على (علیه السلام) در مسند قضاوت
ميدان قضاوت در اسلام خيلى حساس و مورد توجه است،زيرا آبرو و حيثيت و شرف و ناموس و خون مردم با آن قرابت نزديكى دارد،و كوچكترين غفلت و بىتوجهى،و احيانا جهل و بى خبرى باعث تضييع حقوق مردم،و لكهدار شدن حيثيت آنان،بلكه نابودى جان متهمين مىگردد.
از اين جهت در دين مقدس اسلام شرائط«قاضى»و كيفيت قضاوت فوق العاده حساس و دشوار است و از جمله آنها:قاضى بايد داناترين افراد در منطقه خود باشد،و در حال آرامش فكرى و دور از اضطراب و هيجان و احساسات...در كرسى قضاوت بنشيند... (1)
«امير المؤمنين عليه السلام»به دستور پيامبر خدا از دوره جوانىاش بر مسند قضاوت نشست،و مشكلات اجتماعى و نزاعهاى آنان را در اين زمينه مرتفع ساخت و مورد تاييد خداوند متعال و رسول گرامى اسلام قرار گرفت،زيرا على عليه السلام اعلمترين مردم و جهان بشريتبوده،و راه رسيدن به خدا و پيامبر و آئين مقدس اسلام منحصرا در مسير على خلاصه مىگردد، (2) و در مساله«قضاء»كه به اعلميت و شرائط و اوصاف بسيارى ديگر مرتبط است،آن حضرت فرمود نمونه و بالاترين اشخاص معرفى گرديدهاست كه اينكه توجه خوانندگان عزيز را به دلائل اين گفتار جلب مىكنم:
1-قال رسول الله (ص) :«يا على!انا مدينة العلم و انتبابها،فمن اتى من الباب وصل،يا على!انتبابى الذى اوتى منه،و انا باب الله،فمن اتانى من سواك لم يصل الى و من اتى الله من سواى لم يصل الى الله. » (3)
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:يا على!من شهر علمم و تو دروازه آنى،و هر كس بخواهد به هدف برسد بايد از درش وارد گردد،يا على راه رسيدن به من از طريق تو مىباشد،و منهم دروازه خدا هستم،بنابر اين هر كسى از غير مسير و دروازه تو بيامد به من نمىرسد،همانطورى كه از غير مسير من كسى به خدا نمىرسد.
اين حديث ضمن تمجيد علوم امير المؤمنين،راه رسيدن به خدا و پيامبر را فقط از طريق راه على مىداند.
2-عن النبى (ص) :«اقضى امتى على» (4)
رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايند:«على از حيث قضاوت و داورى نيز در ميان امت من بى نظير است»
3-قال رسول الله (ص) :«اعلم امتى بالسنة و القضاء بعدى على بن ابى طالب» (5)
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:داناترين شخص امتم بعد از من به سنت و قضاوت،على بن ابى طالب است.
4-عن امير المؤمنين (ع) :«لو كسرت لى الوسادة لقضيتبين اهل التوراة بتوراتهم و بين اهل الانجيل بانجيلهم،و بين اهل الفرقان بفرقانهم،حتى تزهر تلك القضايا الى الله عز و جل و تقول:يا رب!ان عليا قضى بين خلقك بقضائك.» (6)
على عليه السلام مىفرمايند:هر گاه در كرسى و مسند قضاوت بنشينم،بترتيب براى اهل توراث از تورات،و براى اهل انجيل از انجيل،و براى اهل قرآن از قرآنشان داورى مىكنم،تا اين كه قضايا در پيشگاه خدا عرض مىكنند:اى خدا!على در ميان مخلوقات تو آن طورى كه تو مىخواستى قضاوت كرد.
از اين احاديثبخوبى بر مىآيد كه«على بن ابيطالب»عليه السلام در ميان تمام جمعيت جهان هستى داناترين و بيناترين افراد در علوم گوناگون و علم«قضاء»است،و اين ادعا از احاديث پيامبر خدا و خود امير المؤمنين عليه السلام استفاده مىگردد،كه در كتب«شيعه و سنى»آمده است،تا جايى كه خود ائمه اهل سنت و علما و دانشمندان آنان به اين حقيقت اعتراف نموده، (7) و از جمله«ابن ابى الحديد»مىگويد:
«و قدروت العامة و الخاصة قوله صلى الله عليه و آله:«اقضاكم على»... (8)
تمام علما و دانشمندان اهل«تسنن و تشيع»نقل كردهاند فرمايش رسول خدا صلى الله عليه و آله را كه فرمودند:على عليه السلام در مساله قضاوت نيز از همه بالاتر است.
قضاوت على (ع) در عصر پيامبر خدا (ص)
على عليه السلام نه تنها پس از رحلت پيامبر خدا مرجع فكرى و قضايى امت اسلامى،و مراجعين ديگر از كشورهاى غير اسلامى بود،بلكه آن حضرت در عصر رسول اكرم صلى الله عليه و آله نيز در مسند قضا نشسته،و به داورى و رفع اختلاف مىپرداخت.
رسول خدا على عليه السلام را بنا به درخواست مردم«يمن»براى رفع نزاعها و مشكلات اجتماعى آنان به آن كشور گسيل داشت،و هنگام اعزامش با احترام خاصى وى را بدرقه نموده و در حقش دعا كرد و فرمود:
«اللهم اهد قلبه و ثبت لسانه» (9)
بار الها!دل على عليه السلام را پر از هدايت كن،و زبانش را ثابت و مستحكم فرما.على عليه السلام در كشور«يمن»با تمام تلاش به قضاوت و داورى پرداخت،و سرانجام گروهى از آنان كه به محضر رسول خدا آمده بودند،پيامبر خدا در مورد عظمت و ارزش على و قضاوتش فرمودند:
«...ان الولاية لعلى من بعدى،و الحكم حكمه،و القول قوله،و لا يرد ولايته و حكمه الا كافر!!و لا يرضى ولايته و قوله و حكمه الا مؤمن...» (10)
على جانشين و خليفه من پس از من است،او هر چه حكم كند،و هر چه بگويد همان صحيح است، ولايت و خلافت و حكم او را جز كافر كسى رد نمىكند!!،و هر كس ولايت و حكم او را بپذيرد مؤمن است.
اين حديث نه تنها قضاوت على را مطابق واقع معرفى مىكند،و مىگويد:حق همان است كه او تشخيص مىدهد،و حكم همان است كه وى صادر مىنمايد،منكر ولايت على را نيز كافر مىداند!!
على (ع) پيامبر خدا و اعرابى را محاكمه مىكند
امير المؤمنين على عليه السلام نه تنها در عصر پيامبر خدا قضاوت داشت،بلكه در موارد زيادى خود آن حضرت به قضاوت و داورى على مراجعه نموده،و حكم وى را مورد تاييد قرار داده است:
حضرت امام صادق عليه السلام و بنا به نقلى«ابن عباس»مىگويد:روزى رسول خدا از خانهاش خارج شده،و با يك اعرابى روبرو شد،در حالى كه اعرابى سوار بر ناقه بود گفت:يا محمد!اين ناقه را از من مىخرى؟حضرت فرمود:بلى مىخرم،او ناقه را خريد و پولها را تحويل داد.
عرب چون پولها را گرفت گفت:هم ناقه و هم پولها مال من است!!
و در حديث ديگرى گفت:پول ناقه را تحويل ده كه هنوز ندادهاى
در اين اثنا«ابو بكر»فرا رسيد،و بنا به تقاضاى رسول خدا و اعرابى،وى داور آنان گرديد و چون از رسول خدا دليل و«بينه»خواست،به علت نداشتن شاهد و بينه وى را محكوم كرد!سپس«خليفه دوم»داورى كرد،او نيز همانند«خليفه اول»رفتار نمود،و پيامبر را محكوم ساخت،رسول اكرم چشمش به جوان پاكدل و جانشين بر حقش على عليه السلام افتاد،خطاب به مرد اعرابى گفت:آيا حاضرى اين جوان به حكم خدا در ميان ما داورى كند؟اعرابى گفت مانعى ندارد.
على عليه السلام وارد معركه شد،و در مقام داورى سؤال كرد:
«يا اعرابى!اصدق رسول الله (ص) فيما قال؟قال:لا!!فاخرج على سيفه فضرب عنقه!!فقال رسول الله:لم فعلتيا على ذلك؟فقال يا رسول الله!نحن نصدقك على امر الله...و لا نصدقك فى ثمن ناقة هذا الاعرابى؟ !و انى قتلته لانه كذبك...» (11)
اى اعرابى!آيا پيامبر خدا در گفتار خودش صادق است؟!اعرابى جوابى داد:نه!!على عليه السلام بلا فاصله گردن او را زد!!پيامبر از علتش سئوال فرمود كه چرا اعرابى را كشتى؟على عليه السلام فرمودند: ما تو را در امور دين و خدا در همه ابعادش تصديق مىكنيم،چگونه در قيمتيك شتر اعرابى تصديق نكنيم؟من او را كشتم به جهت اين كه او شما را تكذيب كرد.
پيامبر خدا فرمودند:
«هذا حكم الله لا ما حكمتما به فينا»
اين حكم خداست نه آنچه را كه شما داورى نمودند در حق ما
در يك قضيه ديگرى آمده است كه:
رسول خدا در ميان جمعى از اصحابش نشسته بود،ناگاه گروهى به محضر آن حضرت آمده،و سئوالى بدين گونه مطرح ساختند:
اى پيامبر عزيز اسلام!چه مىفرمائيد در مورد گاوى كه چهارپايى را كشته باشد؟آيا جريمه و«ديهاى»در اين ميان هستيا نه؟
رسول گرامى اسلام به ترتيب به«ابو بكر»و«عمر»مراجعه كرد كه:در مورد سؤال اين گروه چه مىگوئيد؟ آنان جواب دادند:
«بهيمة قتلتبهيمة ما عليها شىء»
كشتن حيوانى حيوان ديگر را جريمه ندارد.سپس رو كرد به على عليه السلام و فرمود:شما در ميان اين گروه داورى كنيد.
على عليه السلام فرمودند:اگر گاو از طويله و محل خودش خارج شده،و به محل الاغ وارد گشته و در آنجا كشته است،در اين فرض بايد صاحب گاو قيمت چهارپا را بپردازد،و اگر الاغ به محل گاو رفته و در آنجا كشته شده است ضمان و جريمه ندارد.
رسول خدا چون اين داورى بحق را شنيد،دستهاى مباركش را به سوى آسمان بلند كرده،و فرمود:
«الحمد لله الذى جعل من اهل بيتى من يحكم بحكم الانبياء»
سپاس خداوندى را سزاست كه على را از اهل بيت من برگزيد كه حكمش همانند حكم انبياء و قضاوت آنان است!! (12)
از اين احاديث و قضاياى تاريخى كه به عنوان نمونه ذكر كرديم،استفاده مىگردد كه:امير المؤمنين على عليه السلام در عصر خود رسول خدا در مسند قضاوت بوده،و اعلمترين افراد پس از رسول اكرم صلى الله عليه و آله مىباشد.