.....كليد رهايي.....
مدیر انجمن: شورای نظارت
-
- پست: 1668
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۶, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3099 بار
- سپاسهای دریافتی: 5474 بار
.....كليد رهايي.....
[FONT=Georgia]
جوانکي نزد عارفي رفت و شرمنده و غمگين از او براي مشكلش كمك خواست. گفت: استاد، من نميتوانم در برابر گناه مقاومت كنم.
عارف نگذاشت حرف جوان تمام شود و با سردي و تندي گفت: هيچگاه گناه خودت را نزد ديگران بازگو نكن؛
حالا به تو پيشنهاد ميكنم همراه من به مزرعة بالاي دهكده بيایی تا با هم شاهد گرفتن ميموني باشيم كه خيلي كوچك اما فوقالعاده چابك است.
براي گرفتنش قفسي درست كردهايم تا او را با كمك خودش زنداني كنيم. اين ميمون به ميوههاي مزرعه آسيب فراوان ميرساند و بايد او را بگيريم و به جای ديگري منتقل ببريم.
جوان با تعجب گفت: چگونه ممكن است؟
عارف ادامه داد: قفس چهارگوشي ساختهايم كه فاصلة بين ميلههاي آن كم و فقط به اندازة دستهاي ميمون است. قفس را داخل مزرعه ميگذاريم و موزي درونش ميگذاريم.
چون چهار قسمت قفس بسته است ميمون براي گرفتن موز ناچار سعي ميكند از بيرون قفس و لاي ميلهها آن را بيرون بكشد، اما بعد از گرفتن موز چون دستش بزرگتر شده نميتواند آن را بيرون آورد و در نتيجه خودش را زنداني ميكند.
[FONT=Georgia] به او نزديك ميشويم چون نميخواهد موز را رها كند و ميخواهد حتماً با موز فرار كند همانجا ميماند و ما به راحتي او را ميگيريم.
نقشه، موبهمو اجرا شد و ميمون زنداني
عارف به سمت جوان برگشت و گفت: اين موز همان گناهي است كه مدعي هستي تو را رها نميكند و به قفسي تنگ و باريك بسته است.
موز هميشه ميتواند آنجا باشد. اين تو هستي كه بايد آن را رها كني و دستت را بيرون بكشي و خودت را از شر قفس رها كني. در واقع اين تو هستي كه آتش شوق گناه و تجربة دايم خطا را در وجودت شعلهور ميسازي. هيچكس نميتواند به تو كمك كند مگر اين كه خودت اين موز را رها كني و دستت را بيرون بياوري.
[FONT=Georgia] ، خود تو هستي و كليد رهايي هم در دست توست. موز را رها كن، پاك و آزاد و رها خواهي شد.
همين سادگي....
زندگی بافتن یک قالی است
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده است
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین !!!
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی
نقشه را اوست که تعیین کرده است
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین !!!
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند