![تصویر](http://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/b_91.png)
مهـدی عمـادی
به نظر میرسد اگر دوستداران تصوف، اعم از آنها که فرقهای آن را با مسأله قطب و مرشد قبول دارند و آن عده که تصوف تشکیلاتی را به صورت رائج این اواخر قبول ندارند بدون تعصب، تاریخ و ماهیت،
کجائی بودن و با چه قوم و گروه و مذهب و مکتبی سنخیت دارد مورد تحقیق قرار دهند،
پس از آنالیزه نمودن آنچه پیرامون تصوف، طرفدار افراطی، مغرض کینه توز و بیطرف منصف پرمایه یا بیمحتوا نوشتهاند نتیجه گیری بیطرفانه منصفانه نمایند به حقیقتی دست مییابند که منظور نظر هر جوینده است.
میگوییم همان طور که صوفیان هم پذیرفتهاند در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم شخصی به نام ابوهاشم کوفی، تصوف را از شاهزادهی نصرانی(1)
گرفته و بعد برای اولین بار این گردونه را به راه انداخت(2)
و وقتی به عرض امام صادقu میرسانند شخصی با چنین عقیدهای مدعی تصوف شده است، میفرمایند: «او عقیدهای سخت تباه داشت و هم او بود که مذهبی به نام تصوف را بدعت نهاد» قابل دانستن است که «میرزای شیروانیِ صوفیِ نعمتاللهی» کلمهی «ملعون» هم به آن اضافه میکند(3)
اگر نویسندهی منصـف از موقعیــت
سازی سلیقهای که تغییر دهندهی حقایق اصیل و ناب است دست بردارد و نگوید «سلوک الی الله دو جنبه دارد یکی نظری و دیگری عملی از جنبهی نظری آن عرفان و از جنبه عملی آن به تصوف تعبیر میشود.»(4)
در حقیقت با توجیهاتی که اغلب نویسندگان بدون این که اجتهادی در دریافت و سلیقهها کنند و تازهای ارائه دهند از هم آموخته و تکرار گذشتهها را گفتهاند و نوشتهاند.
موضوع شناخت ماهیت تصوف را که بسیار حائز اهمیت است تعقیب کنیم یعنی به آنچه رایج کردهاند اکتفا ننمائیم، به نتیجه مطلوب بیسابقهای دست مییابیم که ما را از بنبست در خواهد آورد.
---------------------------------------------
پینوشتها:
1) جنجال پدیده تصوف در اسلام: 56.
2) طبقات صوفیه تصحیح آقای مولایی: 6 ، نفحات الانس: 21 ، ریحانة الادب: 7/259 ، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات مترجم: 4/306 ، دایرة المعارف تشیع: 2/448 ، تعریف صوفی و تصوف: 7 ، استوار نامه کیوان قزوینی: 22.
3) بستان السیاحه: 24.
4) در آمدی بر عرفان اسلامی از آقای محسن اراکی: 53.