1- آلودگى به گناه
شهوت پرستى انسان را به سوى انواع گناهان مىكشاند و در واقع يكى ازسرچشمههاى اصلى گناه و معصيت و نافرمانى خدا محسوب مىگردد،زيرا چشم وگوش انسان را بسته و به مصداق حديث نبوى
«حبك للشىء يعمى و يصم. [1]آدمى راكور و كر كرده و قدرت درك واقعيتها را از او مىگيرد و در چنين حال،زشتىها درنظر او زيبا و زيبايىها در نظر او زشت و بىرنگ مىشود.
به همين دليل، در روايات سابق(روايت هشتم) خوانديم كه امير مؤمنان عليه السلام درباره پيروى از شهوات هشدار داده و مىفرمايد: «از شهوات سركش بپرهيزيد كه شما را بهارتكاب انواع گناهان مىكشاند».
در حديث دهم،از همان حضرت نيز به اين نكته اشاره شد كه: «هواپرستى عقلانسان را فاسد مىكند»و در حديث نهم نيز فرمودند (اگر شهوت پرستى تشديد شود):
«دينانسان را بر باد مىدهد و حتى انسان را به بت پرستى مىكشاند».
در اين رابطه مفسران وارباب حديث، در ذيل آيات 16 و 17
سوره حشر،داستانى درباره عابدى از قوم بنى اسرائيل به نام «برصيصا» آوردهاند كه شاهد زندهاى براى اين مدعاست،
داستانگر چه معروف است، اما تكرارش خالى از صواب نيست:
...مرد عابد بنى اسرائيلى به خاطر سالها عبادتش، به آن حد از مقام قرب الهىرسيده بود كه بيماران با دعاى او سلامت خود را باز مىيافتند
و به اصطلاح مستجابالدعوه شده بود.
روزى، زن جوان زيبايى را كه بيمار بود، نزد او آوردند و به اميد شفاء در عبادتگاهاو گذاردند و رفتند.
شيطان به وسوسه آن عابد مشغول شد و آن قدر صحنه گناه را در نظرش زينت داد كه عنان اختيار را از كف او ربود،
آن چنان كه گويا عابد كر و كور گشته و همه چيز را به دست فراموشى سپرده است. ديرى نپاييد كه آن عابد دامان «عفت» خويش را به گناه بيالود.
پس ارتكاب گناه به خاطر اين كه احتمال داشت آن زن باردار شود و موجب رسوايى او گردد،
باز شيطان و هواى نفس به او پيشنهاد كرد كه زن را به قتل رسانده و درگوشهاى از آن بيابان وسيع دفن كند.
هنگامى كه برادران دختر، به سراغ خواهر بيمار خويش آمدند و عابد اظهار بىاطلاعى كرد،
آنان نسبت به عابد مشكوك گشته و به جستجو برخاستند و پس ازمدتى، سرانجام جسد خونين خواهر خويش را در گوشه بيابان از زير خاك بيرون كشيدند.
اين خبر در شهر پيچيد و به گوش امير رسيد. او با گروه زيادى از مردم به سوى عبادتگاه آن عابد حركت كرد تا علت اين قتل را بيابد.
هنگامى كه جنايات آن عابد روشن شد، او را از عبادتگاهش فرو كشيدند تا بر دار بياويزند.
در ادامه اين حكايت آمده است: هنگامى كه عابد در كنار چوبه دار قرار گرفت، شيطان در نظرش مجسم شد و گفت:
من بودم كه با وسوسههاى خويش تو را به اين روز انداختم، حال اگر آنچه را كه من مىگويم، اطاعت كنى، تو را نجات خواهم داد.
عابد گفت: چه كنم؟
شيطان گفت: تنها يك سجده براى من كافى است.
عابد گفت: مىبينى كه طناب دار را بر گردن من افكندهاند و من در اين حال توانايى سجده بر تو را ندارم.
شيطان گفت: اشارهاى هم كفايت مىكند.
عابد بيچاره نادان، پس از اين كه با اشاره، سجدهاى بر شيطان كرد، طناب دار گلويش را فشرد و او در دم جان سپرد.
آرى! شهوت پرستى باعث شد تا آن عابد، ابتدا به زنا آلوده شود و سپس قتل نفس انجام دهد و بعد دروغ بگويد و سرانجام مشرك گردد
و بدين ترتيب محصول سالها عبادت او بر باد رفته و نزد خاص و عام رسوا شود.
همه رنج جهان از شهوت آيد كه آدم زان برون از جنت آيد[2]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار ج 74،ص 165.
[2] . ناصر خسرو
