «من لايحضره الفقيه» است که يکي از کتب اربعه شيعيان به حساب ميآيد و پسر دوّم ايشان حسين نام دارد که محدثين بسيار زيادي از نسل او بوجود آمدند- در ادامه محمد بن علي اسود ميگويد:
.
من راجع به خودم نيز از آن حضرت اين مسئلت را داشتم تا خداوند به برکت دعاي آن حضرت پسري براي من روزي فرمايد، که بنا به مصالحي درخواست من اجابت نشد.
.
بعد شيخ صدوق نقل ميکنند: محمد بن علي اسود هنگامي که ميديد من به مجلس استادمان ابنوليد؛ رفت و آمد ميکنم ورغبت بيشتري به علم و کتب علمي دارم، ميفرمود:
.
جاي شگفتي نيست که تو چنين رغبت و شوقي در علم داري، چرا که تو به دعاي امام زمانعليه السلام به دنيا آمدهاي. [3] .
.
همينطور محقق شوشتري نقل ميکند که شيخ صدوق همواره ميفرمود:
.
من به دعاي صاحب الامر متولد شدهام، و به اين موضوع افتخار ميکرد.
..
در اينجا مناسب است به نکته ديگري در زمينه منزلت پدر شيخ صدوق؛ در نزد امام يازدهمعليه السلام اشاره نمائيم:
.
نقل شده است که حضرت عسکريعليه السلام نامهاي به علي بن الحسين نوشتند و در آن نامه با اين عبارت به ايشان دعا کردند:
.
«... وجعل من صلبک اولادا صالحين...»
خداوند از نسل تو فرزندان شايستهاي قراردهد.
.
بر اين اساس ميتوان گفت: تولد فرزندان علي بن الحسين به برکت دعاي دو امام يعني حضرت امام حسن عسکري عليه السلام و حضرت بقية اللّه الاعظم عليه السلام انجام يافته است.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) مجالس المؤمنين / قاضي نورالله شوشتري / ج1/ص253
(2) درمقدمه كمال الدين مرحوم شيخ صدوق در اين باره چنين مي نويسد
(3) اكمال الدين / ص502
-
- پست: 4
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۷, ۱۰:۴۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 1 بار
Re: نامه به آقا حقیقت یا خرافات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوست نداشتم تاپیک باز کنم..شاید هم اینجا جای مناسبی نیست ولی به هر حال به امام زمان مربوط است...
آخر سریال یوسف رو می دیدم...چقدر با مستندات تاریخی منطبق بود و همچنین مسائلی که پیرامون ظهور منجی مطرح شد.
ضمنا اون پیرمردی که با یوسف صحبت از ظهور کرد مراد از چه کسی بود؟
یا حق.
آخر سریال یوسف رو می دیدم...چقدر با مستندات تاریخی منطبق بود و همچنین مسائلی که پیرامون ظهور منجی مطرح شد.
ضمنا اون پیرمردی که با یوسف صحبت از ظهور کرد مراد از چه کسی بود؟
یا حق.
-
- پست: 509
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۳۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 747 بار
- سپاسهای دریافتی: 635 بار
Re: نامه به آقا حقیقت یا خرافات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام
داستان ملاقات حضرت یوسف با حضرت یعقوب نقلهای مختلفی دارد
آن پیرمرد هم حضرت خضر بود که به او گفت پیغمبر خاتم را می بینی و سلام من را به او برسان
یا علی
داستان ملاقات حضرت یوسف با حضرت یعقوب نقلهای مختلفی دارد
آن پیرمرد هم حضرت خضر بود که به او گفت پیغمبر خاتم را می بینی و سلام من را به او برسان
یا علی
فَمَنْ اتبَعَ هُدايَ فَلايَضِلُ وَ لا يَشقَي( طه/123)