:.:. تقويم شيعـه .:.:.:

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 3 ماه رمضان ؛


در چنین روزی ...


 [font=Times New Roman] شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)   
بنابر قولی ، شهادت حضرت صدیقه طاهره زهرای مرضیه (س) در این روز است . (1)


-------------------- پی نوشت ---------------------

1 – بحارالانوار : ج 22 ، ص 167 ؛ ج 43 ، ص 189 – 214 .
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 4 رمضان ؛


در چنین روزی ...


 [font=Times New Roman]« مرگ زياد بن ابيه »   

زياد بن ابيه در سال 53 هـ . در كوفه به هلاكت رسيد. (1) او مشهور به زياد بن ابيه، زياد بن اُمه، زياد بن عبيد، و زياد بن سميه است، و چون پدر زياد

از كثرت معلوم نبود به او « زياد بن ابيه » مى‏گفتند.

هنگامى كه به معاويه پيوست به او « زياد بن ابى سفيان » گفتند و برادر معاويه شد و زناى مادر خود را قبول كرد.

سميه كنيز حارث بن كلده طبيب بود. حارث او را به چراندن گوسفندان وادار كرده بود ولى طبع زشت و شهوانى سميه آنقدر در صحرا ننگ به بار آورد كه

حارث او را از خود راند. از آن پس سميه اسماً خود را به عبيد چوپان ثقفى چسباند و رسماً جزء فواحش طائف در آمد و حيثيت خاندان عبيد را هم لكه دار كرد.


برادرى او با معاويه يكى از راههائى بود كه معاويه براى جلب زياد به طرف خود به كار گرفت. او مجلسى ترتيب داد و از عده‏اى به عنوان شاهد در آنجا استفاده

كرد كه از جمله ابو مريم ، مشروب فروش طائف بود . او برخاست و به زياد گفت : شبى ابوسفيان به طائف آمد و از من فاحشه‏اى خواست. در آن شب كسى

جز سميه نبود. صبر كرديم تا رفت و آمدها كم شد. سميه را براى او فرستادم . زياد زناى مادر خود را قبول كرد و برادر معاويه شد ! معاويه هم براى باوراندن اين

نسب به او خواهرش را به خانه او فرستاد و دستور داد چادر از سر بردارد چرا كه محرم اوست. (2)


زياد بعد از برادرى با معاويه ، برائت از حضرت أمير المؤمنين (ع) و قتل شيعيان على بن ابى طالب (ع) و غارت اموال آنان را شروع كرد . دست بريدن، شكم

پاره كردن ، به دار آويختن ، زنده به گور كردن ، ميل سرخ شده به چشمان شيعيان كشيدن‏ ، فرزندان را سر بريدن ، خانه خراب كردن و آتش زدن از جمله كارهاى

او بود . عبدالرحمان بن حسان را به جرم محبّت على بن ابى طالب(ع) زنده در گور كرد. (3)


در بصره و كوفه سيزده هزار نفر را به جرم شيعه بودن يا به احتمال شيعه بودن كشت ، و بعد به معاويه نوشت : من تا به اين حد خواسته تو را انجام دادم و اين

كارها با دست چپم بود. اگر حكومت حجاز به من واگذار شود با دست راستم كه بيكار است همين عمل را انجام مى‏دهم، و تصميم دارم از مردم عراق در مسجد

بخواهم كه برائت از على (ع) و مدح خاندان اميه را علنى نمايند . هر كس قبول نكند او را بكشم و خانه او را خراب كنم. چون اين خبر منتشر شد، امام حسن(ع)

و شيعيان نفرين كردند و بعضى امير المؤمنين (ع) را در خواب ديدند كه او را نفرين كرده ، و آن ملعون قبل از عملى كردن تصميمش به مرض طاعون مبتلا شد و به

دركات جحيم واصل گرديد.(4)

---------------------- پی نوشت ---------------------

1- نفائح العلام: ص 114. الوقايع و الحوادث: ج 1، ص 74. فيض العلام: ص 23. شفاء الصدور: ج 1، ص 310 .
2- شرح ابن ابى الحديد: ج 16، ص 187. الوقايع و الحوادث: ج رمضان، ص 75. شفاء الصدور: ج 1، ص 312. تتمة المنتهى: ص 87 .
3- شفاء الصدور: ج 1، ص 315، به نقل از ابن خلكان و ابن اثير .
4- شفاء الصدور: ج 1، ص 316. شرح ابن‏ابى‏الحديد: ج 16، ص 187. الوقايع و الحوادث: ج ماه رمضان ،ص 79 .
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 6 رمضان ؛


در چنین روزی ...


 [font=Times New Roman]« ضرب سکه به نام امام رضا (ع) »  

در این روز در سال 201 هـ . سکه طلا به نام مبارک امام رضا (ع) ضرب شد .

بنابر قولی هم این روز ، روز ولایتعهدی اجباری آن حضرت بوده است(1) ، و مردم با آن حضرت به ولایت عهدی بیعت نمودند . (2)

---------------------- پی نوشت ---------------------

1- تتمة المنتهی : ص 278 . سفینة البحار : ج 4 ، ص 195 .
2- مسار الشیعه : ص 6 . نفائح العلام : ص 115 .
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 10 رمضان ؛


در چنین روزی ...


1- آمدن نامه های اهل کوفه برای امام حسین (ع)

در سال 60 هـ . جمعی از کوفیان نامه های مردم کوفه را برای امام حسین (ع) آوردند . (1) که از جمله نام سلیمان بن صُرَد و مسیب بن نجبة و رفاعة بن شداد بجلی

و حبیب بن مظاهر و جمعی از شیعیان آن حضرت (ع) در آنها بود ، که توسط عبد الله بن مسمع همدانی و عبد الله بن وال خدمت امام (ع) آورده شد .


---------------------------------------------------


2. وفات حضرت خدیجه (س)


در این روز حضرت خدیجه کبری (س) از دنیا رحلت فرمودند . (2) این قول بنابر نقل 45 روز از رحلت جناب ابوطالب (ع) است . (3)

اقوال دیگر در رحلت آن حضرت چنین است : 23 رجب ، 27 رجب ، آخر رجب ، اول ماه رمضان ، 12 ماه رمضان .

آن حضرت بعد از حضرت ابوطالب (ع) به سه روز فاصله و به قولی یک ماه و به قولی 45 روز و به قولی 50 روز وفات کرده است . (4)


آن حضرت نخستین همسر پیامبر (ص) بود ؛ و تا زمانی که حضرت خدیجه (س) زنده بود ، نبی گرامی اسلام همسری اختیار نفرمودند .

سبقت به اسلام و خدمات او به پیامبر (ص) زیاده از آن است که ذکر شود . در فضیلت آن حضرت همین بس که والده مکرمه حضرت صدیقه طاهره (س) است ،

و همه ذراری پیامبر (ص) به ایشان منتهی می شوند . (5)

_ آن حضرت هنگام رحلت چند وصیت به پیامبر(ص) نمودند ، و با فداکاری و انفاق مال ، به پیامبر (ص) عرض کردند : « یا رسول الله ، مرا ببخشید که در حق شما کوتاهی کردم . »

_ پیامبر (ص) فرمودند : « حاشا و کلاّ ! من از شما تقصیری ندیدم ، بلکه منتهای سعی و کوشش خود را در حق من نمودی . شما در خانه من زحمات زیادی را متحمل شدی .

اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودی . »

_ آنگاه خدیجه (س) عرض کرد : یا رسول الله ، شما را وصیت می کنم به این دختر _ و به حضرت فاطمه (س) اشاره نمود _ این دختر بعد از من یتیم و غریب است .

کسی از زنهای قریش او را اذیت نکند . کسی به صورت او لطمه ای نزند ، به روی او داد نزند و مکروهی نبیند .
(6)


_ آن حضرت اولین زنی است که پیامبر (ص) را تصدیق نمود

و اولین زنی است که در مکه با رسول خدا (س) نماز جماعت خواند ،

و اولین زنی است که ایمان خود را در مکه در میان مشرکین اظهار نمود ،

و اولین زنی است که در مقابل دشمن از رسول خدا (ص) دفاع نمود و تمام اموال خود را به پیامبر (ص) بخشید ،

و اولین زنی است که ایمانش با قبول ولایت امیرالمؤمنین (ع) به درجه کمال رسید .



روزی پیامبر (ص) خدیجه (س) را خواستند و در کنار خود نشاندند و فرمودند : این جبرئیل است و می گوید : برای اسلام شروطی است که عبارتند از :

اقرار به یگانگی خداوند متعال ، اقرار به رسالت رسولان ، اقرار به معاد و اصول این شریعت و احکام آن ، اطاعت از اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان

او یکی بعد از دیگری با برائت از دشمنان ایشان .

خدیجه (س) به همه آنان اقرار نمود و ائمه طاهرین به خصوص امیرالمؤمنین (ع) را تصدیق کرد . پیامبر (ص) فرمودند :

  « هو مولاک و مولی المؤمنین و امامهم بعدی . »  
 
« علی مولای تو و مولای مؤمنان بعد از من و امام ایشان است . » 


آنگاه از خدیجه (س) در قبول ولایت امیرالمؤمنین (ع) عهد مؤکد گرفتند .


سپس رسول خدا (ص) یکی یکی از اصول و فروع دین حتی آداب نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بیان فرمودند .

 
سپس پیامبر (ص) دست خود را بالای دست امیرالمؤمنین (ع) نهادند

و خدیجه (س) دست خود را بالای دست رسول خدا(ص) نهاد

و به این ترتیب با امیرالمؤمنین (ع) بیعت نمود .
(7) 

------------------------- پی نوشت ---------------------------

1 - الوقایع و الحوادث : ج 1 ، ص 112 . بحارالانوار : ج 44 ، ص 333 .
2 - الوقایع و الحوادث : ج 1 ، ص 127 . فیض العلام : ص 27 . مسارالشیعه : ص6- 7 . نفائح العلام : ص 15 – 191 .
3- نفائح العلام : ص 158 . تقویم المحسنین : ص 11 .
4- نفائح العلام : ص 191 . منتخب التواریخ : ص 43 . بحارالانوار : ج 19 ، ص 25 . توضیح المقاصد : ص 22 .
5- فیض العلام : ص 27 .
6 - شجره طوبی : ج 2 ، ص 234 – 235 .
7- بحارالانوار : ج 18 ، ص 232 ؛ ج 65 ، ص 392 .
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 12 رمضان ؛


در چنین روزی ....


[font=Times New Roman] « مراسم عقد اُخوّت »   
 تصویر 


در این روز در سال اول هجرت ، رسول اکرم (ص) بین اصحاب خود عقد اخوت بستند و امیرالؤمنین علی (ع) را برادر خود معرفی کردند .





------------------ پی نوشت -------------------

الوقایع و الحوادث : ج 1 ، ص 112 . فیض العلام ، ص 31 . مسار الشیعه : ص 7 . تقویم المحسنین : ص 14 . منتخب التواریخ : ص 46 .

Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 13 رمضان ؛


در چنین روزی ...



 [font=Times New Roman]مر گ حـَجّاج بن یوسف ثقفی   


در سال 95 هـ . در چنین روزی ، ظالم سفاک پلید « حجاج بن یوسف ثقفی » به هلاکت رسید .

او در زمان ولید بن عبد الملک در شهر واسط – که خودش بنا کرده بود – با مرض آکله در شکمش به درک واصل شد . (1)

اقوال دیگر در روز مرگ او 21 ، 23 ، 25 ، 27 ماه رمضان است .

مادر او قارحه نامی بودکه قبل از همسری با یوسف بن عقیل پدر ظاهری حجاج ، در منزل حارث بن کلده طبیب بود .

مدت حمل او دو سال و نیم بوده و بیش از دو سال و نیم پس از مرگ پدرش به دنیا آمده است . (2)


تعداد کشته شده ها به دست او را به جز جنگ ها ، یکصد و بیست هزار نفر نوشته اند . هنگامی که هلاک شد ، در زندان او پنجاه هزار مرد و سی هزار

زن بودند که 16 هزار از آنان برهنه و عریان بودند . قاعده آن ملعون این بود که زن و مرد و اطفال را با هم زندانی می کرد . زندان او سقف نداشت .

عده زیادی از دوستان و شیعیان امیرالمؤمنین (ع) را شهید کرد ، از جمله کمیل بن زیاد نخعی (3) ، قنبر غلام امیرالمؤمنین (ع) (4) ، عبد الرحمن بن ابی

لیلی انصاری
، که آنقدر او را تازیانه زد که امیرالمؤمنین (ع) را سب کند ولی او مناقب آن حضرت را می گفت ، تا حجاج دستور داد او را شهید کردند .

دست و پای یکی از حواریین امام زین العابدین (ع) به نام یحیی بن ام الطویل را برید تا شهید شد .

همچنین سعید بن جبیر را به شهادت رسانید که 15 روز بعد از قتل او ، حجاج به درک واصل شد .


حجاج به مرض آکله مبتلا شد و طبیب تکه گوشتی را به نخی بست تا آن ملعون بلعید . طبیب آخر نخ را نگه داشت و بعد از لحظه ای نخ را کشید و دید چیزی

نمانده است و معلوم شد که به زودی جان به مالک جهنم خواهد سپرد . (5)

قبر او را در شهر واسط مخفی کردند و آب روی آن رها کردند ولی در زمان سفاح قبر او را پیدا کردند و آنچه مانده بود سوزانده و بر باد دادند . (6)

او بیست سال در عراق حکومت کرد و عمر نحسش 53 سال بود . (7)


----------------------- پی نوشت ------------------------

1. نفائح العلام : ص 471 .
2. روضات الجنات : ج 7 ، ص 259 .
3. مراقد المعارف : ج 2 ، ص 219 .
4. مراقد المعارف : ج 2 ، ص 202 .
5. تتمة المنتهی : ص 96 – 108 .
6. الوقایع و الحوادث : ج ماه رمضان ، ص 156 .
7. توضیح المقاصد : ص 22 . الوقایع و الحوادث : ج 1 ، ص139 . فیض العلام : ص 32 .
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 14 رمضان ؛


در چنین روزی ...

 [font=Times New Roman]
« شهادت مختـار بن ابی عبیده ثقفی » 
 

در سال 67 هـ . در چنین روزی « مختار بن ابی عبیده ثقفی » به شهادت رسید . مزار او کنار مرقد حضرت مسلم در انتهای مسجد کوفه است .(1)

مصعب بعد از به شهادت رساندن مختار ، دستور داد همسر او را دستگیر کنند . او زنی مؤمنه به نام « عمره » دختر نعمان بن بشیر انصاری بود .

مصعب گفت : از شوهرت برائت بجوی .

او گفت : چگونه برائت بجویم از کسی که روزها روزه و شبها به نماز مشغول بود و خون خود را برا ی خدا و پیامبر (ص) نثار کرد و خونخواهی فرزند پیامبر (ص) نمود؟

مصعب در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده بود ، گفت : پس تو را به شوهرت ملحق می کنم .

همسر مختار جواب داد : پس از این مرگ بهشت است و به خدا قسم هیچ چیزی را بر محبّتم به علی بن ابی طالب (ع) ترجیح نمی دهم .

در گرمای هوا در صحرایی بین حره و کوفه دست و پای او را بستند و بعد گردن او را زدند و سر از بدنش جدا کردند .

این زن مؤمنه اولین زن شهیدی است که در محبت امیرالمؤمنین (ع) با شکنجه کشته شد . (2)

-------------------- پی نوشت --------------------

1- المختار الثقفی : ص 40 .
2- تتمة المنتهی : ص 91 – 92 . الوقایع و الحوادث : ج 1 ، ص 157 . فیض العلام : ص 33 . بحارالانوار : ج 45 ، ص 386 . مستدرک سفینة البحار : ج 5 ، ص 215 .
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 15 رمضان ؛


در چنین روزی ...

 
تصویر[font=Times New Roman] ولادت امام حسن مجتبی (ع)  تصویر 

شب نیمه ماه رمضان سال سوم هـ . دومین امام شیعیان ابومحمد حسن بن علی بن ابی طالب (ع) در شهر مدینه به دنیا آمد . (1)

القاب آن حضرت : سیّد ، سِبط ، امین ، حجت ، برّ ، نقی ، زکیّ ، مجتبی ، زاهد .

رنگ مبارکش سرخ و سفید ، دیدگان مبارکش گشاده و چشمانش مشکی بود . گونه مبارکش هموار و محاسنش انبوه و موی سرش

مجعد بود . گردن مبارک در نور و صفا مانند نقره صیقل زده ، میانه بالا و شانه هایی گشاده داشت و از همه مردم خوشروتر بود و بدن

شریفش در نهایت لطافت بود . (2)

در روز هفتم ولادت آن حضرت (ع) ، مادرش فاطمه زهرا (س) آن مولود مبارک را در پارچه حریری که جبرئیل (ع) آن را برای پیامبر (ص) از

بهشت آورده بود ، پیچید و خدمت رسول گرامی اسلام (ص) آورد و آن حضرت(ص) نام مبارکش را « حسن » نهادند و گوسفندی برای ا

یشان عقیقه نمودند . (3)

---------------------------------------------


2.حرکت حضرت مسلم بن عقیل به سمت کوفه

در این روز در سال 60 هـ . حضرت اباعبدالله (ع) حضرت مسلم بن عقیل را به کوفه روانه کردند و همراه او پاسخِ نامه های کوفیان را داده بودند

که مضمون آن چنین است :
 
« به سوی شما برادر و پسر عمویم ، موثق اهل بیت خویش ، مسلم بن عقیل را فرستادم .

اگر او برای من بنویسد که رأی دانایان و بزرگان شما بر آنچه در نامه ها درج کرده اند متفق شده

، به سوی شما خواهم آمد ، ان شاء الله . »
(4) 


-------------------------- پی نوشت -------------------------

1- ارشاد : ج 2 ، ص 5 . فیض العلام : ص 34 . بحارالانوار : ج 43 ، ص 250 ؛ ج 95 ، ص 192 . اعلام الوری : ج 1 ، ص 402 . کشف الغمه : ج 1 ، ص 514 . مسار الشیعه : ص 7 . کافی : ج 2 ، ص 480 . مصباح کفعمی : ج 2 ، ص 599 . العدد القویة : ص28 . تقویم المحسنین : ص 11 . تاریخ الخلفاء : ص 188 .
2- منتهی الآمال : ج 1 ، ص 219 – 220 .
3- ارشاد : ج 2 ، ص 5 . فیض العلام : ص 34 . بحارالانوار : ج 43 ، ص 250 ؛ ج 95 ، ص 192 . اعلام الوری : ج 1 ، ص 402 . کشف الغمه : ج 1 ، ص 514 . مسار الشیعه : ص 7 . کافی : ج 2 ، ص 480 . مصباح کفعمی : ج 2 ، ص 599 . العدد القویة : ص28 . تقویم المحسنین : ص 11 . تاریخ الخلفاء : ص 188 .
فیض العلام : ص 35 .
4- الوقایع والحوادث : ج 1 ، ص 190 . مستدرک سفینة البحار : ج 5 ، ص 213 .
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 17 رمضان ؛


در چنین روزی ...


1. معراج پیامبر (ص)

معراج پیامبر (ص) پنج سال پس از بعثت در چنین روزی واقع شد . (1)

آیه : « سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِهِ لَیلاً مِنَ المَسجدِ الحَرام اِلی المَسجِدِ الأقصی .... » (2)در این باره نازل شده است .

معراج پیامبر (ص ) در 21 رمضان نیز نقل شده است . (3)

معراج از جمله ضروریات اسلام است (4) و از آیات کریمه و احادیث متواتره ثابت شده است که خداوند متعال حضرت رسول اکرم را در یک شب

از مکه معظمه تا مسجد الاقصی و از آنجا به آسمانها تا سدرة المنتهی و عرش اعلی برد ، و عجایب آفرینش آسمانها را به آن حضرت نمایاند و

رازهای نهانی و معارف نامتناهی را به آن حضرت القا فرمود وآن حضرت در بیت المعمور تحت عرش به عبادت حق تعالی قیام فرمودو با انبیاء (ع)

ملاقات نمود و داخل بهشت شد و منازل اهل بهشت و احوال کسانی که در عذاب بودند را مشاهده فرمود .

احادیث متواتر دلالت دارد که عروج آن حضرت به بدن بوده نه به روح ، و در بیداری بوده نه در خواب . (5)

اقوال دیگر در تعیین روز معراج چنین است : 17 ماه رمضان سال 12 قبل از هجرت ، 17 ربیع الاول قبل از هجرت ، 17 رجب قبل از هجرت ، 17 ماه

رمضان پنج سال فبل از بعثت ، 27 ماعه رمضان ، 21 ماه رمضان .

درباره مکانی که آغاز حرکت پیامبر (ص) به سوی معراج بوده نیز چند قول است : از منزل خدیجه (س) ، از منزل ام هانی خواهر امیرالمؤمنین (ع)

، از شعب ابی طالب (ع) . (6)

امام صادق (ع) فرمودند :

« حق تعالی حضرت رسول (ص) را صد بیست و چهار مرتبه به آسمان برد و در هر مرتبه به آن حضرت درباره ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) و

دیگر ائمه طاهرین (ع) زیاده از سایر فرایض تأکید و توصیه نمود . (7)



----------------------------------------------



2- جنگ بدر

در روز جمعه سال دوم هجرت جنگ بدر کبری به وقوع پیوست . (8) 18 یا 19 این ماه هم ذکر شده است .

تعداد مسلمانان 313 نفر و تعداد شهدای آنان 9 تا 14 نفر ، و تعداد کفار 950 نفر بود .

مقتولین کفار 70 نفر بودند و 70 نفر را هم مسلمانان اسیر گرفتند . 35 نفر از 70 نفر کشته های کفار به دست امیرالمؤمنین (ع) به قتل رسیدند . (9)


در این جنگ « ابوجهل » نیز کشته شد . (10) ابوجهل هشام بن مغیره مخزومی از دشمنان سرسخت پیامبر (ص) بود . او با اینکه نامش هشام

بود ولی از فرط بدجنسی و زشت سیرتی به ابی جهل مکنی شد . ابوجهل کسی بود که در مکه آزار و اذیت بسیار به رسول اکرم (ص) نمود .

بچه دان شتر و خاکستر و خاک بر سر مبارک حضرت (ص) ریخت . سنگ به دندان مبارک ایشان زد ، نسبت کذب و جنون به آن حضرت (ص) داد .

مادر عمار یاسر ، جناب سمیه را بعد از شکنجه بسیار با نیزه ای که به ران او زد شهید کرد .


در جنگ بدر دو برادر انصاری ( معاذ و معوذ ) به خاطر سابقه ای که از او در اذیت پیامبر (ص) شنیده بودند تصمیم به کشتن او گرفتند . به هر صورت

به او ضربه هایی زدند و یکی از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آویزان گردید ، ولی چون دید دستش مزاحم جنگ با ابوجهل و هواداران اوست

، زیر پایش گذاشت و دفعتا آن را از بدن جدا کرد و سپس ابوجهل را نقش زمین کردند .

بعد از جنگ پیامبر (ص) فرمودند : کسی خبر از ابوجهل بیاورد . عبدالله بن مسعود رفت و پا روی سینه او گذاشت . ابوجهل به هوش آمد و گفت :

بر جای بلندی پای گذاشته ای ، کاش قاتل من دهقان نبود ( که کنایه ای به انصار بود ). عبدالله بن مسعود سر او را از بدن جدا کرد و نزد پیامبر (ص)

آورد و جلوی پای آن حضرت انداخت . پیامبر (ص) شکر الهی بجا آورد (11) و خداوند نصرت خود را بر پیامبر (ص) نازل نمود و آن حضرت فرمودند :

امروز روز عید است و باید شکر خدا را بر نعمتی که به اهل ایمان عطا فرموده به جای آورد . (12)


------------------------------------------


3- قتل عایشه

در شب 17 ماه رمضان در سال 58 هـ . در مدینه ، عایشه دختر ابوبکر به دست معاویه کشته شد و بسزای اعمالش رسید .(13)

دو قول دیگر در این باره 29 رجب و آخر ذی الحجه است .

پیامبر (ص) دوست داشت تا زنده است مرگ و دفن عایشه را ببیند . (14) ابن ابی الحدید می گوید : اگر خلیفه دوم به جای علی (ع) بود

هر آینه عایشه را قطعه قطعه می کرد . (16)

معاویه چون خواست برای پسرش یزید از مردم بیعت بگیرد ، عایشه انکار آن کرد و معاویه را تهدید کرد و گفت : برادرم محمد را کشتی و

برای یزید بیعت می گیری ؟ معاویه ترسید که مبادا او ایجاد فتنه کند ، لذا در خانه خود چاهی کند و آن را پر از آهک کرد و فرشی قیمتی

بر روی آن پهن کرد و تختی بر آن نهاد و عایشه را وقت نماز عشا به خانه خود خواند . وقتی عایشه وارد شد ، معاویه او را به نشستن بر آن

تخت تعارف کرد . همین که روی آن نشست، فرو رفت و به چاه افتاد و هلاک شد. معاویه در چاه چندین نیزه مسموم تعبیه کرده بود و هنگامی

که عایشه در چاه افتاد فورا کار او ساخته شد .


عایشه در زمان حیات پیامبر (ص) با آن حضرت رفتار نا مناسبی داشت .

با امیرالمؤمنین (ع) و حضرت صدیقه کبری (س) و همسران پیامبر (ص) رفتارهای زشت و کینه توزانه ای روا داشت .

واقعه جمل و کشته شدن حدود بیست هزار نفر از مسلمین به خاطر فتنه او از کارهای معروف اوست . (16)

وقتی حضرت زهرا (س) به شهادت رسید ، همسران رسول خدا (ص) برای سر سلامتی امیرالمؤمنین (ع) آمدند جز عایشه که اظهار مریضی کرد

و سخنی گفت که دلالت بر خوشحالی او داشت . (17)

از مشخص ترین نشانه های بغض و کینه او نسبت به امیرالمؤمنین (ع) این بود که غلامش را « عبد الرحمن » نام نهاد و گفت : این نام گذاری را به

خاطر محبتم به قاتل علی بن ابی طالب یعنی « عبدالرحمن بن ملجم » انجام دادم . (18)


---------------------- پی نوشت -----------------------

1- منتخب التواریخ : ص 52 . الوقایع و الحوادث : ج 1 ، ص 194 . توضیح المقاصد : ص 24 . العدد القویة : ص 234 . مصباح کفعمی : ج 2 ، ص 599 . بحارالانوار : ج 18 ، ص 380 و ج 97 ، ص 168 .
2- سوره اسراء : آیه 1 .
3- توضیح المقاصد : ص 24 . العدد القویة : ص 234 . مصباح کفعمی : ج 2 ، ص 599 . بحارالانوار : ج 97 ، ص 168 و ج 95 ، ص 196 .
4- حق الیقین : ص 30 . منتهی الآمال : ج 1 ، ص 51 .
5- بحارالانوار : ج 18 ، ص 289 . حق الیقین : ص 30 .
6- بحارالانوار : ج 18 ، ص 302 – 319 .
7- بحارالانوار : ج 18 ، ص 302 – 319 . حق الیقین : ص 30 .
8- بحارالانوار : ج 19 ، ص 325 و ج 97 ، ص 168 و ج 18 ، ص 380 . الموسوعة الکبری فی غزوات النبی الاعظم (ص) : ج 1 ، ص 138 . الوقایع والحوادث : ج 1 ، ص 215 – 216 .
9– منتخب التواریخ : ص 48 – 49 . الوقایع والحوادث : ج 1 ، ص 215 – 216 .
10- نفائح العلام : ص 288 . فیض العلام : ص 37 – 38 .
11- منتخب التواریخ : ص 47 – 48 . الوقایع والحوادث : ج 1 ، ص 215 – 216 .
12- مصباح کفعمی : ج 2 ، ص 599 . بحارالانوار : ج 97 ، ص 383 .
13- نفائح العلام : ص 275 . فیض العلام : ص 36 . مستدرک سفینة البحار : ج 5 ، ص 214 – 215 ( سال 58 و 68 هـ . ) .
14- سبعة من السلف : ص 267 .
15- شرح ابن ابی الحدید : ج 17 ، ص 254 .
16- مسند احمد ، صحیح بخاری ، صحیح نسائی ، السیرة الحلبیه ، صحیح مسلم باب الغیرة من کتاب العشرة .
17- شرح ابن ابی الحدید : ج 9 ، ص 198 . ریاحین الشریعة : ج 2 ، ص 357 .
18- ریاحین الشریعة : ج 2 ، ص 357 . سفینة البحار : ج 3 ، ص 741 . بحارالانوار : ج 28 ، ص 194 و ج 32 ، ص 341 .
Iron
Iron
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۸۶, ۹:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 71 بار
سپاس‌های دریافتی: 568 بار

پست توسط راوي »

امروز : 19رمضان ؛


در چنین روزی ...


 [font=Times New Roman]ضربت خوردن امیرالمؤمنین (ع)  


در 19 ماه رمضان سال 40 هـ . در نماز صبح در مسجد کوفه با شمشیری مسموم به دست ناپاک ابن ملجم منافق بر فرق مبارک

امیرالمؤمنین (ع) ضربت وارد شد .


در 13ماه رمضان سال 40 هـ . حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (ع) بعد از فارق شدن از جنگ نهروان از شهادت

خود خبر دادند . (1) در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بیان کلماتی دُرّبار در حقایق اسلام ، در آخر بیانات شریف خود ، به فرزندشان امام

حسن مجتبی (ع) فرمودند : تا امروز چند روز از ماه مبارک می گذرد ؟ امام مجتبی فرمودند : 13 روز گذشته است . از امام حسین (ع)

پرسیدند : چند روز باقی مانده است ؟ امام حسین (ع) فرمودند : 17 روز باقی مانده است . در این هنگام امیرالمؤمنین (ع) دست به محاسن

مبارک گرفتند و فرمودند : نزدیک است این موی من به خون سرم خضاب شود .


در شب 16 ماه رمضان سال 40 هـ. امیرالمؤمنین (ع) در خواب پیامبر (ص) رادیدند و آن حضرت (ص) به نزدیک شدن ملاقاتشان در بهشت به

امیرالمؤمنین (ع) بشارت دادند و امیرالمؤمنین (ع) به دخترشان ام کلثوم (س) خبر دادند . (2)

در شب نوزدهم امیرالمؤمنین (ع) روزه را در منزل ام کلثوم (س) افطار نمودند . (3)

در شب 19 رمضان سال 40 هـ . وردان و شبیب که با ابن ملجم در شهادت امیرالمؤمنین (ع) همراه بودند ، در حین درگیری کشته شدند . (4)

در سال چهلم هجری گروهی از خوارج در مکه جمع شدند و بر کشتگان نهروان گریستند . سه نفر از آنـان با هم پیمان بستند که در یک شب

امیرالمؤمنین (ع) و عمروعاص و معاویه را بکشند .

ابن ملجم کشتن امیرالمؤمنین (ع) را به عهده گرفت و وارد کوفه شد و با کمک قطام بن اخضر که ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت ، و با

همدستی شبیب بن بجره و وردان بن مجاله تصمیم خود را عملی کرد .

در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح ، امیرالمؤمنین (ع) وارد مسجد شدند و صدای نازنین ایشان به « یا ایها الناس ، الصلاة » بلند شد .

سپس آن حضرت مشغول نماز شدند . هنگامی که در رکعت اول سر از سجده برداشتند بلافاصله ابن ملجم لعنة الله حمله کرد و شمشیر او

فرق مبارک آن حضرت (ع) را شکافت و محاسن شریفش به خون فرق مبارکش خضاب شد و صدای مبارکش بلند شد :

 « بسم الله و بالله و علی ملّة رَسوُل الله ، فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبَةِ . »  

صدای جبرئیل بلند شد :
 
« تَهَدَّمت وَ اللهِ اَرکانُ الهُدی وَ انطَمَسَت اَعلامُ التُّقی وَ انفَصَمَت العُروَةُ الوُثقی ،

قُتِلَ اِبنُ عَمِّ المُصطَفی ، قُتِلَ الوَصیُّ المُجتَبی ، قُتِلَ عَلیٌ المُرتَضی ، قَتَلَهُ اَشقَی الاَشقیاء .» 



--------------------- پی نوشت ---------------------

1- الوقایع والحوادث : ج 1 ، ص 139 . مستدرک سفینة البحار : ج 5 ، ص 213 .
2- ارشاد : ج 2 ، ص 15 . الوقایع والحوادث : ج 1 ، ص 190 .
3- الوقایع والحوادث : ج 1 ، ص 242 .
4- نفائح العلام : ص 41 .
ارسال پست

بازگشت به “مناسبت و یادواره”