بسم الله الرحمن الرحیم
مجلس يازدهم
پاسخ امام حسين (ع ) به نامه مسلم بن عقيـل
مجلس يازدهم
پاسخ امام حسين (ع ) به نامه مسلم بن عقيـل
((يـابـن عـم اني سمعت جدي رسول اللّه (ص ) يقول :
ما منا اهل البيت من تطير ولايتطير به , فاذا قرات كتابي فامض على ما امرتك والسلام عليك ورحمة اللّه وبركاته )).
به دنبال تقاضاهاى مكرر مردم كوفه از امام حسين (ع ) كه ما امام وپيشوانداريم , سيدالشهدا(ع ) از مكه معظمه ((مسلم بن عقيل ))را به سوى كوفه فرستاد:
((اناباعث اليكم اخي وابن عمي وثقتي )) .
((مـسـلـم )) در مـاه مبارك رمضان از مكه به سوى مدينه حركت كرد ودر آنجا با اهل وعيال خود وداع كرده وپس از زيارت قبر پيامبر(ص ) همراه دو نفر راهنما
از قبيله قيس به سوى كوفه حركت كـرد, آن دو نـفـر, راه را گـم كردند ودر اثر تشنگى مردند, درآنجا مسلم صيادى را هم ديد كه به دنبال آهويى مى تازد وآن
را صيد وسپس ذبح نمودمسلم اين را به فال بد گرفت , لذا از آنجا نامه اى به امام حسين (ع ) نوشت كه من اين سفررا مبارك نمى بينم ومرا معاف بداريد.
متن نامه مسلم بن عقيل (ع )
((امـا بـعد: فاني اقبلت من المدينة مع دليلين فجازا عن الطريق فضلا واشتدعليهما العطش فلم يـلـبـثـا ان مـاتـا, واقبلنا حتى انتهينا الى الما فلم ننج الا
بحشاشة انفسنا وذلك الما بمكان يدعى الـمـضـيـق مـن بـطن الخبت , وقد تطيرت من وجهي هذا فان رايت اعفيتني منه وبعثت غيري , والسلام )).
پاسخ امام حسين (ع )
((امـا بعد: فقد خشيت ان لا يكون حملك على الكتاب الي الا ستعفا من الوجه الذي وجهتك له الا الجبن فامض لوجهك الذي وجهتك )). حـضـرت در پـاسخ فرمود: ((خيال مى كنم علت استعفاى تو ترس باشد, به همان نحوى كه مامور شده اى برو. من از پيامبر(ص ) شنيدم كه مى فرمود: از ما خاندان نيست كسى كه فال بد بزندويا مسلمانى را به فال بد بگيرد)). ايـن مـكـاتـبـه را اكثر مورخين نقل كرده اند هر چند صاحب كتاب ((حياة الامام الحسين (ع )) از جهاتى اين نامه را مجعول مى داند .
تفال وتطير
((تـفـال )) در خـوبـيـهـا و((تـطـيـر)) در بـديـهـا اسـتـعـمال مى شود.
((تطير)) از ((طير)) به مـعـنـاى ((پـرنـده ))اسـت وعـرب غـالبا فال بدرا به وسيله پرندگان مى زدند البته از ((تطير)) نهى شده است ,
چنانچه قرآن كريم مى فرمايد:. (وان تصبهم سيئة يطيروا بموسى ومن معه ).
((اگر به فرعونيان بدى مى رسيد, آن را از موسى (ع ) وهمراهانش مى دانستند)).
(قالوا اطيرنا بك وبمن معك قال طائركم عند اللّه بل انتم قوم تفتنون ).
بـه صالح پيامبر وپيروانش تطير وفال بد مى زدند, او در پاسخ مى گفت : تطيرومقدرات , به دست خداونداست وشما قومى هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفته ايد.
فال نيك
بـه خـلاف ((تـطـيـر)), شريعت مقدسه اسلام از ((تفال )) استقبال كرده , چون منشا كاروفعاليت واصلاح امور واز همه مهمتر, تكيه گاه انسان , پروردگار عالم
مى شودواعتقاد به اينكه مؤثرى در وجود, جز ذات پروردگار نيست . ((دمـيـرى )) در روايـتـى از پـيـامـبـر(ص ) نـقـل مـى كـنـد كـه :
((يـعـجـبـنـى الفال و احب الفال الصالح )) .
((فال خوب را دوست دارم )).
در داسـتـان ((صـلـح حـديـبيه )), ((سهل بن عمرو)) وقتى آمد وپيامبر(ص ) از نام اوسؤال كرد, حضرت فرمود:
((سهيل عليكم امركم , كار شما آسان مى شود)).
يا در قضيه پاره كردن نامه پيامبر(ص ) توسط ((خسروپرويز)) كه در پاسخ نامه پيامبر(ص ) مقدارى خاك فرستاد, حضرت فرمود:
((مؤمنين , به زودى مالك اراضى آنان مى شوند)).
((عامر بن اسماعيل )) كه قاتل ((مروان بن محمد))است , در راه به شخصى برخورد كرد واز نام او سـؤال نـموده گفت :
((منصور بن سعد)), هر دو اسم را به فال نيك گرفت و((مروان ))را تعقيب كرد تا اورا كشت .
فال بد
از فـال بـد كـه در عـربـى از آن به ((تطير)) ياد مى شود, مذمت شده است و((تطير)) از((طير)) گرفته شده و به معناى پرواز وسرعت مى باشد, يعنى مصيبت
وبلا, زود ملحق مى گردد. ((تطير)) در اسلام نكوهش شده وهيچ اثر خارجى بر آن بار نمى شود, بلكه صرفا اثر روانى دارد كه برخى از اشخاص مثلا از پرواز
كلاغى متاثر مى شوند وازانجام كار مورد نظر, منصرف مى گردند. امام صادق (ع ) مى فرمايد:.
((الـطـيـرة عـلـى مـا تجعلها ان هونتها تهونت وان شددتها, تشددت وان لم تجعلهاشيئا لم تكن شيئا)).
((فـال بد به همان نحوى است كه آن را بپذيرى , اگر آن را سبك بشمارى , كم اثرخواهد بود واگر به آن اعتنا كنى وترتيب اثر بدهى , برايت سخت وناگواراست
واگر به آن بى اعتنا باشى , هيچ اثرى بر آن بار نخواهد شد)).
تطير در حد شرك
((تـطـيـر)) در روايـات در حد شرك شمرده شده است البته در صورتى كه انسان ذات پروردگار عـالـم را مـؤثر نداند وپريدن كلاغ را مثلا مؤثر حقيقى بداند, يا آن
را هم دركنار اراده ازلى خداوند چـيـزى بداند مؤمن وموحد واقعى , كسى است كه در اين نظام هستى , هيچ موجودى را مؤثر نداند وبـدانـد آنـچـه اراده الـهـى
به آن تعلق گرفته باشد,همان واقع مى شود روايتى را عامه از رسول خدا(ص ) نقل مى كنند كه حضرت فرمود:.
((مـن رجعته الطيرة عن حاجته فقد اشرك قالوا وما كفارة ذلك يا رسول اللّه ؟
قال (ص ) , ان يقول احدكم اللهم لا طيرا الا طيرك ولا خير الا خيرك ولا اله غيرك ثم يمضي لحاجته )).
((هـر كـسـى بـه خاطر فال بد زدن از انجام كارش منصرف شود, مشرك شده است ,عرض كردند يا رسـول اللّه ! كفاره آن چگونه است ؟
فرمود: بگويد: خدايا! فالى نيست مگر از ناحيه تو وخيرى نيست مگر از ناحيه تو, وخدايى جز تو نيست , آنگاه به دنبال حاجتش برود)).
روضه
((مـسـلـم ))را بـعد از دستگيرى به مجلس ((عبيداللّه )) آوردند و در حين ورود به مجلس , سلام نكرد:.
((فقال له الحرسى , سلم على الامير, فقال له اسكت ويحك ! ما هو لي بامير)).
((مامورين گفتند: به امير سلام كن , گفت : خاموش , او امير من نيست )).
چـون خـبـر شـهادت حضرت ((مسلم بن عقيل وهائى بن عروه )) به سيدالشهدا(ع ) رسيد:
((قال الراوى : وارتج الموضع بالبكا لقتل مسلم بن عقيل وسالت الدموع كل مسيل )).
((همه يكپارچه براى مسلم گريه كردند واشك ريختند)).
((سيد باقر هندى )) رحمة اللّه عليه مى فرمايد:.
رموك من القصر اذ اوثقوك ـــــ فهل سلمت فيك من جارحة .
((تورا دست بسته از بالاى قصر پرتاب كردند, آيا جايى از بدن تو سالم ماند؟)).
اتقضى ولم تبكك الباكيات ـــــ اما لك في المصر من نائحة .
((اى مـسـلـم ! آيا كشته شوى وكسى براى تو گريه نكنند؟! آيا در شهر يك نفر نبود براى تو اشك بريزد؟!)).
لئن تقض نحبا فكم في زرود ـــــ عليك العشية من صائحة .
((اگـر در كـوفـه كـسـى براى تو گريه نكرد, در عوض در محل ((زرود)) كه خبرشهادت تو, به حسين (ع ) رسيد, براى تو گريه كردند)). ***.
اى خدا شب شده ومن چه كنم ـــــ يك تن واين همه دشمن چه كنم .
كوفيان همه پيمان شكنند ـــــ چون نمك خورده نمكدان شكنند.
صبح با من همه پيمان بستند ـــــ شب در خانه به رويم بستند.
صبح بر دامن من چنگ زدند ـــــ شب از بام به من سنگ زدند.
((تورا دست بسته از بالاى قصر پرتاب كردند, آيا جايى از بدن تو سالم ماند؟)).
اتقضى ولم تبكك الباكيات ـــــ اما لك في المصر من نائحة .
((اى مـسـلـم ! آيا كشته شوى وكسى براى تو گريه نكنند؟! آيا در شهر يك نفر نبود براى تو اشك بريزد؟!)).
لئن تقض نحبا فكم في زرود ـــــ عليك العشية من صائحة .
((اگـر در كـوفـه كـسـى براى تو گريه نكرد, در عوض در محل ((زرود)) كه خبرشهادت تو, به حسين (ع ) رسيد, براى تو گريه كردند)). ***.
اى خدا شب شده ومن چه كنم ـــــ يك تن واين همه دشمن چه كنم .
كوفيان همه پيمان شكنند ـــــ چون نمك خورده نمكدان شكنند.
صبح با من همه پيمان بستند ـــــ شب در خانه به رويم بستند.
صبح بر دامن من چنگ زدند ـــــ شب از بام به من سنگ زدند.