..............کرامات امير المومنين..............

مدیر انجمن: شورای نظارت

ارسال پست
Bronze
Bronze
پست: 270
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
محل اقامت: کره زمین
سپاس‌های ارسالی: 194 بار
سپاس‌های دریافتی: 797 بار
تماس:

..............کرامات امير المومنين..............

پست توسط پرستوی-مهاجر »

بسم رب المهدی :razz:

کرامت ایشان درباره یک نابینا


فَرحة الغَریّ - به نقل از شیخ حسین بن عبد الکریم غروی -: مرد نابینایی از اهالی تِکریت(2) وارد حرم شریف امام علی‏علیه السلام شد. وی در بزرگ‏سالی نابینا

شده بود و چشمانش از حدقه بیرون آمده و به صورتش افتاده بود. بسیار به دعا و درخواست می‏نشست و ساحت مقدس حضرت را با تندی مورد خطاب قرار می‏داد.

گاهی تصمیم می‏گرفتم که او را نهی کنم، گاهی به فکرم می‏آمد که رهایش کنم.

مدّتی بر این منوال گذشت. یکی از روزها که خزانه را می‏گشودم، صدای فریاد و شیون بسیاری شنیدم. پنداشتم که برای علویان از بغداد گندم آمده، یا کسی در

حرم کشته شده است. بیرون آمدم تا ببینم چه خبر است. گفتند: اینجا کوری است که شفا یافته است. آرزو کردم کاش همان کور باشد. چون به آستان حضرت

رسیدم، دیدم همان نابیناست و چشمانش کاملاً سالم است. خدا را بر این نعمت، شکر کردم.

پدرم بر این روایت، این را افزوده که آن نابینا از جمله حرف‏هایی که می‏گفت - و گویا با زنده‏ها حرف می‏زد -، این بود: چگونه سزاوار است که من بیایم و بروم و کسی

که دوستدار تو نیست، شفا یابد؟
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم

خانه مادری ما همه بیت الزهراست

یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد

مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
Senior Member
Senior Member
پست: 151
تاریخ عضویت: جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۸۶, ۶:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 53 بار
سپاس‌های دریافتی: 182 بار

پست توسط کاظم سبزواری »

سلام
کرامات کجا معجزه کجا ؟؟؟!!
[External Link Removed for Guests]
Commander
Commander
پست: 2218
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۸۵, ۱۰:۰۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3085 بار
سپاس‌های دریافتی: 5884 بار
تماس:

پست توسط محمد علي »

kazemfdisk نوشته شده:سلام
کرامات کجا معجزه کجا ؟؟؟!!

سلام

منظورتان را دقيقا بفرماييد :-x
[External Link Removed for Guests]

 
[External Link Removed for Guests] 
Bronze
Bronze
پست: 270
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۷, ۶:۲۲ ب.ظ
محل اقامت: کره زمین
سپاس‌های ارسالی: 194 بار
سپاس‌های دریافتی: 797 بار
تماس:

کرامت ايشان درباره مسيحي

پست توسط پرستوی-مهاجر »

کرامت او درباره یک مرد مسیحی


إرشاد القلوب - به نقل از علی بن یحیی بن حسین طحّال مقدادی -: پدرم از پدرش از جدّش مرا خبر داده است که:

مردی نمکینْ‏چهره و پاکْ‏جامه پیش من آمد و دو دینار به من داد و گفت: درِ حرم را به روی من قفل کن و مرا در داخل، تنها

بگذار تا عبادت خدا کنم.

پدرم دو درهم را گرفت و در را بر او بست و خوابید. در خواب، امیر مؤمنان را دید که می‏فرماید: بلند شو و او را از حرم من

بیرون کن. او مسیحی است.

علی بن طحّال برخاست و ریسمانی برداشت و آن را بر گردن آن مرد افکند و به او گفت: برو بیرون، تو مسیحی هستی و با

دو دینار مرا فریب می‏دهی؟

به او گفت: مسیحی نیستم.

گفت: چرا هستی. امیر مؤمنان به خواب من آمد و به من خبر داد که تو مسیحی هستی و گفت که او را از پیش من بیرون

کن.
آن مرد گفت: دستت را بیاور. من شهادت می‏دهم که جز خدا معبودی نیست و این‏که محمّدصلی الله علیه وآله فرستاده

خداست و امیر مؤمنان، خلیفه خداست. به خدا سوگند، احدی نفهمید که من از شام بیرون آمدم و هیچ‏کس از مردم عراق

هم مرا نشناخت.

آن گاه مسلمانی او نیکو شد
یادتان باشد اگر همچو پرستو رفتیم

خانه مادری ما همه بیت الزهراست

یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد

مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
ارسال پست

بازگشت به “اميرالمومنين علي (علیه السّلام)”