[External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
ويژه نامه شهادت مظلومانه امام موسي كاظم عليه السلام
[External Link Removed for Guests]
سلام بر تو ای هفتمین فروغ امامت! سلام بر تو ای وارث شهادت! سلام بر تو ای قبله نیازمندان! سلام بر تو ای آزادترین اسیر و ای آزاده ترین زندانی! تو که زندان، گلستان عبادت و خلوت تو شده بود و زندانیان سنگ دل، اسیر کرامت و زرگواری ات. تو که زنجیرهای ستم و تازیانه های دشمنی و کینه، قبل از شکنجه و آزار تو به سجده افتادند و دل بی رحمشان در برابر خلق نیکوی تو به رحم آمد. سلام خدا بر تو ای امام هفتمین که تن رنجیده و روح بلندت، شاهد مظلومیت خاندان توست. سلام و درود بی پایان الهی بر تو و دودمان پاک تو باد. [External Link Removed for Guests]
ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
Re: ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
[COLOR=red][External Link Removed for Guests]
*السلام عليك يَااَبَاالحَسَنِ يَا مُوسَي بنَ جَعـفَرٍ*
*اَيُّهَا الکـاظِـمُ يَابنَ رَسُولِ اللهِ*
*يَا حُجَّةَ اللهِ عَلَي خَلقَهِ،يَا سَيِّـدنَاوَ مَـولَنا*
* اِنَّـا تَوَجَّـهنا وَ اسـتَشـفَعـنَا وَ تَوَسَّـلنَا بِکَ اِلَي اللهِ*
*وَ قَـدَّمناکَ بَينَ يَدَي حَاجاتِنا*
* يَاوَجيهاً عِندَاللهِ*
*اِشـفـَع لَنا عِـنـدَاللهِ *
[External Link Removed for Guests]
<!-- / message --><!-- sig -->
*السلام عليك يَااَبَاالحَسَنِ يَا مُوسَي بنَ جَعـفَرٍ*
*اَيُّهَا الکـاظِـمُ يَابنَ رَسُولِ اللهِ*
*يَا حُجَّةَ اللهِ عَلَي خَلقَهِ،يَا سَيِّـدنَاوَ مَـولَنا*
* اِنَّـا تَوَجَّـهنا وَ اسـتَشـفَعـنَا وَ تَوَسَّـلنَا بِکَ اِلَي اللهِ*
*وَ قَـدَّمناکَ بَينَ يَدَي حَاجاتِنا*
* يَاوَجيهاً عِندَاللهِ*
*اِشـفـَع لَنا عِـنـدَاللهِ *
[External Link Removed for Guests]
<!-- / message --><!-- sig -->
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
Re: ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
[External Link Removed for Guests]
امام كاظم علیه السلام سومین یا چهارمین فرزند امام صادق علیه السلام است . بنا به نقل اكثر روایات، در هفتم ماه صفر 128 ق . در «ابواء» (محلى بین مكه و مدینه) زاده شد . آن گونه كه در «محاسن» برقى آمده است، مادر او به نام حمیده، بنابر احتمالى از مردم اندلس بود و در مرتبه بالا و والاى زهد و صلاح قرار داشت . امام بیست سال از زندگى خود را كنار پدر گذراند و ناظر بود كه دانشمندان پیر و جوان از سراسر جهان به مدینه مىآمدند و در محضر پدر بزرگوارش تجمع مىكردند و عدهاى به فراگیرى دانش مشغول بودند و گروه دیگرى در خصوص توحید، تشبیه، قدر و امامتبا امام صادق به مناظره مىپرداختند. امام كاظم در این مدت بیستساله از محضر پدر بزرگوارش علوم و اسرار امامت را آموخت و در همان سنین، شگفتى و تحسین دانشمندان را برانگیخت .
[External Link Removed for Guests]
<!-- / message --><!-- sig -->
امام كاظم علیه السلام سومین یا چهارمین فرزند امام صادق علیه السلام است . بنا به نقل اكثر روایات، در هفتم ماه صفر 128 ق . در «ابواء» (محلى بین مكه و مدینه) زاده شد . آن گونه كه در «محاسن» برقى آمده است، مادر او به نام حمیده، بنابر احتمالى از مردم اندلس بود و در مرتبه بالا و والاى زهد و صلاح قرار داشت . امام بیست سال از زندگى خود را كنار پدر گذراند و ناظر بود كه دانشمندان پیر و جوان از سراسر جهان به مدینه مىآمدند و در محضر پدر بزرگوارش تجمع مىكردند و عدهاى به فراگیرى دانش مشغول بودند و گروه دیگرى در خصوص توحید، تشبیه، قدر و امامتبا امام صادق به مناظره مىپرداختند. امام كاظم در این مدت بیستساله از محضر پدر بزرگوارش علوم و اسرار امامت را آموخت و در همان سنین، شگفتى و تحسین دانشمندان را برانگیخت .
[External Link Removed for Guests]
<!-- / message --><!-- sig -->
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
Re: ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
[External Link Removed for Guests]
نام:موسى بن جعفر.
كنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.
القاب: كاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.
نكته: آن حضرت در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.
منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.
تاریخ ولادت:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذكر كردند.
محل تولد: ابواء (منطقهاى در میان مكه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب علیهم السلام.
نام مادر:حمیده مصفّاة. نامهاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احكام و مسائل بود كه امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احكام دینى به ایشان ارجاع مىداد. و دربارهاش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چركى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن كرامتى كه از خداى متعال براى من و حجت پس از من است.»
مدت امامت:از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.
تاریخ و سبب شهادت: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به وسیله زهرى كه در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون الرشید به آن حضرت خورانیده شد.
محل دفن: مكانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) كه هم اكنون به «كاظمین» معروف است.
همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه.
فرزندان: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یكى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت كه 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند.
یكى از دختران آن حضرت به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه علیهاالسلام كه براى دیدار برادرش امام رضا علیه السلام عازم ایران شده بود، در شهر قم بیمار شد و پس از چند روز بیمارى، وفات یافت و در این شهر مدفون گردید. هم اكنون مقبره ایشان زیارتگاه شیعیان سراسر جهان و دانشگاه عالمان و مجتهدان شیعى است.
[External Link Removed for Guests]
نام:موسى بن جعفر.
كنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.
القاب: كاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.
نكته: آن حضرت در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.
منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.
تاریخ ولادت:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذكر كردند.
محل تولد: ابواء (منطقهاى در میان مكه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب علیهم السلام.
نام مادر:حمیده مصفّاة. نامهاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احكام و مسائل بود كه امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احكام دینى به ایشان ارجاع مىداد. و دربارهاش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چركى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن كرامتى كه از خداى متعال براى من و حجت پس از من است.»
مدت امامت:از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.
تاریخ و سبب شهادت: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به وسیله زهرى كه در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون الرشید به آن حضرت خورانیده شد.
محل دفن: مكانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) كه هم اكنون به «كاظمین» معروف است.
همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه.
فرزندان: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یكى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت كه 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند.
یكى از دختران آن حضرت به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه علیهاالسلام كه براى دیدار برادرش امام رضا علیه السلام عازم ایران شده بود، در شهر قم بیمار شد و پس از چند روز بیمارى، وفات یافت و در این شهر مدفون گردید. هم اكنون مقبره ایشان زیارتگاه شیعیان سراسر جهان و دانشگاه عالمان و مجتهدان شیعى است.
[External Link Removed for Guests]
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
Re: ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
[External Link Removed for Guests]
اصحاب ویاران:
تعداد یاران، اصحاب و راویان امام موسى كاظم علیه السلام بسیار است. در این جا نام تعدادى از اصحاب بزرگ آن حضرت ذكر مىگردد:
1. على بن یقطین.
2. ابوصلت بن صالح هروى .
3. اسماعیل بن مهران.
4. حمّاد بن عیسى.
5. عبدالرحمن بن حجّاج بجلى.
6. عبداللّه بن جندب بجلى.
7. عبداللّه بن مغیره بجلى.
8. عبداللّه بن یحیى كاهلى.
9. مفضّل بن عمر كوفى.
10. هشام بن حكم.
11. یونس بن عبدالرحمن.
12. یونس بن یعقوب.
زمامداران معاصر:
1. مروان بن محمد اموى - معروف به مروان حمار- (126 - 132 ق.).
2. ابوالعباس سفاح عباسى (132 - 136 ق.).
3. منصور عباسى (136 - 158 ق.).
4. مهدى عباسى (158 - 169 ق.).
5. هادى عباسى (169 - 170 ق.).
6. هارون الرشید (170 - 193 ق.).
امام موسى كاظم علیه السلام در عصر خلافت منصور عباسى به مقام امامت نایل آمد. از آن زمان تا سال 183 هجرى، سال وفات آن حضرت، چندین بار توسط خلفاى عباسى دستگیر و زندانى گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت چهار سال زندانى و در همان زندان به شهادت رسید.
[External Link Removed for Guests]
<!-- / message --><!-- sig -->
اصحاب ویاران:
تعداد یاران، اصحاب و راویان امام موسى كاظم علیه السلام بسیار است. در این جا نام تعدادى از اصحاب بزرگ آن حضرت ذكر مىگردد:
1. على بن یقطین.
2. ابوصلت بن صالح هروى .
3. اسماعیل بن مهران.
4. حمّاد بن عیسى.
5. عبدالرحمن بن حجّاج بجلى.
6. عبداللّه بن جندب بجلى.
7. عبداللّه بن مغیره بجلى.
8. عبداللّه بن یحیى كاهلى.
9. مفضّل بن عمر كوفى.
10. هشام بن حكم.
11. یونس بن عبدالرحمن.
12. یونس بن یعقوب.
زمامداران معاصر:
1. مروان بن محمد اموى - معروف به مروان حمار- (126 - 132 ق.).
2. ابوالعباس سفاح عباسى (132 - 136 ق.).
3. منصور عباسى (136 - 158 ق.).
4. مهدى عباسى (158 - 169 ق.).
5. هادى عباسى (169 - 170 ق.).
6. هارون الرشید (170 - 193 ق.).
امام موسى كاظم علیه السلام در عصر خلافت منصور عباسى به مقام امامت نایل آمد. از آن زمان تا سال 183 هجرى، سال وفات آن حضرت، چندین بار توسط خلفاى عباسى دستگیر و زندانى گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت چهار سال زندانى و در همان زندان به شهادت رسید.
[External Link Removed for Guests]
<!-- / message --><!-- sig -->
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
Re: ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
[External Link Removed for Guests]
رویدادهاى مهم:
1. شهادت امام جعفر صادق علیه السلام، پدر ارجمند امام موسى كاظم علیه السلام، به دست منصور دوانیقى، در سال 148 هجرى.
2. پیدایش انشعاباتى در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، اَفْطَحیه و ناووسیه، پس از شهادت امام صادق علیهالسلام و معارضه آنان با امام موسى كاظم علیه السلام در مسئله امامت.
3. ادعاى امامت و جانشینى امام جعفر صادق علیه السلام، توسط عبدالله اَفْطَحْ، برادر امام موسى كاظم علیه السلام و به وجود آوردن مذهب افطحیه در شیعه.
4. اعراض بیشتر اصحاب امام صادق علیه السلام از عبدالله اَفْطَحْ، و گرایش آنان به امام موسى كاظم علیهالسلام.
5. مرگ منصور دوانیقى، در سال 158 هجرى، و به خلافت رسیدن ابوعبدالله مهدى عباسى، فرزند منصور.
6. احضار امام موسى كاظم علیه السلام به بغداد و زندانى نمودن ایشان در آن شهر، به دستور مهدى عباسى.
7. زندانى شدن امام موسى كاظم علیه السلام در بغداد، در دوران حكومت هادى عباسى.
8. مبارزات منفىِ امام موسى كاظم علیه السلام با دستگاه حكومتىِ هارونالرشید، در مناسبتهاى گوناگون.
9. بدگویی و سعایت على بن اسماعیل، برادرزاده امام موسى كاظم علیه السلام از آن حضرت، نزد هارون الرشید با توطئهچینى یحیى برمكى، وزیر اعظم هارون.
10. دستگیرى امام كاظم علیه السلام در مدینه و فرستادن آن حضرت به زندان عیسى بن جعفر در بصره، به دستور هارونالرشید، در سال 179 هجرى.
11. انتقال امام علیه السلام از زندان بصره به زندان فضل بن ربیع در بغداد.
12. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن ربیع به زندان فضل بن یحیى برمكى.
13. مراعات كردن حال امام علیه السلام در زندان، توسط فضل بن یحیى و عكسالعمل شدید هارون به این قضیه.
14. مضروب و مقهور شدن فضل بن یحیى، توسط هارون، به خاطر مراعات حال امام علیه السلام در زندان.
15. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن یحیى به زندان سندى بن شاهك.
16. مسموم كردن امام علیه السلام با خرماى زهر آلود، توسط سندى بن شاهك در زندان.
17. شهادت امام كاظم علیه السلام به خاطر مسمومیت در زندان سندى بن شاهك، در 25 رجب سال 183 هجرى.
18. انتقال پیكر مطهر امام موسى كاظم علیه السلام به جِسر (پل) بغداد و فراخوانىِ مردم براى دیدن آن توسط مأموران هارونالرشید.
19. انزجار سلیمان بن جعفر بن منصور دوانیقى از تحقیر پیكر امام موسى كاظم علیه السلام، توسط مأموران حكومتى، و دستور او به تجهیز و تكفین مناسب شأن پیكر آن حضرت و به خاك سپارى در مقابر قریش بغداد.
[External Link Removed for Guests]
رویدادهاى مهم:
1. شهادت امام جعفر صادق علیه السلام، پدر ارجمند امام موسى كاظم علیه السلام، به دست منصور دوانیقى، در سال 148 هجرى.
2. پیدایش انشعاباتى در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، اَفْطَحیه و ناووسیه، پس از شهادت امام صادق علیهالسلام و معارضه آنان با امام موسى كاظم علیه السلام در مسئله امامت.
3. ادعاى امامت و جانشینى امام جعفر صادق علیه السلام، توسط عبدالله اَفْطَحْ، برادر امام موسى كاظم علیه السلام و به وجود آوردن مذهب افطحیه در شیعه.
4. اعراض بیشتر اصحاب امام صادق علیه السلام از عبدالله اَفْطَحْ، و گرایش آنان به امام موسى كاظم علیهالسلام.
5. مرگ منصور دوانیقى، در سال 158 هجرى، و به خلافت رسیدن ابوعبدالله مهدى عباسى، فرزند منصور.
6. احضار امام موسى كاظم علیه السلام به بغداد و زندانى نمودن ایشان در آن شهر، به دستور مهدى عباسى.
7. زندانى شدن امام موسى كاظم علیه السلام در بغداد، در دوران حكومت هادى عباسى.
8. مبارزات منفىِ امام موسى كاظم علیه السلام با دستگاه حكومتىِ هارونالرشید، در مناسبتهاى گوناگون.
9. بدگویی و سعایت على بن اسماعیل، برادرزاده امام موسى كاظم علیه السلام از آن حضرت، نزد هارون الرشید با توطئهچینى یحیى برمكى، وزیر اعظم هارون.
10. دستگیرى امام كاظم علیه السلام در مدینه و فرستادن آن حضرت به زندان عیسى بن جعفر در بصره، به دستور هارونالرشید، در سال 179 هجرى.
11. انتقال امام علیه السلام از زندان بصره به زندان فضل بن ربیع در بغداد.
12. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن ربیع به زندان فضل بن یحیى برمكى.
13. مراعات كردن حال امام علیه السلام در زندان، توسط فضل بن یحیى و عكسالعمل شدید هارون به این قضیه.
14. مضروب و مقهور شدن فضل بن یحیى، توسط هارون، به خاطر مراعات حال امام علیه السلام در زندان.
15. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن یحیى به زندان سندى بن شاهك.
16. مسموم كردن امام علیه السلام با خرماى زهر آلود، توسط سندى بن شاهك در زندان.
17. شهادت امام كاظم علیه السلام به خاطر مسمومیت در زندان سندى بن شاهك، در 25 رجب سال 183 هجرى.
18. انتقال پیكر مطهر امام موسى كاظم علیه السلام به جِسر (پل) بغداد و فراخوانىِ مردم براى دیدن آن توسط مأموران هارونالرشید.
19. انزجار سلیمان بن جعفر بن منصور دوانیقى از تحقیر پیكر امام موسى كاظم علیه السلام، توسط مأموران حكومتى، و دستور او به تجهیز و تكفین مناسب شأن پیكر آن حضرت و به خاك سپارى در مقابر قریش بغداد.
[External Link Removed for Guests]
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
Re: ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
[External Link Removed for Guests]
امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورا
زنده نگه داشتن یاد و نام امام حسین علیهالسلام و حماسه عاشورا به عنوان نماد مقاومت اهل بیت علیهمالسلام در برابر جبهه كفر و نفاق و مقابله با طغیان و ستمگری، یكی از مهمترین دغدغههای امامان معصوم علیهمالسلام بوده است. آن بزرگواران میكوشیدند تا قیام جاویدان عاشورا زند بماند و پیام پایداری و استواری اهل حق در مقابل باطل در بلندای تاریخ با نام مقدس حضرت امام حسین علیهالسلام طنینانداز شود.
از شیوههایی كه حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام برای رساندن پیام استواری و مقاومت از آن بهره میبرد، تداوم بخشیدن و زنده نگهداشتن یاد و خاطره جدّ بزگوارش حضرت سید الشهدا علیهالسلام بود.
روایت ذیل بیانگر این حقیقت تاریخی است:
محدث نوری مینویسد: منصور دوانیقی در عید نوروز امام را مجبور كرد كه در مجلس عمومی بنشیند و مردم برای عرض تبریك به محضرش بیایند و هدایا و تحفهها را به حضور آن حضرت بیاورند.
امام به ناچار در آن مجلس نشست و فرمانداران و فرماندهان و امرای لشكری و كشوری و عموم مردم برای تهنیت میآمدند و هدایا و تحفههای فراوانی میآوردند و خادم منصور همه هدایا را ثبت میكرد. آخرین فردی كه به حضور امام آمد، پیرمردی سالمند بود كه به امام عرضه داشت: ای پسر دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله! من مرد فقیری هستم كه از مال دنیا بیبهرهام، اما سه بیت شعری را كه جدم در رثای جدّتان حضرت حسین بن علی علیهماالسلام سروده، به خدمتتان تقدیم میكنم:
یا ابا عبداللّه! من [از دشمنان تو تعجب نمیكنم كه چرا تو را كشتند، بلكه] تعجب میكنم از شمشیری
كه بر بدن نازنین تو در روز عاشورا فرود آمد، در حالی كه غبار كربلا بر بدن تو نشسته بود.
من شگفت زده هستم از آن تیرهایی كه بر بدنت فرورفتند، در حالی كه
خانوادهات با چشمان اشكبار قتل تو را نظاره كرده و جدّت را صدا میزدند.
یا ابا عبداللّه! چرا بزرگی و جلالت تو مانع نشد از اینكه تیرها بر بدنت اصابت كنند و آن جسم پاك را مجروح نمایند!
امام فرمود: احسنت! بارك اللّه فیك! هدیهات را پذیرفتم، بفرما بنشین! آنگاه به خادم گفت: از منصور بپرس در مورد این همه هدایا چه تصمیمی دارد؟ منصور گفت: همه آنها را به حضرت كاظم علیهالسلام بخشیدم، هرطور دوست دارد مصرف كند. امام نیز تمام آن تحفهها را به آن پیرمرد شیعی كه زیباترین اشعار را در مرثیه امام حسین علیهالسلام خوانده بود، بخشید و او را تشویق نمود.
امام علیهالسلام به این وسیله، از شاعران و احیاگران حماسه عاشورا تجلیل نمود و پیام پایداری اهل بیت علیهمالسلام را كه در حركت انقلابی امام حسین علیهالسلام جلوهگر شده بود، علنی ساخت
[External Link Removed for Guests]
امام کاظم و احیای فرهنگ عاشورا
زنده نگه داشتن یاد و نام امام حسین علیهالسلام و حماسه عاشورا به عنوان نماد مقاومت اهل بیت علیهمالسلام در برابر جبهه كفر و نفاق و مقابله با طغیان و ستمگری، یكی از مهمترین دغدغههای امامان معصوم علیهمالسلام بوده است. آن بزرگواران میكوشیدند تا قیام جاویدان عاشورا زند بماند و پیام پایداری و استواری اهل حق در مقابل باطل در بلندای تاریخ با نام مقدس حضرت امام حسین علیهالسلام طنینانداز شود.
از شیوههایی كه حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام برای رساندن پیام استواری و مقاومت از آن بهره میبرد، تداوم بخشیدن و زنده نگهداشتن یاد و خاطره جدّ بزگوارش حضرت سید الشهدا علیهالسلام بود.
روایت ذیل بیانگر این حقیقت تاریخی است:
محدث نوری مینویسد: منصور دوانیقی در عید نوروز امام را مجبور كرد كه در مجلس عمومی بنشیند و مردم برای عرض تبریك به محضرش بیایند و هدایا و تحفهها را به حضور آن حضرت بیاورند.
امام به ناچار در آن مجلس نشست و فرمانداران و فرماندهان و امرای لشكری و كشوری و عموم مردم برای تهنیت میآمدند و هدایا و تحفههای فراوانی میآوردند و خادم منصور همه هدایا را ثبت میكرد. آخرین فردی كه به حضور امام آمد، پیرمردی سالمند بود كه به امام عرضه داشت: ای پسر دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله! من مرد فقیری هستم كه از مال دنیا بیبهرهام، اما سه بیت شعری را كه جدم در رثای جدّتان حضرت حسین بن علی علیهماالسلام سروده، به خدمتتان تقدیم میكنم:
یا ابا عبداللّه! من [از دشمنان تو تعجب نمیكنم كه چرا تو را كشتند، بلكه] تعجب میكنم از شمشیری
كه بر بدن نازنین تو در روز عاشورا فرود آمد، در حالی كه غبار كربلا بر بدن تو نشسته بود.
من شگفت زده هستم از آن تیرهایی كه بر بدنت فرورفتند، در حالی كه
خانوادهات با چشمان اشكبار قتل تو را نظاره كرده و جدّت را صدا میزدند.
یا ابا عبداللّه! چرا بزرگی و جلالت تو مانع نشد از اینكه تیرها بر بدنت اصابت كنند و آن جسم پاك را مجروح نمایند!
امام فرمود: احسنت! بارك اللّه فیك! هدیهات را پذیرفتم، بفرما بنشین! آنگاه به خادم گفت: از منصور بپرس در مورد این همه هدایا چه تصمیمی دارد؟ منصور گفت: همه آنها را به حضرت كاظم علیهالسلام بخشیدم، هرطور دوست دارد مصرف كند. امام نیز تمام آن تحفهها را به آن پیرمرد شیعی كه زیباترین اشعار را در مرثیه امام حسین علیهالسلام خوانده بود، بخشید و او را تشویق نمود.
امام علیهالسلام به این وسیله، از شاعران و احیاگران حماسه عاشورا تجلیل نمود و پیام پایداری اهل بیت علیهمالسلام را كه در حركت انقلابی امام حسین علیهالسلام جلوهگر شده بود، علنی ساخت
[External Link Removed for Guests]
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
Re: ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
[FONT=Times New Roman][External Link Removed for Guests]
معرفي اجمالي شاگردان امام کاظم عليه السلام
ياران برجسته امام كاظم (عليهالسلام) تداوم امامت را براي رهبري جامعه اصل مسلم اسلامي دانسته و در برابر امواج انحرافي كه خلفاي خلافكار و فرقههاي گوناگون پديد ميآوردند، مقاومت ميكردند.
در زير تني چند از اين مردان بزرگ به اجمال معرفي ميشوند:
يونس بنعبدالرحمن
وي در اعتقاد به امامتحضرت موسي بنجعفر چنان روشنبين و استوار بود كه كوچكترين نرمش و يا لغزشي را در مقابل منحرفان روا نميشمرد و در برخورد با فرقههايي چون واقفيه، موضع قاطعي داشت. او در پرتو انوار درخشان هفتمين و هشتمين فروغ امامت از چهرههاي درخشان جهان تشيع و شخصيتي ارزنده به شمار ميرود.
حضرت امام رضا(عليهالسلام) او را سلمان زمان خود دانسته و عموم علماي شيعه، تقوا و پاكي وي را ستوده و مقام علمي و فقهي وي را تصديق كرده و رواياتش را بدون هيچگونه شبههاي پذيرفتهاند. او روز گار خود را غالبا با تاليف كتاب ميگذراند و سي كتاب در زمينههاي گوناگون علوم اسلامي نوشته است. (1)
محمد بنابيعمير
در ميان شيعيان و جامعه تسنن از چهرههاي محبوب و عابد و پارسا محسوب ميشود. (2) او رواياتي از امام هفتم نقل كرده كه در آنها امام را با كنيه ابااحمد مخاطب قرار داده است. (3) وي 94 جلد كتاب در مباحث مختلف علمي، ديني و فقهي به رشته تحرير درآورد و مجموعه رواياتي كه نقل كرده به 654 حديث ميرسد. طي چهار سالي كه در زندان بود، نگاشتههاي وي از بين رفت و بعدها با تكيه بر حافظه و آنچه به راويان ديگر انتقال داده بود، روايت ميكرد.
سرانجام محمد بنابيعمير مورد خشم دستگاه خلافت عباسي قرار گرفت; زيرا هارون اعتقاد داشت اسرار فعاليت سياسي و مبارزات مخفي شيعيان و اسناد ارتباط آنان با پيشواي هفتم در اختيار اوست.
كشي به نقل از فضل ابنشاذان گفته است: «درباره ابنعمير نزد خليفه سعايتشد، او را دستگير كرده و از وي خواستند نام شيعيان و كساني كه با موسي بنجعفر عليهما السلام در ارتباط هستند به دستگاه خلافت تحويل دهد، وي امتناع كرد و از افشاي نام رابطين با امام اجتناب نمود، دژخيمان او را در ميان دو چوب قرار دادند. و براي اقرار گرفتن از نامبرده صدتازيانه بر بدنش زدند و چون از مقاومت دليرانهاش خسته شده و به خشم آمدند بيش از صدهزار درهم وي را جريمه كرده و تمام اموالش را مصادره كردند.» (4)
[External Link Removed for Guests]
<!-- / message --><!-- sig -->
معرفي اجمالي شاگردان امام کاظم عليه السلام
ياران برجسته امام كاظم (عليهالسلام) تداوم امامت را براي رهبري جامعه اصل مسلم اسلامي دانسته و در برابر امواج انحرافي كه خلفاي خلافكار و فرقههاي گوناگون پديد ميآوردند، مقاومت ميكردند.
در زير تني چند از اين مردان بزرگ به اجمال معرفي ميشوند:
يونس بنعبدالرحمن
وي در اعتقاد به امامتحضرت موسي بنجعفر چنان روشنبين و استوار بود كه كوچكترين نرمش و يا لغزشي را در مقابل منحرفان روا نميشمرد و در برخورد با فرقههايي چون واقفيه، موضع قاطعي داشت. او در پرتو انوار درخشان هفتمين و هشتمين فروغ امامت از چهرههاي درخشان جهان تشيع و شخصيتي ارزنده به شمار ميرود.
حضرت امام رضا(عليهالسلام) او را سلمان زمان خود دانسته و عموم علماي شيعه، تقوا و پاكي وي را ستوده و مقام علمي و فقهي وي را تصديق كرده و رواياتش را بدون هيچگونه شبههاي پذيرفتهاند. او روز گار خود را غالبا با تاليف كتاب ميگذراند و سي كتاب در زمينههاي گوناگون علوم اسلامي نوشته است. (1)
محمد بنابيعمير
در ميان شيعيان و جامعه تسنن از چهرههاي محبوب و عابد و پارسا محسوب ميشود. (2) او رواياتي از امام هفتم نقل كرده كه در آنها امام را با كنيه ابااحمد مخاطب قرار داده است. (3) وي 94 جلد كتاب در مباحث مختلف علمي، ديني و فقهي به رشته تحرير درآورد و مجموعه رواياتي كه نقل كرده به 654 حديث ميرسد. طي چهار سالي كه در زندان بود، نگاشتههاي وي از بين رفت و بعدها با تكيه بر حافظه و آنچه به راويان ديگر انتقال داده بود، روايت ميكرد.
سرانجام محمد بنابيعمير مورد خشم دستگاه خلافت عباسي قرار گرفت; زيرا هارون اعتقاد داشت اسرار فعاليت سياسي و مبارزات مخفي شيعيان و اسناد ارتباط آنان با پيشواي هفتم در اختيار اوست.
كشي به نقل از فضل ابنشاذان گفته است: «درباره ابنعمير نزد خليفه سعايتشد، او را دستگير كرده و از وي خواستند نام شيعيان و كساني كه با موسي بنجعفر عليهما السلام در ارتباط هستند به دستگاه خلافت تحويل دهد، وي امتناع كرد و از افشاي نام رابطين با امام اجتناب نمود، دژخيمان او را در ميان دو چوب قرار دادند. و براي اقرار گرفتن از نامبرده صدتازيانه بر بدنش زدند و چون از مقاومت دليرانهاش خسته شده و به خشم آمدند بيش از صدهزار درهم وي را جريمه كرده و تمام اموالش را مصادره كردند.» (4)
[External Link Removed for Guests]
<!-- / message --><!-- sig -->
آخرین ويرايش توسط 1 on طهورا, ويرايش شده در 0.
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
Re: ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
محمد بنمفضل بنعمر جعفي
محمد را باب امام كاظم(عليهالسلام) ناميدهاند; او رابط ميان مردم و حضرت بود و فرزند مفضل است، كه امام صادق(عليهالسلام) توحيد معروف خويش را به وي املأ فرمود.
محمد بنعلي بننعمان; كنيهاش ابوجعفر و لقب او مؤمن طاق بود - چون مغازهاش در كوفه زير طاقي قرار گرفته بود - از بزرگان اصحاب امام ششم و امام هفتم است. وي توان آن را داشت كه با هر مخالفي بحث كند و بر وي غالب گردد. (5)
حسن بنمحبوب
از راويان بزرگ است كه فقهاي شيعه در صحت احاديث او اجماع و خودش را توثيق كردهاند. او نزد امام هفتم و امام هشتم از احترام زيادي برخوردار بود و از اركان عصر خويش به شمار ميرفت، شيعيان اهل بيت از اطراف و اكناف دنياي اسلام به نزدش رفته و از فضل و دانش وي خصوصا در فقه بهره ميگرفتند، تاليفات و تصنيفات وي را شيخ طوسي در فهرستخويش ذكر نموده است.
ابوعبدالله بنيحيي كاهلي اسدي
از اصحاب امام كاظم(عليهالسلام) است كه نزد آن حضرت محترم بود و علماي رجال او را با منزلت و فضل ميدانند. حضرت موسي بنجعفر خطاب به علي بنيقطين كه در دستگاه هارون نفوذ سياسي داشت، فرمود: از كاهلي اسدي و خاندانش صيانت كنيد. من بهشت را برايتان ضمانت ميكنم. وي هم قبول كرد و ابنيقطين زندگي او و خاندانش را تامين ميكرد. (6)
ابان بنعثمان بجلي
اهل كوفه بود و گاهي هم در بصره سكونت داشت. شيخ طوسي وي را از امواليان بجيله ميداند. گروهي از بصريان همچون ابوعبيده از وي حديث نقل كردهاند. ابان با حضرت موسي بنجعفر عليهما السلام ارتباط داشته و در كتابهايش از آن حضرت رواياتي نقل كرده است. (7)
عبدالله بنجندب
بجلي و كوفي است او منزلتي بلند نزد امام هفتم داشت و وكيل آن حضرت به شمار ميرفت، امام رضا سوگند ياد كرد كه; عبدالله بنجندب مورد رضايتخدا و رسول الله صلي الله عليه و آله و از مخبتين ماست. (8)
هشام بنحكم
پرورشيافته مكتب امام صادق(عليهالسلام) بود. او به خاطر دشمني با بنيعباس سالها مخفيانه زندگي ميكرد و امام ششم او را نگهبان و گواهيدهنده بر راستي خويش ميدانست. بارها از سوي امام كاظم(عليهالسلام) براي انجام كارهاي شخصي يا عمومي به عنوان وكيل تعيين شد. هارون كه در پي فرصتي بود تا هشام را به قتل برساند، جلسهاي با حضور دانشمندان وابسته در منزل يحيي بر مكي ترتيب داد و خود از پشت پرده به نظاره نشست، هشام با همه فراست و شجاعت، به آنچه اعتقاد داشت اعتراف كرد و از آن جلسه گريخت و از بغداد به كوفه رفت و در منزل بشير كه از شيعيان معروف بود وارد گرديد. او دانشمندي برجسته، متكلمي بزرگ و داراي بياني شيرين و رسا بود. (9)
صالح بنواقدي; طبري ميگويد: خدمت امام موسي كاظم(عليهالسلام) رسيدم، حضرت فرمود: هارون تو را زنداني ميكند و در باره من از تو ميپرسد، بگو او را نميشناسم و آنگاه كه به زندان افتادي تو را آزاد ميكنم. و همينگونه هم شد. او با كمك امام به طرز شگفتانگيزي از زندان به مازندران (طبرستان) رفت. صالح بنواقدي ميگويد: چون به ديار خويش برگشتم، به خدا سوگند نه كسي از من خبر گرفت و نه از زنداني بودنم كسي جويا شد. (10) او به بركت كرامت امام از چنين دسيسهاي رهايي يافت و توانست مدتها در طبرستان به دفاع از حريم امامتبپردازد و با روي ولايت را پاسداري نمايد.
صفوان بنيحيي
زماني كه صفوان فرزند يحيي به رشد عقلي رسيد و علوم عقلي را از پدر خويش فرا گرفت، در حوزه درس امام كاظم(عليهالسلام) حاضر شده و از بيانات قدسي آن فروغ آسماني بهرهمند گشت. او از فقيهان، محدثان و متكلمان كمنظير است. علاوه بر مقام شامخ علمي، جايگاه والايي در زهد، تقوا و عبادت داشت. صفوان را يكي از وكيلان و نايبان خاص امام دانستهاند و ميگويند او ضمن جمعآوري و جوهات شرعي، ماموريتخطير نشر روايات اهل بيت و دايتشيعيان و مبارزه با خطوط انحرافي و التقاطي آن عصر را بر عهده داشت. (11)
[External Link Removed for Guests]
محمد را باب امام كاظم(عليهالسلام) ناميدهاند; او رابط ميان مردم و حضرت بود و فرزند مفضل است، كه امام صادق(عليهالسلام) توحيد معروف خويش را به وي املأ فرمود.
محمد بنعلي بننعمان; كنيهاش ابوجعفر و لقب او مؤمن طاق بود - چون مغازهاش در كوفه زير طاقي قرار گرفته بود - از بزرگان اصحاب امام ششم و امام هفتم است. وي توان آن را داشت كه با هر مخالفي بحث كند و بر وي غالب گردد. (5)
حسن بنمحبوب
از راويان بزرگ است كه فقهاي شيعه در صحت احاديث او اجماع و خودش را توثيق كردهاند. او نزد امام هفتم و امام هشتم از احترام زيادي برخوردار بود و از اركان عصر خويش به شمار ميرفت، شيعيان اهل بيت از اطراف و اكناف دنياي اسلام به نزدش رفته و از فضل و دانش وي خصوصا در فقه بهره ميگرفتند، تاليفات و تصنيفات وي را شيخ طوسي در فهرستخويش ذكر نموده است.
ابوعبدالله بنيحيي كاهلي اسدي
از اصحاب امام كاظم(عليهالسلام) است كه نزد آن حضرت محترم بود و علماي رجال او را با منزلت و فضل ميدانند. حضرت موسي بنجعفر خطاب به علي بنيقطين كه در دستگاه هارون نفوذ سياسي داشت، فرمود: از كاهلي اسدي و خاندانش صيانت كنيد. من بهشت را برايتان ضمانت ميكنم. وي هم قبول كرد و ابنيقطين زندگي او و خاندانش را تامين ميكرد. (6)
ابان بنعثمان بجلي
اهل كوفه بود و گاهي هم در بصره سكونت داشت. شيخ طوسي وي را از امواليان بجيله ميداند. گروهي از بصريان همچون ابوعبيده از وي حديث نقل كردهاند. ابان با حضرت موسي بنجعفر عليهما السلام ارتباط داشته و در كتابهايش از آن حضرت رواياتي نقل كرده است. (7)
عبدالله بنجندب
بجلي و كوفي است او منزلتي بلند نزد امام هفتم داشت و وكيل آن حضرت به شمار ميرفت، امام رضا سوگند ياد كرد كه; عبدالله بنجندب مورد رضايتخدا و رسول الله صلي الله عليه و آله و از مخبتين ماست. (8)
هشام بنحكم
پرورشيافته مكتب امام صادق(عليهالسلام) بود. او به خاطر دشمني با بنيعباس سالها مخفيانه زندگي ميكرد و امام ششم او را نگهبان و گواهيدهنده بر راستي خويش ميدانست. بارها از سوي امام كاظم(عليهالسلام) براي انجام كارهاي شخصي يا عمومي به عنوان وكيل تعيين شد. هارون كه در پي فرصتي بود تا هشام را به قتل برساند، جلسهاي با حضور دانشمندان وابسته در منزل يحيي بر مكي ترتيب داد و خود از پشت پرده به نظاره نشست، هشام با همه فراست و شجاعت، به آنچه اعتقاد داشت اعتراف كرد و از آن جلسه گريخت و از بغداد به كوفه رفت و در منزل بشير كه از شيعيان معروف بود وارد گرديد. او دانشمندي برجسته، متكلمي بزرگ و داراي بياني شيرين و رسا بود. (9)
صالح بنواقدي; طبري ميگويد: خدمت امام موسي كاظم(عليهالسلام) رسيدم، حضرت فرمود: هارون تو را زنداني ميكند و در باره من از تو ميپرسد، بگو او را نميشناسم و آنگاه كه به زندان افتادي تو را آزاد ميكنم. و همينگونه هم شد. او با كمك امام به طرز شگفتانگيزي از زندان به مازندران (طبرستان) رفت. صالح بنواقدي ميگويد: چون به ديار خويش برگشتم، به خدا سوگند نه كسي از من خبر گرفت و نه از زنداني بودنم كسي جويا شد. (10) او به بركت كرامت امام از چنين دسيسهاي رهايي يافت و توانست مدتها در طبرستان به دفاع از حريم امامتبپردازد و با روي ولايت را پاسداري نمايد.
صفوان بنيحيي
زماني كه صفوان فرزند يحيي به رشد عقلي رسيد و علوم عقلي را از پدر خويش فرا گرفت، در حوزه درس امام كاظم(عليهالسلام) حاضر شده و از بيانات قدسي آن فروغ آسماني بهرهمند گشت. او از فقيهان، محدثان و متكلمان كمنظير است. علاوه بر مقام شامخ علمي، جايگاه والايي در زهد، تقوا و عبادت داشت. صفوان را يكي از وكيلان و نايبان خاص امام دانستهاند و ميگويند او ضمن جمعآوري و جوهات شرعي، ماموريتخطير نشر روايات اهل بيت و دايتشيعيان و مبارزه با خطوط انحرافي و التقاطي آن عصر را بر عهده داشت. (11)
[External Link Removed for Guests]
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد
-
- پست: 1139
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 458 بار
- سپاسهای دریافتی: 1612 بار
Re: ويژه نامه شهادت امام موسي كاظم عليه السلام
علي بنيقطين
از دوستان و علاقهمندان امام موسي(عليهالسلام) بود، در دستگاه هارون به مقام وزارت رسيد. چندين مرتبه خواست از اين مقام استعفا بدهد، ولي حضرت مخالفت كرد. وي براي ارتباط با امام و كمك به شيعيان و حمايت از محبان آل عترت كه در فقر و ناداري بسر ميبردند، از ماموران مخفي استفاده ميكرد، اسماعيل بنسلان و فلان بنحميد از آن جملهاند كه فرزند يقطين آنان را احضار كرد و گفت دو مركبسواري تدارك ديده و از طريقي غير از راه معمول برويد تا به امام هفتم برسيد و نامه و مبالغي كه ميدهم تحويل آن حضرت به نحوي دهيد كه كسي متوجه نشود. (12)
ابنبزيع
از اعيان و رجال شيعه و شاگردان امام كاظم(عليهالسلام) است. طبق دستور امام در تشكيلات بنيعباس شغل مهمي داشت و از مشاورين خاص دستگاه خلافت به شمار ميرفت. امور تعدادي از شيعيان جهان اسلام توسط وي اصلاح گشت. او به نيازمندان پناه ميداد و عاشقان اهل بيت را از گرفتاري ميرهانيد. (13)
يعقوب بنداود
مردي با ايمان، پاكسرشت و نيكوكار بود. به دليل برخورداري از شهامت و روحيه مبارزاتي به اتفاق برادرانش در قيام ابراهيم فرزند عبدالله بنحسن شركت كرد و به همين دليل دستگير و زنداني گرديد و تا آخر خلافت منصور در حبس به سر برد. با روي كار آمدن مهدي عباسي آزاد شد. اين بار بعقوب تلاشهاي خود را در حمايت از خاندان عصمت و طهارت و توسعه اقتدار شيعيان به صورت نفوذ در دستگاه حكومت و قبضه كردن پنهاني قدرت ادامه داد و سرانجام به پست وزارت رسيد. به اين ترتيب توانستبسياري از مناصب مهم تحت قلمرو خلافت اسلامي را به علويان و سادات و برخي شيعيان تفويض كند. اين وضع دشمنان را نزد خليفه عباسي به سعايت و مذمت از وي واداشت و مهدي عباسي را به اين موضوع تهديد كردند كه سراسر كشور اسلامي در دستيعقوب و شيعيان است و با انقلابي سريع ميتواند بساط حكومت تو را سرنگون كنند. تبليغات زهرآگين دشمنان كار خود را كرد و موجب بركناري يعقوب و زنداني شدن او گرديد. (14)
[External Link Removed for Guests]
از دوستان و علاقهمندان امام موسي(عليهالسلام) بود، در دستگاه هارون به مقام وزارت رسيد. چندين مرتبه خواست از اين مقام استعفا بدهد، ولي حضرت مخالفت كرد. وي براي ارتباط با امام و كمك به شيعيان و حمايت از محبان آل عترت كه در فقر و ناداري بسر ميبردند، از ماموران مخفي استفاده ميكرد، اسماعيل بنسلان و فلان بنحميد از آن جملهاند كه فرزند يقطين آنان را احضار كرد و گفت دو مركبسواري تدارك ديده و از طريقي غير از راه معمول برويد تا به امام هفتم برسيد و نامه و مبالغي كه ميدهم تحويل آن حضرت به نحوي دهيد كه كسي متوجه نشود. (12)
ابنبزيع
از اعيان و رجال شيعه و شاگردان امام كاظم(عليهالسلام) است. طبق دستور امام در تشكيلات بنيعباس شغل مهمي داشت و از مشاورين خاص دستگاه خلافت به شمار ميرفت. امور تعدادي از شيعيان جهان اسلام توسط وي اصلاح گشت. او به نيازمندان پناه ميداد و عاشقان اهل بيت را از گرفتاري ميرهانيد. (13)
يعقوب بنداود
مردي با ايمان، پاكسرشت و نيكوكار بود. به دليل برخورداري از شهامت و روحيه مبارزاتي به اتفاق برادرانش در قيام ابراهيم فرزند عبدالله بنحسن شركت كرد و به همين دليل دستگير و زنداني گرديد و تا آخر خلافت منصور در حبس به سر برد. با روي كار آمدن مهدي عباسي آزاد شد. اين بار بعقوب تلاشهاي خود را در حمايت از خاندان عصمت و طهارت و توسعه اقتدار شيعيان به صورت نفوذ در دستگاه حكومت و قبضه كردن پنهاني قدرت ادامه داد و سرانجام به پست وزارت رسيد. به اين ترتيب توانستبسياري از مناصب مهم تحت قلمرو خلافت اسلامي را به علويان و سادات و برخي شيعيان تفويض كند. اين وضع دشمنان را نزد خليفه عباسي به سعايت و مذمت از وي واداشت و مهدي عباسي را به اين موضوع تهديد كردند كه سراسر كشور اسلامي در دستيعقوب و شيعيان است و با انقلابي سريع ميتواند بساط حكومت تو را سرنگون كنند. تبليغات زهرآگين دشمنان كار خود را كرد و موجب بركناري يعقوب و زنداني شدن او گرديد. (14)
[External Link Removed for Guests]
آخرین ويرايش توسط 1 on طهورا, ويرايش شده در 0.
كسي كه طعم زبان عسل نمي فهمد
توهرچه هم بخواني غزل ؛ نمي فهمد
حكايت نرود ميخ اهني درسنگ ؛
مخوان كه سنگ ضرب المثل نمي فهمد
حديث عاشقي به پايان نمي رسد اما...
دريغ ودرد كه اين را اجل نمي فهمد