تناسخ در اسلام

[neusha]

دوستان سلام:

من به مبحث تناسخ علاقه دارم،ولی‌ نمیدانم در اسلام تا چه حد مورد قبول است.

لطفا اگر کسی‌ میداند پاسخ دهد.

با تشکر

[mahe.derakhshan]

به نام خدا


سلام.


این موضوعی ساختگی در اسلام کلا مردود است و عقلا


هم مساله ی بی پایه واساسی ست.


داستانهای ماهرانه ی زیادی هم در این مورد نوشته شده.


در مساله ی تناسخ روح کلا هدف انداختن بار گناه به گردن


قبلیها وبعدیها ست تا گناه کردن راحت شود.


و این مساله در مورد خداوند هم امری گیج کننده وبی فاییده است که


عقل محدود بشر برای خودش ساخته است.که ما جواب آن را در سوره ی توحید داریم.


با آرزوی موفقیت.

[neusha]

با سلام

من این مساله را در برنامه تلویزیون جام جم ( برنامه برونمرزی ایران) دیدم که دکتر میر باقری راجع به آن صحبت میکردند.

به نظر من انسان نباید در نظر خود تعصب داشته باشد.

با تشکر

[mahe.derakhshan]

به نام خدا


با سلام خدمت دوست محترم neusha



بنده به این دلیل که نتیجه گیری کلی و اثر این موضوع



بر روح جامعه رو زودتر به شما گفتم شما برداشت اشتباه کردید.



میخواستم به شما ودوستان عزیز سایت اعتقادات لینک بدم تا فعلا برید ومطالعه کنید اما گفتم یه



تاپیک در این مورد به صورت کامل باز باشه بهتر از لینکه که ممکنه بعدا نقص یا تغییری درش ایجاد بشه.



پس منتظر باشید.

[mahe.derakhshan]

[HIGHLIGHT=#92d050]بسم الله الرحمن  




در این تاپیک به بررسی موضوع تناسخ و رد آن از دیدگاه دین مبین اسلام می پردازیم.


 [COLOR=#ffc000][SIZE=200].  تناسخ: 


تناسخ گرفته شده از ریشه ی{ [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نَسْخ}  به معنای زایل کردن،دور کردن،از بین بردن و نیست گردانیدن میباشد.


 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]و از كلمات اهل لغت درباره اين واژه، این دو معنی نیز از آن استنباط میشود:  
 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
  
 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]1. تحول و انتقال.  

 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]2. در پی هم آمدن دو پديده كه يكى از آن جانشين ديگرى شود .  


این اعتقاد بیشتر ریشه در کشور هند دارد و ادیان معتقد به تناسخ نیز بودیسم،هندوئیسم وتائویسم


میباشند.[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در مورد تناسخ در همین ادیان گفته شده است که هر انسانی بعد از مرگ جسمانی اگر به کمال 
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

روحی نرسیده باشد وروحش گناهکار باشد این روح مجددا در جسمی دیگر حلول پیدا کرده وفرصتی
 
 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
  
 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دوباره برای انجام کارهای شایسته پیدا میکند.  


و آدمى نتیجه ى اعمال خود را نیز در دوره هاى بازگشت مجدد خود در این جهان مى بیند.


مثلا کسانى که کار نیک انجام داده اند در مرحله ى بعد،زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان که بدکارند،در


بازگشت با بینوایى و بدبختى دست به گریبان خواهند بود و چه بسا به شکل حیوان! بازگشت کنند.[1]


نام این بازگشت مجدد به دنیا "سَمسارا" به معناى تناسخ است.


هندوان معتقدند آدمى همواره در گردونه ى تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پررنج گرفتار است و تنها راه


رهایى انسان از گردونه ى تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پردرد و بلا، پیوستن به "نیروانا" است که مورد


توجه بوداییان واقع شده است.


در یک تقسیم بندی کلی تناسخ سه حالت دارد.

 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
الف. تناسخ نامحدود،مُطلق و یا مُلکی.  
 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
    [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ب. تناسخ محدود به صورت نزولى.  

 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ج. تناسخ محدود به صورت صعودى.  

الف:تناسخ نامحدود یعنی اینکه روح شخص متوفی تا ابد درگیر جابجا شدن از جسمی به جسم دیگر


است و از این گردونه خارج نمیشود و این نوع از تناسخ کاملا مساله ی معاد را رد کرده ومیگوید برای روح


معادی وجود ندارد واگر معادی هم هست جز بازگشت به دنیا وانتقال روح به بدن جدید چیز دیگری نیست.


انواع تناسخ نامحدود،مطلق یا همان مُلکی عبارتند از:

نسخ:(حلول روح شخص متوفى در انسان ها)

مسخ: (حلول روح شخص متوفى در حیوان ها)

رسخ:(حلول روح شخص متوفى در جمادات)

فسخ:(حلول روح شخص متوفى در نباتات)


ب:[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تناسخ محدود به صورت  :[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]قائلان به این تناسخ معتقدند،انسانهايى كه از نظر علم و عمل، و


حكمت نظرى و عملى، در سطح بالاترى قرار دارند، به هنگام مرگ ديگر به اين جهان باز نمى گردند


بلكه به جهان مجردات و مفارقات (از ماده و آثار آن) مى پيوندند و براى بازگشت آنان به این دنیا بعد از


رسیدن به کمال، دیگر دلیلی وجود ندارد. 


و سوال اینجاست که در جهان مجردات ومفارقات از ماده چه اتفاقی برای روح می افتد؟!


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]در ادامه این نوع از تناسخ این مساله گفته شده است که آن گروه كه از نظر حكمت عملى و علمى در


درجه پايين قرار دارند، 


و نتوانسته اند کامل خود را از رذایل اخلاقی پاک کنند دوباره در قالب جسمی دیگر به


این دنیا بازگردانده میشوند و بعداز پاک شدن ناگهان از جسم جدا شده وبه عالم نور میپیوندند


ومحکوم به این نیستند که تا ابد برای پاک شدن در این گردونه باشند.


ج:[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تناسخ محدود به صورت صعودى: در نوع سوم گفته شده روح انسان به نبات تعلق می گیرد وپس از طی


مراحل تکامل وبعد از نزدیک شدن به حیات حیوانی در ظاهر درخت نخل به حیوان تبدیل شده وپس از


رسیدن به مرحله ی میمون بودن در جهشی ناگهانی به انسان تبدیل میشود. تا از نازلترین درجه به


مرحله ی کمال برسد.



دلایلی بر بطلان نظریه ی تناسخ:


این مساله به وفور دچار نقص است زیرا در تناسخ مطلق موضوع معاد کاملا رد شده اما در نوع دوم وسوم


آن معاد تا حدودی و بسیار مبهم و ناکار آمد تایید میشود.ودر یک جمع بندی کلی میتوان گفت مساله ی


معاد توسط طرفداران تناسخ رد شده است.


واز دیدی دیگر باید گفت که در این حالت خالق بودن خداوند متعال بسیار محدود وضعیف میشود.


وبا نگاهی کلی وعمیق تر باید گفت که این موضوع دستاویز خوبی برای گناهکاران وستمگران است.به این


دلیل که;چرا انسان با اینهمه فرصت برای کسب فضایل اخلاقی تلاش کند وبرای کسب آن عجله ای به


خرج دهد.


چرا ثروتمندی از مستمندی دستگیری کند زیراکه او ثمره ی کردارش را می بیند وبه دیگران ارتباطی پیدا


نمیکند ,وبه این وسیله بتوانند اعمال خویش را توجیه کنند.


تا دنیا دنیاست فرصت برای اصلاح هست!!


دلایلی از قرآن در رد نظریه ی تناسخ:


خداوند متعال در قرآن مى فرماید:


[SIZE=200]  .   حَتَّی إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ  لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن


وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی يَوْمِ يُبْعَثُونَ  100


معنی:"(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي دهند) تا زماني كه مرگ يكي از آن ها فرا مي رسد مي


گويد: پروردگارا مرا بازگردان*


باشد كه در آنچه ترك كرده ام عمل صالح انجام دهم.


حاشا كه بازگردد، همانا سخني كه او مي گويد و هيچ فايده اي ندارد.


از پس سرشان برزخ است تا روزي كه برانگيخته شوند.*[2]



[SIZE=200]  .   وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَی رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ{51} قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ


الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ{52}ِان كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ{53}



معنی:"و در صور دميده شود، ناگهان آن ها از قبرها ، شتابان به سوي پروردگارشان مي روند*مي



گويند اي واي بر ما چه كسي ما را از خوابگاهمان بر انگيخت؟ (آري) اين همان است كه خداوند رحمان



وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.*صيحه واحدي بيش نيست، ناگهان همگي نزد ما حاضر



مي شوند*[3]


[SIZE=200]  .   کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ { 28}

چگونه به خداوند کافر مى شوید؟! در حالى که شما مردگان(و اجسام بى روحى) بودید و او شما را زنده


کرد سپس شما را مى میراند و بار دیگر شما را زنده مى کند، سپس به سوى او بازگردانده مى شوید.[4]


آیات فوق صریحاً عقیده به تناسخ را نفى مى کند و مى فرماید: بعد از مرگ، یک حیات بیش نیست و طبعاً


این حیات همان رستاخیز و قیامت است و انسان مجموعاً دو حیات و 1 مرگ دارد.; بنابراین عقیده به تناسخ


که گاهى نام آن را تغییر داده و عود ارواح مى نامند، از نظر قرآن،باطل و بى اساس است.


یک دلیل عقلی:


یکی از دلایل عقلی رد مساله ی تناسخ رفتار کودکان است.


اگر روحی که کمالاتش را کامل نکرده مجددا به بدنی دیگر تعلق بگیرد باید یک کودک رفتاری کاملا مشابه


یک انسان بزرگ داشته باشد و اگر بگوییم که گذشته اش را فراموش کرده ودر حال ادامه ی راهیست که


خود نمیداند پس این مساله امر کاملا بیهوده وبی ثمری خواهد بود و حاشا که خداوند"العیاذ بالله"کار


بیهوده انجام دهد.


در صورتی که در بسیاری از داستانهایی که در این زمینه نوشته شده تصریح شده که شخص کاملا گذشته


اش را به یاد می آورده وجالب اینکه در بعضی دیگر از این داستانها برای اینکه این اشکال برآن وارد نباشد


گفته شده که شخص در هنگام هیپنوتیزم یا حالتی غیر عادی با صدای شخص دیگری شروع به سخن


گفتن کرده است و داستان زندگی خود راکامل بیان کرده است.مثلا در جایی نوشته شده بود که دختر


جوانی در حال هیپنوتیزم ناگهان با صدای مردی شروع به صحبت کردن کرده وهمه چیز را توضیح داده در


صورتی که این دختر هیپنوتیزم شده از وجود این روح در درون کالبد خودش اطلاعی نداشته است.


می بینیم که این مساله جدای از تناقض در این داستانها،و آشکار ساختن ساختگی بودن این داستانها


کاملا بیهوده وبی ثمر است وبا عدل و حکمت الهی موافق نیست.

.......................................................................................................................................................................

  نوشت:

[1]ر. ک: حسین توفیقى، آشنایى با ادیان، (انتشارات سمت، چ اول، 1379)، ص 40.

[2]سورة المؤمنون :آیات 99-100

  [3] سورة الیس:آیات 51-53
 
[4]. سورة البقره، آیه ى 28.