صورت حساب

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Junior Member
Junior Member
پست: 35
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۷, ۱۲:۲۳ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 26 بار

صورت حساب

پست توسط در راه12145 »

شبي پسر كوچكي يك برگ كاغذ به مادرش داد . مادر در حال آشپزي بود دستهايش را به حوله تميز كرد و نوشته ها را با صداي بلند .خواند پسر كوچولو با خط بچه گانه

نوشته بود :

صورتحساب:

تميز كردن باغچه 500 تومان

مرتب كردن اتاق خواب 500 تومان

مراقبت كردن از برادر كوچكم 1000تومان

بيرون بردن سطل زباله 500 تومان

نمره رياضي خوبي كه گرفتم 500 تومان

جمع بدهي شما به من 3000 تومان

مادر به چشمان منتظر پسرش نگاهي كرد و چند لحظه خاطراتش رو مرور كرد سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب پسرش اين عبارت را نوشت :

بابت سختي 9 ماه بارداري كه در وجودم رشد كردي ، هيچ

بابت تمام شب هايي كه بر بالينت نشستم و برايت دعا كردم ، هيچ

بابت تمام زحماتي كه در اين چند سال كشيدم تا تو بزرك شوي ، هيچ

بابت غذا ، نظافت تو و اسباب بازيهايت ، هيچ

و اگر تمام اينها را جمع بزني خواهي ديد كه هزينه عشق واقعي من به تو هيچ است.

وقتي پسر آن چه را كه مادرش نوشته بود را خواند ، چشمانش پر از اشك شد و در حالي كه به چشمان مادرش نگاه ميكرد

قلم را برداشت

و زير صورتحساب نوشت :

قبلا به طور كامل پرداخت شده.
[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “قطعه ادبي”